روش­های قسمت­بندی تصویر

Thresholding: این روش در هر جا که اطلاعات دامنه­ای تصویر بطور مؤثر بتواند موضوعات مختلف موجود در آن را بیان کند، مفید واقع می­شود. با انتخاب ناحیه یا ناحیه ­هایی از فضای دامنه نقاط می­توانیم یک یا چند موضوع را از بقیه جدا کنیم. نحوه انتخاب شدت­های روشنایی ؛ دامنه نقاط ،  مهم­ترین مرحله در این روش می­باشد.

نام گذاری مؤلفه­ها : اساس کار این روش بر بررسی اتصال پیکسل­ها با پیکسل های مجاور می­باشد. به این صورت که پیکسل­هایی را که به هم متصل هستند به­عنوان یک موجود مستقل در نظر گرفته و نام­گذاری می­کنند و هنگامی که اتصال به­هم بخورد، یک موجود جدید شناسایی می­شود، این روش را نام­گذاری پیکسل گویند.

روش­های مبتنی بر مرز: روش­هایی که مرز اشیاء را مشخص می­کنند، نوعی تقسیم­بندی روی اجزای تصویر می­توانند انجام دهند. به این صورت که با پیگیری هر مرز می­توان یک شیء را تفکیک کرد و به­عنوان یک قسمت از تصویر در نظر گرفت.

روش­های مبتنی بر ناحیه­ها  : ایده اصلی در روش مبتنی بر ناحیه­ها این است که ناحیه­هایی از تصویر را که دارای خصوصیات مشابه می­باشند شناسایی نماییم.

روش­های دسته­بندی به دو گروه تقسیم­بندی می­شوند:

  1. روش با حضور ناظر
  2. روش بدون حضور ناظر.

با حضور ناظر: روش­های تحت نظارت ممکن است Distribution-Free یا آماری باشند. روش­های Distribution-Free روش­هایی هستند که نیازی به دانستن توابع توزیع احتمال را ندارند. در حالی­که روش­های آماری بر اساس مدل­های احتمالاتی عمل می­کنند.

 بدون حضور ناظر: در این روش سعی می­شود تا خوشه­بندی یا به عبارت دیگر گروه­بندی طبیعی نقطه­ها، در فضای مشخصه­ها انجام پذیرد. یک خوشه ، مجموعه ای از نقاط در فضای مشخصه­هاست که چگالی محلی آن­ها در مقایسه با چگالی نقاط ناحیه احاطه کننده آن، نسبتاََ زیاد باشد. روش خوشه­ای هم برای قسمت­­بندی تصویر وهم برای دسته­بندی اطلاعات خام برای ایجاد کلاس­ها و الگوهای اساسی مناسب می باشد. همچنین خوشه برای فشرده سازی اطلاعات نیز کاربرد دارد.

 روش­های پردازش تصویر در بینایی ماشین

شمارش پیکسل: شمارش تعدادی از پیکسل­های تیره و روشن  ؛ منظور از پیکسل های تیره و روشن، سطوح خاکستری درتصاویر grayscale می­باشد .

آستانه:یک تصویر که دارای تن­های متفاوت خاکستری است به سادگی به سیاه و سفید تبدیل می­شود، یا از تفکیک و جداسازی بر پایه یک ارزش مقیاس خاکستری استفاده می­شود.

تقسیم بندی : پارتیشن­بندی یک تصویر دیجیتالی در داخل بخش­های متعدد برای ساده­سازی و یا تغییر نمایش یک تصویر به طوری­که در قالبی قابل فهم و آسان جهت آنالیز باشد.

کشف حباب و دستکاری  :بررسی یک تصویر برای اینکه حباب­هایی از پیکسل های تصویر که شاخص نشانه­های  تصویری هستند را مجزا کند. این حباب­ها اغلب نشان دهنده اهداف نوری برای دستگاه :  ماشین، ضبط رباتیک یا کوتاه کردن چرخه تولید می­باشد.

تشخیص الگو : شامل تطبیق الگو، پیدا کردن، تطابق و یا شمارش الگوهای خاص می باشد. این امر می­تواند شامل مکان یک جسم باشد که این جسم ممکن است شامل چرخش و یا جزئی پنهان از شیء دیگر یا تفاوت در سایز آن­ها باشد.

بارکد : ماتریس داده و خواندن کد 2D

تشخیص کاراکتر نوری : خواندن خودکار متن مانند: شماره سریال

اندازه گیری: اندازه گیری ابعاد شیء

تشخیص لبه : پیدا کردن لبه های شیء

پردازش شبکه­های عصبی : وزن­دهی و ایجاد تصمیم­گیری چند متغیره

فیلتر کردن : به عنوان مثال مورفولوژیکی فیلترینگ

خروجی سیستم­های بینایی ماشین

خروجی معمول که در سیستم­های بینایی ماشین به چشم می­خورد، عبور ؛ شکست تصمیمات است. دیگر خروجی­های رایج عبارتند از: موقعیت جسم و اطلاعات مربوط به جهت­گیری از سیستم هدایت ربات است. علاوه بر این، انواع خروجی­ها عبارتند از:

  • داده­های اندازه­گیری عددی، اطلاعات خوانده شده از کدها و حروف، نمایش روند یا نتایج، تصاویر ذخیره شده، سیگنال­های کنترل فرایند.
  • هدف از بینایی ماشین ایجاد یک مدلی از جهان واقعی از تصاویر می باشد.
  • یک سیستم بینایی ماشین، اطلاعات مفیدی درباره یک صحنه از طریق تصویر دو بعدی که در اختیار داریم را بازیابی می­کند.
  • جهان سه بعدی است.
  • تصاویر دیجیتالی دو بعدی
  • دانش در مورد اشیاء ؛ نواحی ، در یک صحنه و طرح هندسی مورد نیاز است.
  • اطلاعاتی که به طور متفاوت بسته به نوع کاربردها بازیابی می­شود.
  • تصاویر ماهواره­ای، پزشکی و غیره.

مراحل بینایی ماشین

در نهایت بایستی گفت که مراحل بینایی ماشین را به صورت خلاصه می­توان این­گونه بر شمرد:

  • تبدیل آنالوگ به دیجیتال
  • حذف نویز ؛ الگوها بهبود وضوح
  • پیدا کردن نواحی در تصویر
  • گرفتن سنجش و اندازه­ای از اشیاء و روابط

در نظر گرفتن موارد فوق از طریق توصیف شباهت­هایی از اشیاء شناخته شده ؛ مدل،  انجام می­شود.

سرعت واكنش سیستم بینایی ماشین

زمان مورد نياز براي تصميم­گيري توسط ماشين بينايي بستگي به اندازه ماتريس تصوير يا زمان پردازش لازم در كارت تصويرگير و نوع دوربين دارد. دوربين­هايي نوع لاچكي كه با استاندارد Rs-170 كار مي­كنند تعداد 30 تصوير در ثانيه توليد مي­كنند كه اين تصاوير بر روي مونيتورهاي موجود در بازار قابل نمايش هستند. چنانچه از استاندارد Rs-170 استفاده نشود مي­توان تعداد تصاوير در ثانيه را پنج تا ده برابر افزايش داد. دوربين­هاي حالت جامد مي­توانند در زمان بسيار كوتاه معادل ؛ ميكرو ثانيه تصويرگيري كنند زمان لازم جهت خواندن سيگنال تصوير از سنسور دوربين بستگي به اندازه ماتريس سنسور سرعت پردازش و پهناي باند سيستم دارد. با استفاده از تكنيك­هاي پردازش موازي مي­توان زمان پردازش را متناسب با تعداد پردازشگرهاي موازي كاهش داد.

زمان واكنش سيستم بينايي انسان در حدود 6% ثانيه يا 16/1 ثانيه مي­باشد اين موضوع توسط اين حقيقت تائيد مي­شود كه وقتي تصاوير، با سرعت 30 عدد در ثانيه يك صحنه متحرك را نشان مي­دهند چشم انسان قادر به تشخيص انقطاع بين تصاوير نيست .سيستم­هاي ماشين بينايي مورد استفاده در صنعت كه براي كنترل بر چسب روي بطري­ها بكار مي­رود مي­توانند با سرعتي معادل 900 بطري در دقيقه يا در صورت يك بطري در 7% ثانيه كار كنند. البته مي­توان با گرفتن تصاويري كه بيش از يك بطري را در بر مي­گيرد سرعت كنترل را بيش از اين نيز افزايش داد. سرعت چشم انسان براي انجام كار مشابه حداكثر 60 بطري در دقيقه مي­باشد كه اين سرعت در اثر خستگي و شرايط نامساعد محيطي كاهش نيز مي­يابد.

بطور خلاصه تصويرگيري توسط ماشين بينايي تقريبا 10 برابر سرعت بينايي انسان مي­باشد اين نسبت با پيشرفت تكنولوژي در علوم الكترونيك رو به افزايش مي باشد در حالي­كه سرعت چشم انسان مقدار مشخصي است سرعت انجام فرايند كامل توسط ماشين بينايي در حدود 15 برابر چشم انسان مي­باشد.

منبع

عرب آبادی،میثم(1393)، استفاده از تکنولوژی بینایی ماشین در ثبت ورود و خروج کالاها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت تکنولوژی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0