ارتباط بين مدل کيفيت بالدريج و برنامه بهبود کيفيت علمي
مدل کيفيت بالدريج دستور العمل ويژه اي براي دستيابي به کيفيت برتر در سازمان ها مي باشد . مدل بالدريج تنها به عنوان يک استاندارد مطرح نيست ، بلکه رد حقيقت ، موجب يک رقابت بسيار فشرده در زمينه ارتقاء کيفيت مي شود ، مي توان از اين مدل براي ارزيابي و اندازه گيري ارتقاء کيفي دانشگاه ها نيز استفاده کرد . در ضمن مي توان براساس مؤلفه هاي مدل بالدريج ميزان پذيرش مديريت کيفيت فراگير در دانشگاه ها بررسي نمود.
سامبرگ، معتقد است که کاربرد فرآيندهاي مدل بالدريج در هر سطحي از سيستم آموزشي ، فرصت هاي عظيمي را به منظور در نظر گرفتن نيازهاي دانشجويان و ذينفعان بوجود مي آورد . اصول مدل کيفيت بالدريج ، سازمان ها را مجبور مي کند تا بر نتايج و خدمات تمرکز کرده ، رويکردهاي ابتکاري به منظور بهبود کيفيت به کار برده ، که اين عوامل باعث مي شود تا تمرکز بيشتري بر مشتري شده و اهميت زيادي به تسهيم اطلاعات داده شود .
مدل کيفيت بالدريج در سال 1978 ، با هدف شناسايي افراد و سازمان هايي که در زمينه اعتلاي کيفيت به نوآوري دست زده و به موفقيت هاي چشمگيري نائل آمده اند ، انتشار يافت و ترويج اطلاعات مربوط به نوآوري در سطح گسترده و افزايش آگاهي درباره روش هاي مبتکرانه در زمينه دستيابي به کيفيت برتر پايه گذاري شد.
اين مدل داراي هفت معيار اساسي که عبارتند از :
رهبري : بررسي اينکه چگونه رهبر ارشد ارزش هاي سازماني ، انتظارات عملکرد و يادگيري سازماني را نشان مي دهد . و بر رهبري سازماني و مسئوليت اجتماعي تأکيد دارد
برنامه ريزي راهبردي : در مورد اين است که چگونه سازمان برنامه ريزي کرده و هدف ها را محقق مي کند
تمرکز بر دانشجو و افراد ذينفع: بررسي مي کند که چگونه سازمان نيازهاي ذينفعان را تأمين کرده و ارتباطات بين آنان را نشان مي دهد .
اندازه گيري ، تحليل و مديريت دانش : بررسي اينکه چگونه دانش ارزيابي شده و مديريت مي شود . و بر اندازه گيري و تجزيه وتحليل عملکرد سازمان ، اطلاعات و مديريت دانش تاکيد دارد
تمرکز بر کادر آموزشي و کارکنان : تأکيد بر فرآيندهاي کاري ، انگيزه ، رضايت و يادگيري کارکنان
مديريت فرآيند: ارزيابي فعاليت هاي آموزشي و حمايتي .
دستاورد هاي عملکرد سازمان : ارزيابي نتايج مربوط به يادگيري دانشجويان ، رضايت ذينفعان ، امور اداري ، عملکرد بودجه اي. اين معيارها به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي کمک مي کند تا اولاًبراي ذينفعان خود ارزش قائل شده و فراتر از نيازهاي آنان حرکت کرده و ثانياً چالش هاي مربوط به نوآوري ها و تحولات سريع را در نظر گرفته ، به گونه اي که از طريق سرمايه فکري به منفعت دست يابند.
يکي از عوامل مهمي که باعث ارتباط اين مدل با برنامه بهبود کيفيت علمي شده ، اين است که کمسيون عالي يادگيري، فرآيندهاي اعتباربخشي مربوط به مدل بهبود کيفيت علمي را براساس معيارهاي 5 گانه مدل کيفيت بالدريج تدوين کرده و توسعه داده است . بر مبناي اين معيارها ،کمسيون عالي يادگيري ، اهداف خاصي را براي مدل بهبود کيفيت علمي تدوين کرده است که تحقق اين اهداف ، منافعي را براي نهادهاي آموزش عالي حاصل مي کند بنابراين مي توان انتظار داشت که اين اهداف از طريق اعتباربخشي به شيوه مدل بهبود کيفيت علمي محقق شود . اهداف و فلسفه ايجاد مدل بهبود کيفيت علمي در زير اشاره شده است :
- کمک به دانشگاه ها و مؤسسات آموزشي عضو به منظور بهبود عملکرد و افزايش اثربخشي ها
- تغيير شکل دادن نحوه ارتباط با اعضاي کمسيون به يک ارتباط مشارکتي
- آماده کردن همگان به منظور باور داشتن تضمين کيفيت
- ايجاد يک فرآيند داوطلبانه به منظور مجزا کردن تضمين و عملکرد
- درگير کردن بيشتر اساتيد به طور مستقيم
- فراهم کردن بازخوردهاي واقعي براي توانا ساختن دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي به منظور افزايش سطوح عملکرد
- کاستن از هزينه ها و آهسته کردن چرخه هاي بهبود
- جايگزين کردن رويکرد « يک اندازه مناسب همه »
- کمک به درک بيشتر به منظور کسب اطلاعات مفيد درباره کيفيت و ارزش دانشگاه هاي اعتباربخشي شده
- شناسايي و تجليل از مشخصه هاي سازماني و برجسته کردن موفقيت .
براساس اهداف ذکرشده دربالاکمسيون عالي يادگيري،معيارهاي 9 گانه اي را براي انجام فرآيندهاي اعتباربخشي مربوط به مدل بهبود کيفيت علمي تدوين کرده که اين معيارها با معيارهاي هفت گانه مدل بالدريج بسيار هم راستا و همسو مي باشد . جدول زير همسويي معيارهاي اين دو مدل را نشان داده است. همسويي و ارتباط بين معيارهاي مدل کيفيت بالدريج و برنامه بهبود کيفيت علمي
معيارهاي برنامه بهبود کيفيت علمي | معيارهاي مدل کيفيت بالدريج | |
5- رهبري و ارتباطات | رهبري | 1 |
مسئوليت عمومي و شهروندي | ||
8- برنامه ريزي بهبود مستمر | برنامه ريزي راهبردي | 2 |
گسترش استراتژي | ||
3- درک نيازهاي دانشجويان و دينفعان | توجه به دانشجويان و ذينفعان | 3 |
رضايت و ارتباطات دانشجويان و ذينفعان | ||
7- اندازه گيري اثربخشي | اطلاعات و تجزيه و تحليل | 4 |
تجزيه و تحليل عملکرد سازماني | ||
4- ارزش قائل شدن براي افراد | توجه به اساتيد و کارکنان | 5 |
آموزش اساتيد و کارکنان | ||
رضايت اساتيد و کارکنان | ||
1-کمک به يادگيري دانشجويان 2- تحقق اهداف عيني 6- حمايت از عمليات نهادي 9- ارتباطات جمعي | مديريت فرآيندهاي حمايتي و آموزشي | 6 |
فرآيندهاي حمايت آموزشي | ||
فرآيندهاي مشارکتي | ||
ترکيبي از 9 اصل مدل بهبود کيفيت علمي | نتايج و پيامد عملکرد سازماني | 7 |
نتايج امور مالي و بوجه اي | ||
نتايج دانشجويان و دينفعان | ||
نتايج کارکنان و اساتيد | ||
نتايج اثربخشي سازماني |
همانگونه که در جدول نشان داده شده است پر واضح است که معيارهاي هردومدل داراي يک مفهوم مي باشند . بر اين اساس مي توان گفت که اين دو مدل باهم شباهت زيادي دارند.
منبع
رجایی آذرخوارانی،عباس(1391)، رابطه تسهيم دانش و قابليت جذب دانش با بهبود کيفيت علمي از ديدگاه اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اموزشی، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي اصفهان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید