مفاهیم عملکرد و خلاقیت و نوآوری

عملکرد در لغت یعنی حالت یا کیفیت کارکرد، بنابراین، عملکرد سازمانی یک سازه­ی کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد(فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته). طبق این تعریف، عملکرد به دو جزء تقسیم می­شود: 1) کارایی که توصیف کننده­ی چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید خدمات یا محصولات است، یعنی رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب دروندادها برای تولید بروندادهای معین؛ و 2) اثربخشی که توصیف کننده­ی درجه­ی نیل به اهداف سازمانی است.

مفهوم  خلاقیت و  نوآوری

تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر آن بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی آغاز شده است، ولی اولین پژوهش جدی را گیلفورد در سال 1950 انجام داد. وی خلاقیت را با تفکر واگرا مترادف می­دانست. پس از او اندیشمندان مختلف سازمان و مدیریت تعاریف متعددی از خلاقیت ارائه نموده اند، به عنوان مثال لوتانز خلاقیت را بوجود آوردن تلفیقی از اندیشه­ها و رهیافت­های افراد در یک روش جدید می­داند. بارزمن خلاقیت را فرآیند شناختی از بوجود آمدن یک ایده، مفهوم یا کشفی بدیع می­داند. همچنین تونی پروکتور به نقل از ورتمهایر، خلاقیت را  عبارت از توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع  ویا فرآیند شکستن و دوباره ساختن دانش خود درباره یک موضوع و بدست آوردن نقش جدید نسبت به ماهیت آن می داند. وی در تعریفی دیگر از کلی وراجرز، خلاقیت را پدیده­ای می­داند که هنگامی روی می دهد که فرد افکار خود را در جهت فهم متفاوت و بهتر یک موضوع یا موقعیت، سازمان دهی می کند.

 خلاقیت یکی از جنبه­های   پایه ای در گسترش قابلیت­های کارکنان نیروی دانشگر است که در کنار انگیزش زمینه و بستر اصلی دیگر قابلیت­ها، توانایی­ها و ویژگی­های رفتاری این گروه محسوب می شود. اهمیت خلاقیت در همه زمینه های کسب و کار روز به روز بیشتر نمایان می شود. سال­هاست سازمان های موفق و پیشتاز در عرصه جهانی، به خلاقیت به عنوان یکی از توانایی­های کلیدی می­نگرند. مدیریت امروز برای خلاقیت ویژگی­های زیر را دریافته است: خلاقیت توانایی مشترک همه انسان­هاست. خلاقیت توانایی ذهنی انسان است که به ویژه در افراد فرهیخته از هوش عقلانی ومنطقی باید بطور جداگانه در نظر گرفته شود; خلاقیت کارکنان می تواند در هرگونه شرایط محیطی وفضای سازمانی ارتقاء یابد; با رشد خلاقیت کارکنان، نه فقط تحول در قدرت ایجاد ایده­های نو، بلکه فضای انگیزش وتحرک آنان دگرگون می شود.

خلاقیت همانند مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی و عدالت برای افراد مختلف معانی متفاوتی، دارد ولی یک عامل مشترک در اکثر معانی خلاقیت این است که عبارت است از پرداختن  به عوامل جدیدی که عامل خلاق در آن­ها موجود بوده و به عنوان مجموع  میراث فرهنگی عمل می کند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل به شکلی جدید است. نو آوری به معنی استفاده از دانش جدید برای ارائه یک کالا یا خدمات جدید است که مورد در خواست مشتریان می باشد. این نوآوری ترکیبی از خلاقیت و تجاری کردن است. طبق نظریه مایکل پورتر، نوآوری شیوه جدید انجام کارهایی است که تجاری شده­اند. فرآیند نوآوری نمی­تواند جدای از زمینه استراتژیکی و رقابتی شرکت باشد.

دانش جدید می­تواند تکنولوژیکی و یا بازار محور باشد دانش تکنولوژیکی، دانش مولفه­ها، ارتباطات بین مولفه­ها، روش­ها، فرآیند­ها و تکنیک­هایی است که در تولید کالا یا خدمات نمود  می یابد، کالا یا خدمات جدیدی که قیمت آن ارزانتر، ویژگی­های آن بهبود یافته و دارای چنان     خصیصه­هایی است که هیچ گاه درگذشته این چنین نبوده و یا اینکه قبلا” درآن بازار وجود نداشته است. چنین کالا و خدمات جدیدی، یک نوآوری(خلق دانش جدید تکنولوژیکی و بازار محور) می باشد. پیتر دراکر معتقد است:” کلیدی­ترین فعالیتی که هر سازمان دارد جابجایی کامل منابع از کسب و کارهای پیشین به کسب و کار و اندیشه تازه می باشد. گاهی نوآوری به عنوان ایجاد اتخاذ ایده­های جدید برای سازمان­ها توصیف شده است، ولی باید توجه داشت که ایجاد ایده­های خوب یا اتخاذ یک ایده جدید، صرفا”  آغاز کار می باشد و اگر ایده­ای بخواهد نوآور باشد، بایستی به کالا یا خدمات جدید مورد نیاز مشتری تعمیم داده شود. ریچارد تمبلر در زمینه ایده پردازی به مدیران توصیه می­کند:

باید کارکنان را تشویق به ارائه ایده­های جدید کنید و خودتان نیز می­باید چنین باشید. ایده­های جدید را به طور آزمایشی به کار بگیرید. هر هفته یک ایده جدید را مورد آزمایش قرار دهید، هر چند ایده نسبتا”   ساده ای باشد. بهتر است ابتدا ایده­های کو چکتر آزموده شوند تا اطمینان حاصل شود که تیم به خوبی    می تواند خود را با آن تحولات تطبیق دهد و سپس، موارد بزرگتر و جدی­تر را امتحان کنید. به هر حال، بهتر است به تدریج این کار را بکنید. به همان سرعت که ایده­های جدیدی را طرح می کنید، تیم­تان را نیز به منظور اجتناب از فسیل شدن، تشویق به طرح ایده­هایی جدید درباره وظایف فردی خود نمائید. واژه دیگری که گاهی در این زمینه بکار می رود، تغییر است، تغییر بدین  معنی است که کارها به صورت دیگری انجام شوند. نوآوری جنبه ای خاص از تغییر است. نوآوری یعنی یک عقیده یا نظریه تازه که برای ارائه یک محصول، فرآیند یا نوعی خدمت به کار می­رود بنابراین هر نوآوری مستلزم تغییر است، ولی الزاما” هر تغییری موجب ارائه نظرهای جدید یا بهبود زیادی نمی­­شود. در سازمان، نوآوری می تواند به صورت تغییرات یا بهبود اندک روند یا فرایند انجام کارها باشد و گاهی به صورت زیر بنایی است، مقصود از نوآوری می تواند فرایند­های نوین، ساختارهای جدید،   سیستم­های اداری تازه و برنامه­های جدید باشد.

بین نوآوری تکنیکی و اداری نیز تفاوت وجود دارد. نوآوری تکنیکی درزمینه کالاها، خدمات و فرآیندهای بهینه شده و کاملا” جدید است، اما نوآوری اداری مرتبط با ساختار سازمانی و فرآیند اداری است که ممکن است نوآوری تکنیکی را تحت تاثیر قرار دهد. نوآوری تکنیکی می تواند یک کالا و یا فرآیند باشد. براساس نظریه دامان پور، نوآوری های کالایی به کالا یا خدماتی اطلاق می شود که با هدف تامین نیازهای خارجی و بازار ارائه گردیده اند. نویسنده کتاب “مبانی علم خلاقیت شناسی، دانش خلاقیت و نوآوری” معتقد است که نوآوری فرآورده جدید یا محصول خلاقی است که توسط یک سازمان ارائه می­گردد. فرآورده خلاق می تواند نرم افزاری مانند انواع خدمات (آموزشی، بهداشتی، درمانی، اداری و…..) و یا سخت افزاری (مثل کالاها و محصولات صنعتی و…..) باشد. نوآوری نیز مانند خلاقیت، دارای عناصر تازگی، نو بودن، جدید و سرآغاز بودن و برای بار اول مطرح شدن است. هر دو نو آوری در    جامعه ای اتفاق می افتد که دانش بنیان باشد. جامعه­ی دانش بنیان جامعه ای است که بقای آن منوط به”خلق دانش”از طریق تحقیق و پژوهش است، و شکوفایی آن را “نوآوری دانشی” تضمین می کند.

 سازمان­های دانش بنیان و به تعبیری”دانش مدار”نیاز به مدیران و کارشناسان دانش مدار خواهند داشت. گروه­ها، هسته­ها، و افراد دانش مدار که سلول­ها­ی یک سازمان دانش مدار را تشکیل می­دهند باید دارای همان ویژگی­ها و  قابلیت­های کلی سازمان دانش مدار باشند: قابلیت خلق دانش از طریق پژوهش، و تبدیل آن به نوآوری. به طور خلاصه نوآوری به معنی خلاقیت عینیت یافته، دارای مفهوم عملیاتی شدن و به مرحله اجرا در آمدن اندیشه­های نو است. از این دیدگاه می توان نوآوری را به معنی خلاقیت عینی به عنوان شکل اجرائی شده و تحقق یافته خلاقیت ذهنی دانست.سازمان مشوق نوآوری سازمانی است که دیدگاه­های ناشناخته به مسائل یا راه­حل های منحصر برای حل مسائل را ارتقاء می دهد، از محیط یاد می­گیرد، ریسک پذیر است، دانش بنیان است و دارای فرهنگ و منابع انسانی توسعه یافته است و همچنین ساختار سازمانی منعطف دارد.

سازمان های خلاق و نوآور

بطور کلی سازمان­های نوآور سازمان­هایی هستند که از نظر ساختار، فرهنگ و منابع انسانی بایستی ویژگی های ذیل را داشته باشند: از بعد ساختاری، ساختار ارگانیک می تواند به صورتی مثبت بر نوآوری اثر بگذارد.سازمان­هایی که دارای ساختار ارگانیک هستند، از نظر سلسله مراتب سازمانی بیشتر در سطح افقی گسترده شده­اند، کارها کمتر رسمی است و تصمیم گیری غیر متمرکز می باشد، از این رو سازمان دارای سازگاری و انعطاف­پذیری بیشتری است و می­تواند نوآوری­ها را سریعتر بپذیرد و خود را با آن­ها سازگار نماید. ثانیا”: از بعد فرهنگی به سازمان­های نوآور فرهنگی تشابه دارند، به آنها تجربه کردن را تشویق می­کنند، هم به توفیقات و هم شکست­ها پاداش می­دهند، از اشتباهات تجربه کسب می کنند، ابهام را می­پذیرند، در امور غیر عملی شکیبا هستند، کنترل­های بیرونی ­اندکی دارند، بردبار در مخاطره اند، در برخوردار­ها شکیبا هستند، بر نتایج بیش از وسایل تاکید دارند و همچنین بر تعامل با محیط بطور جدی تاکید دارند و سریعا” به نیازهای محیط پاسخ می دهند. در بعد سوم، منابع انسانی، سازمان­های نوآور درزمینه توسعه منابع انسانی خود فعالانه عمل می کنند، امنیت شغلی بالایی برای کارکنان خود فراهم می­کنند، به افراد یاد می دهند که تغییر پذیر باشند و از ارائه­دهندگان اندیشه­های نو حمایت می کنند.

نوآوری

نوآوری زمانی رخ می‌دهد که ایده به صورت محصول، فر آیند یا خدمتی توسعه یابد. تعاریف مختلفی از نوآوری ارائه شده ‌است. پیتر دراکر نوآوری را همانند هر فعالیت عینی درکنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سخت­کـــوشی همه دست اندرکاران می‌داند. او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافتم نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است. نوآوری پدیده‌ای نیست که فقط یک بار رخ دهد، بلکه فرایندی مستمر و متشکل از فرایند تصمیم‌گیری سازمانی در تمام مراحل، از توسعه ایده جدید تا کاربردی شدن آن می‌باشد. ایده جدید اشاره به درک نیاز جدید مشتری یا روش جدید تولید دارد و از طریق جمع آوری اطلاعات با دیدگاه کارآفرینانه توسعه می‌یابد. در فرایند کاربردی شدن ایده جدید، به صورت محصول، فرایند یا خدمت، به کاهش هزینه و افزایش بهره‌وری باید توجه شود.

کاربردهای سازمانی و اقتصادی نوآوری

تعاریف رقابتی و سازمانی مربوط به نوآوری تدریجی و بنیادی، دو دیدگاه در مورد اینکه چه کسی نوآوری می کند را پدید می آورد، این دو دیدگاه عبارتند از: انگیزه استراتژیکی (برای سرمایه گذاری) و قابلیت های سازمانی.

انگیزه استراتژیک (برای سرمایه گذاری)

در انگیزه استراتژیک با دیدگاه سرمایه گذاری، نوع نوآوری، اعم از اینکه در بعد اقتصادی، بنیادی و یا تدریجی باشد، نوع شرکتی را که احتمالا” به عنوان اولین نوآور سرمایه گذاری می کند تعیین   می نماید. با توجه به اینکه نوآوری بنیادی، کالاهای موجود و فعلی را غیررقابتی می کند، موسسه مسئولی که دارای قدرت بازاری است ممکن است، به خاطر ترس از منسوخ شدن کالاهای موجود خود، انگیزه ای برای نوآوری نداشته باشد، اگر غیر از این باشد، تاریخ اجرای نوآوری را پیش می اندازد.از سوی دیگر، موسسات مزبور تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در نوآوری های تدریجی خواهند داشت، زیرا چنین سرمایه گذاری­هایی موجب می شود تا کالاهای موجود آنها در بازار حالت رقابتی خود را حفظ کنند.

یکی از نقائص عمده این مدل این است که تصور می شود در شرکت­هایی که پتانسیل نوآوری بنیادی را درک کرده اند، تنها ترس از منسوخ شدن (کالاها) عامل بازدارنده آن­ها جهت بهره برداری از آن نوآوری استراتژیکی گردیده است.این مدل ممکن است علت اینکه برخی از شرکت­های جدید اولین شرکتی بوده اند که به نوآوری بنیادی روی آورده اند و شرکت های مسئول نوآوری های تدریجی هستند را توضیح دهد. با این حال، این امر که چرا شرکتهایی که در نوآوری های بنیادی سرمایه گذاری  می کنند ممکن است وارد عمل نشوند، توضیح داده نمی شود و این نقطه ای است که در دیدگاه  قابلیت های سازمانی پدیدار می شود.

قابلیت های سازمانی

چنانچه نوآوری در بعد سازمانی بنیادی باشد، شرکت ها در بهره برداری از آن با دو مشکل روبرو خواهند شد. در اولین مرحله، چون تغییر، از بین برنده قابلیت ها می باشد، لذا شرکت ها توانایی بهره برداری از آن را ندارند. در مرحله دوم که شاید مهمترین مرحله باشد، قابلیت های موجود شرکت ها ممکن است نه تنها بی فایده باشند بلکه ممکن است عملا” در تدوین و ارائه نوآوریها نقص داشته باشند.

تغییر رفتار

 تغییر رفتار برای شرکت ها کار دشواری خواهد بود، منظور تغییر خط مشی ها و برنامه هایی است که آنها جهت بهره برداری از تکنولوژی قدیمی مورد استفاده قرار می دهند، زیرا آنها بایستی شیوه های قدیمی انجام کارها را به فراموشی بسپارند. شرکت­های جدید بار تکنولوژی جدید را به دوش نمی کشند و لذا می توانند بدون گرفتاری، قابلیت هایی جهت نوآوری و بهره برداری از آن ایجاد کنند. هم چنین اگر نوآوری تدریجی باشد، شرکت ها خواستار بدست آوردن آن هستند زیرا دانش مورد نیاز بر اساس آنچه قبلا” داشته اند ایجاد می شود، اما شرکت های جدید بایستی این دانش را از اول بدست آورند.

انواع نوآوري و نوآوربودن در فرآيند

نوآوری، عامل مهمی براي رقابت پذیری در دنیا است. راز بقاي سازمان امروزي، نوآوری آن هست. نوآوری،‌ تسخير گرايشات سازماني در جهت نوآوري و در پاسخ به تغييرات محيطي است كه اين پاسخ‌ها مي‌تواند به شكل محصول،‌ خدمت، فرايند، تكنولوژي، رفتار، بازار و سيستم‌هاي كسب و كار باشد. به طور کلی، تحقیقات نوآوری با رویکرد فردی، سازمانی یا ملی انجام مي‌شوند كه به ترتیب بر رفتارهای افراد، مدیريت نوآوری و منبع ملی برای رقابت پذیری تمركز دارند. مروری بر ادبیات، نشان می‌دهد که مطالعات نوآوری در سطح سازمانی در حوزه انواع نوآوری، ماهيت نوآوری، مقایسه آنها و يا اثرگذاري و اثرپذيري آن صورت مي‌گيرند.انواع متفاوت نوآوري توسط نويسندگان مختلفي بحث شده است. اين مطالعات در سه حوزه نوآوري در خروجي‌ها، ورودي‌ها و فرآيند قرار مي‌گيرند.

مثلاً اسکومپتر دامنه نوآوری‌ها را محصولات يا خدمت جدید، توسعه متدهای جدید تولید، شناسایی بازارها، کشف منابع جدید عرضه و توسعه شکل های جدید سازمانی قرار مي­دهد. میلر و فریستون به 4 بعد محصول یا خدمت، متد‌های تولید یا خدمت، ریسک­پذیری در برنامه‌های اجرایی و جستجوی راه حل‌های نو و غیر معمول اشاره مي­كند. کاپن و همکاران سه بعد نوآوری سازمانی را نوآوربودن در بازار،استراتژي‌ها، مهارتهای تکنولوژیکی تعريف مي‌كنند. اما به­طور كلي نوآوری در سه شكل محصولات، فرايندها يا سيستم‌هاي كسب  و كار جديد مد نظر نويسندگان بيشتري قرار گرفته است . بدين ترتيب نوآور بودن نيز تمايل و توانايي سازمان براي اقتباس يا توسعه نوآوري در شكل محصول، خدمت،‌فرايند و يا سيستم كسب و كار تعريف مي‌شود.

نوآور بودن در فرایند اغلب بطور صریح در ادبیات از آن بحث نشده است. در بسیاري از مطالعات، اين نوع نوآوری را زير‌مجموعه‌ نوآوری تكنولوژيكي به حساب آوردند. مثلاً آولونیتی و همکارانش چالش‌های نوآوری تکنولوژیکی را در رابطه با متدهای تولید و ماشین آلات بعنوان سنجه‌های نوآوری تکنولوژیکی قرار دادند. نوآوري در فرآيند شامل گسترش کیفیت و بازمهندسی فرایند کسب و کار نيز دانستند.پس مي توان گفت نوآوري در فرآيند؛ يعني نوآوري در متدهای جدید تولید، رویکردهای مدیریتی جدید و تکنولوژی جدیدی که باعث بهبود فرایندهای مدیریت و تولید است. به‌طور كلي نوآوری در فرآيند به توانايي سازمان جهت بهره­برداری از منابع و قابلیت‌هایش، ترکیب مجدد و دوباره شکل دادن آنها جهت پاسخ به نیازمندی‌های تولید اشاره دارد.

شركت‌هاي مختلف روي يكي از ابعاد نوآور بودن تمركز مي‌كنند تا به سطح عملكردي مورد نظرشان برسند.در بخش خدمات،‌ نوآوري در شكل راديكالي است كه در اين صورت شركت‌ها به دنبال خلق خدمات جديد براي بازارهاي تعريف نشده،‌ خدمات جديد براي بازارهاي موجود و يا پيشنهاد خدمات جديد براي مشتريان موجود هستند و يا نوآوري، تدريجي است كه تنها چهره خدمات موجود را تغيير مي­دهد. از ديدگاه ديگر، در بخش‌هاي خدماتي تمركز عمده روي نوآور بودن در فرآيند است. نوآور بودن در فرآيند در شركت­هاي خدماتي را اينگونه تعريف كردند:” گرايش شركت به حمايت ايده‌هاي جديد و خلاقيت‌ها براي توسعه فرآيندهاي جديد ” كه باعث تسهيل دانش صنعت براي كسب مزيت رقابتي در تكنولوژي­هاي روز و روشهاي جديد مي گردد.

خلاقیت شناسی یا خلاقیت نوآوری شناسی

مطالعات و پژوهش­های گسترده در باره­ی ابعاد و جوانب مختلف خلاقیت و نوآوری با انواع رویکردها و   روش­شناسی­های پژوهشی علمی گوناگون منجر به شکل گیری حوزه­ی علمی پژوهشی میان رشته­ای گسترده ای گردیده است که توسط پژوهشگر ایرانی دکتر سید مهدی گلستان هاشمی به عنوان یک رشته­ی علمی تخصصی مستقل با ویژگی میان رشته ای و چند رشته ای تحت عنوان علم خلاقیت شناسی یا علم خلاقیت نوآوری­شناسی با زیر شاخه­ها یا گرایش­های تخصصی متعدد تبیین و پایه­گذاری شده و با نام انگلیسی کرین نواتولوژی به جامعه­ی علمی جهانی ارائه گردیده است.رشته ی علمی خلاقیت­شناسی گرایش­ها یا شاخه­های تخصصی مختلفی مانند خلاقیت­شناسی روان­شناختی، خلاقیت­شناسی آموزشی،تعلیم و تربیتی، خلاقیت شناسی جامعه شناختی، خلاقیت­شناسی سازمانی مدیریتی را شامل می گردد.

طبقه بندی عمومی نوآوری

اوفه نوآوری را به سه دسته تکنولوژیکی، بازار و سازمانی را در جدول طبقه بندی می کند.

تکنولوژیکیبازارسازمانی
محصولمحصولاستراتژی
فرایندقیمتساختار
خدمتتوزیعسیستم‌ها
نوآوریترفیعافراد

نوآوری تکنولوژیکی

ارتباطات بین اجزا، روش‌ها، فرایندها و تکنیک‌هایی است که در محصول یا خدمت استفاده می‌شوند و ممکن است به نوآوری سازمانی نیاز داشته باشد و یا نداشته باشد. می‌تواند نوآوری محصول، فرایند یا خدمت باشد. نوآوری محصول/خدمت باید محصول جدیدی باشد که هدف آن ارضای بخشی از نیازهای بازار است. نوآوری فرایند با معرفی عناصری به عملیات سازمان می‌پردازد مانند مکانیسم جریان‌های کار، اطلاعات و تجهیزات مورد استفاده در تولید محصول/ خدمت.

نوآوری بازار

شامل دانش جدید در کانال‌های توزیع، محصول و کاربردها برای انتظارات، ارزش، نیازها و خواسته‌های مشتریان است و هدف اصلی آن بهبود آمیخته بازاریابی (محصول، قیمت، توزیع و ترفیع) است. فراسکاتی مانوئل بیان می‌کند که نوآوری بازار به بازاریابی محصولات جدید و کلیه فعالیتهایی که به نحوی مرتبط با توسعه محصول جدید است توجه می‌کند این فعالیت ممکن است شامل قسمت‌های بازار، پذیرش محصول در بازارهای مختلف و تبلیغات باشد ولی شامل ایجاد شبکه­های توزیع برای نوآوری بازار نیست.

انواع نوآوری

ماتریس تکاملی گروه مشاوره ناویگانت رابطه بین مدل کسب و کار و ترکیب تکنولوژی را در شکل‌گیری نوآوری‌های تدریجی، نفوذی و رادیکال نشان می‌دهد.

جدول: ماتریس تکاملی گروه مشاوره ناویگانت

تغییر مدل کسب و کار
تغییرنوآوری رادیکالنوآوری نفوذیتغییر جدید
تکنولوژینوآوری نفوذینوآوری تدریجیتغییر بهبودی
تغییر جدیدتغییر بهبودی

نوآوری تدریجی

عبارت است از اضافه کردن تغییراتی بر روی مدل کسب و کار و یا تکنولوژی‌های موجود و بهبود آن­ها. پورتفولیو یک شرکت معمولاً مملو از نوآوری‌های تدریجی به عنوان روشی جهت کسب ارزش بیشتر از محل محصولات و خدمات موجود می‌باشد. نوآوری تدریجی بسیار زیاد، در مواردی که منابع و زمان را به بهبود محصولات و خدمات کم ارزش موجود تخصیص می‌دهد (در حالی که می‌توان این منابع و زمان را به خلق محصولات با ارزش تر تخصیص داد)؛ می‌تواند مهلک و کشنده باشد. سرمایه گذاری کامل بر روی نوآوری تدریجی می‌تواند سازمان را در مقابل رقابت آسیب پذیر کند.

نوآوری نفوذی

گویای تغییر اساسی در مدل کسب و کار (ربع پایین سمت راست ماتریس تکاملی) یا تکنولوژی (ربع بالای سمت چپ ماتریس تکاملی) می‌باشد. شرکت کامپیوتری اپل، به صورت تاریخی در حوزه نوآوری نفوذی، با توجه به معرفی نوآوری‌های فنی رقابتی، عمل می‌کند (ربع بالای سمت چپ)، در حالی که شرکت دل با معرفی یک مدل کسب و کار جدید که به صورت مستقیم کالا را به دست مشتری می‌رساند و دردسرهای سیستم توزیع سنتی را ندارد، در این حوزه بر اساس نوآوری در مدل کسب و کار (ربع پایین سمت راست) عمل می‌کند. شرکت‌ها در مواجه با این نوآوری، معمولاً با تصمیمات پیچیده و دشواری روبه رو هستند؛ زیرا باید در مورد این که تکنولوژی را تغییر بدهند و یا مدل کسب و کار را و همچنین باید در مورد این که چگونه سرمایه گذاری اثربخش بر روی هر دو انجام شود، تصمیم گیری کنند. این ابهام در سازمانها موجب اغتشاش و تعارض سازمانی و استفاده ناکارآمد از منابع خواهد شد.

نوآوری بنیادی

این نوآوری حاصل مدیریت موفق شرکت در مواردی است که به صورت همزمان مدل کسب و کار و تکنولوژی تغییر می‌کند. یک نوآوری بنیادی مناسب می‌تواند در محیط رقابتی صنعت تغییرات اساسی ایجاد کند. نوآوری‌های رادیکال بیش از حد، می‌توانند منابع را هدر داده و موجب شکل گیری انتظارت غیرواقعی در مورد خلق چیزهای جدید در آینده شوند که ممکن است برای شرکت مهلک و کشنده باشند. بدون حمایت قدرتمند از قابلیت‌ها در نوآوری‌های تدریجی و نفوذی و ایجاد یک ترکیب استراتژیک از انواع نوآوری ها، نوآوری رادیکال می‌تواند بسیار پرهزینه باشد. باید توجه کرد که ایجاد تعادل و انسجام در پورتفولیو سرمایه گذاری و ایجاد ترکیبات مناسب از نوآوری‌های تدریجی، نفوذی و رادیکال برای تطابق با واقعیات شرکت، از اهمیت بسزایی برخوردارند. این مهم نیاز به مدیریت مشخصه‌های تعاملی مدل‌های کسب و کار و تکنولوژی در طی ماتریس تکاملی دارد.

نوآوری و انگیزه به‌کارگیری نوآوری در شغل

“نوآوری، عملی کردن اندیشه‌های نو و بدیعی است که از خلاقیت ناشی می­شود. متخصصان مدیریت، «نوآوری» را مترادف با «ابداع» می دانند و معتقدند «نوآوری» فرایند پایانی خلاقیت و به عبارتی جلوه و نمود بیرونی آن می باشد که به صورت یک محصول یا تولید بدیع و تازه آشکار می‌شود. به زعم آنان، آن چه موجب نوآوری می‌شود، توان خلاقیت فرد است که او را به سوی نوآوری در کار و تولید می­کشاند” “در واقع، نوآوری تبدیل خلاقیت و ایده­های نو به عمل و نتیجه است. پشتوانه اصلی نوآوری در همه ابعاد آن داشتن و ارائه ایده های نو است”  “غالباً نوآوری ها از جستجوی آگاهانه و هدفمند به دنبال فرصت­های جدید حاصل می شوند و این فرآیند با تحلیل این فرصت‌ها آغاز  می شود”.

منبع

 امیریان، فرشید (1394)، رابطه بین ظرفیت های جذب، نوآوری و موانع فرهنگی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0