اختلالات رفتاری کودکان

اختلالات رفتاری طبقه ای دیگر از رفتار کودک و نوجوان است که به وفور مورد توجه متخصصان بالینی قرار می گیرند. کودکان و نوجوانانی که رفتارشان به این طریق طبقه بندی می شود از میزان شرارت و شیطنتی که مشخصه گروه سنی شان است پا فراتر می گذارند. رفتارشان به طور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا می گذارد یا قوانین عمده اجتماعی را خدشه دار می کند. کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری اغلب از مدرسه فرار می کنند و ممکن است به طور ارادی به فعالیت جنسی خیالی زودرس مبادرت ورزند یا مواد غیرقانونی استعمال نمایند .

اکثر کودکان در جریان بزرگ شدن مشکلات هیجانی و رفتاری خاصی پیدا می کنند که معلول فشارهای رشد و انطباق با انتظارات خانواده و اجتماع است. وظیفه اصلی والدین این است که به فرزندان خود کمک کنند تا رویدادهای عادی رشد را پشت سر بگذارند. کودکان و والدین همچنین باید با وقایع و جنبه های منفی زندگی مانند فقر و یا بیکاری پدر و مادر کنار بیایند. البته بسیاری از مشکلات دوران کودکی در جریان رشد دچار تغییرات کمی و کیفی  می شوند تاثیر استرس های زندگی نیز به فراخور مرحله ی رشدی کودک تغییر می کند.

در اکثر موارد تفاوت رفتار بهنجار و نابهنجار در کودکان به وضوحی که در بزرگسالان مشاهده  می شود قابل تعیین نیست. بطور کلی قضاوت در مورد اینکه ایا رفتار کودک یک متغیر تکاملی است یا نشانه ای از یک مساله جدی تر، به سن کودک، تکرار، شدت، تعداد نشانه و به خصوص میزان اختلال در عملکرد بستگی دارد. احساس های ذهنی دیگران نیز باید به عنوان عاملی برای شناسایی مشکلات کودکان به حساب آورده شود، زیرا اختلالات کودکی غالباً توسط بزرگترها شناسایی می شود .

چگونگی عکس العمل کودکان و نوجوانان در مقابل حوادث از جمله روابط نادرست والدین ممکن است بلافاصله بعد از اتفاق ضایعه بار یا روزها و یا هفته ها بعد آشکار گردد. عدم اعتماد به والدین و ترس از به وقوع پیوستن مجدد حادثه، جزء عکس العمل هایی است که در بسیاری از کودکان و نوجوانان که در معرض این ضایعات هستند دیده می شود. بقیه عکس العمل ها بر اساس سن فرق می کند.

برای کودکان 5 ساله و کوچکتر: ترس در این گونه کودکان ممکن است شامل ترس جدا شدن از والدین، عبارت هایی همراه با گریه و ناله و نق زدن ها، بی ثباتی، و متکی بودن های افراطی است. همچنین والدین متوجه می شوند که کودکان آنها رفتارهای واپس گرایانه را در پیش گرفته اند شامل مکیدن انگشت، شب ادراری، ترس از تاریکی. بچه ها در این سن بسیار تحت تاثیر عکس العمل والدین در مقابل اتفاقات و آسیب ها قرار می گیرند.

برای کودکان 6 تا 11 ساله: این کودکان رفتارهای کناره گیری و مخربی را در پیش گرفته و قادر نیستند که حواس خود را متمرکز نمایند. رفتارهای واپس گرایانه، بی خوابی های شبانه، مشکلات خواب، ترس های غیر منطقی، زودرنجی ها، فرار از مدرسه، اجتناب از رفتن به مدرسه، ترس ها و عصبانیت ها در کودکان آسیب دیده این سن و سال بسیار فراوان می باشد. کودکان از درد معده و دیگر علائمی که هیچ احساس پزشکی ندارند، رنج می برند. کارهای مدرسه اغلب رنج آور می شود ناامیدی،دلواپسی، احساس گناه، احساس رخوت و بی حوصلگی فرد را در بر می گیرد .

تشخیص روان پزشکی اختلالات کودکان سنین دبستان عموماً از طریق والدین آنها یا مصاحبه با خود کودک حاصل می شود. ولی عواملی چون آسیب روانی مادر، نوع نشانه هایی که گزارش می شود خصوصیات دموگرافیک کودک بر گزارش مادر و کودک و هماهنگی و تطابق آن تاثیر می گذارد ،همچنین بسته به اینکه نوع مشکل مربوط به خانه یا مدرسه باشد و یا مربوط به اختلالات بیرونی یا درونی باشد میزان هماهنگی بین گزارش ها متفاوت است. بانت و یانگستروم، دریافتند که مطابقت گزارش مادر و کودک در اختلالات قابل مشاهده زیاد و در اختلافات درونی کم است. نهایتاً بعضی از محققان سن کودک را در مطابقت گزارش مادر و کودک موثر می دانند و بعضی معتقد به وجود چنین رابطه ای نیستند. بنابراین برای تشخیص اختلالات کودکان حداقل از سه منبع معتبر باید اطلاعات را جمع آوری کرد. این سه منبع شامل والدین، کودک و عامل سومی مثل معلم و یا یکی از بستگان نزدیک می باشد .

همه گیر شناسی

تخمین شیوع مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان کار سختی است چون معمولاً برای تشخیص مشکلات از ملاک های غیر استاندارد استفاده می شود و برچسب ها و تعاریف مختلفی ملاک عمل قرار می گیرند. در ضمن تغییر پذیری و تنوع رشدی و رفتاری کودکان از دوران نوزادی تا نوجوانی این اظهارنظر را که رفتار یا مجموعه رفتارهای خاصی معرف یک اختلال بالینی است را سخت تر می کند مگر در موارد خیلی شدید که به وضع متفاوت از رفتارها و مشکلات مربوط به دوران مختلف رشد می باشندمثل؛ برخی از ترس ها در یک دوره طبیعی و در دوره دیگر نابهنجار شمرده می شود. مطالعات همه گیر شناسی نشان دادکه در هر سال رشد حدوداً فقط 20 درصد کودکان مشکل رفتاری،هیجانی شدیدی دارند که درزندگی روزمره آنان اختلال ایجاد می کند .

محققین مختلف درباره درصد اختلالات رفتاری، ارقام گوناگونی را گزارش کرده اند. این اختلالات در گزارش و اعلام میزان و درصد اختلالات رفتاری بستگی به عوامل متعددی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از:

  •  اهداف، نگرش ها و ویژگی های سازمان یا فردی که ارقام یاد شده را برآورد می کند.
  •  تعریفی که برای اختلالات رفتاری به کار برده می شود.
  •  علت یا عللی که منشا اختلالات رفتاری تلقی می شود.
  •  وسیله یا وسایل اندازه گیری و ارزشیابی که در تشخیص اختلالات رفتاری از آنها استفاده می شود.

دانشمندان درصد کودکان با اختلالات رفتاری را با ارقامی چون 2%، 8%، 5/10، 20% و 24% برآورد می کنند. بخشی از تفاوت موجود در میزان برآوردهای یاد شده ناشی از عدم توافق متخصصان درباره معیارهایی چون چگونگی تعیین این گونه رفتارها در آن به وقوع می پیوندد است .برد، در نگاهی کلی، با مرور مطالعات همه گیر شناسی کشورهای مختلف پس از سال 1980 تخمین می زند که بر اساس ویراست سوم راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالات روانی 4/12 تا 3/51 درصد از کودکان 6 تا 18 ساله، اختلالی قابل تشخیص دارند البته وقتی اختلالات دارای اهمیت بالینی یا اختلالات شدید را در نظر بگیریم، شیوع به 9/5 تا 4/19 درصد می رسد. بطور کلی میزان شیوع این اختلالات در پسرها بیش از دخترها است و در بین بچه های بزرگتر هم بیش از خردسالان است. همچنین بین کودکان شهرنشین و بین کودکان خانواده های تک والدی نیز شایع تر است .

منبع

یادگاری،محمدعلی(1393)، ناسازگاری های زناشویی با مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی استان هرمزگان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0