راهبرد سازمان دهی- برنامه ریزی

 فراشناخت کلیدی است برای توانایی شناختی، که به افراد اجازه می دهد تا افکارشان را کنترل و بازسازی کنند و نقش اساسی در یادگیری ایفا می کند. همچنین فراشناخت را می توان به معنی آگاهی فرد از فرآیند تفکر خود و توانایی اش برای کنترل این فرآیند دانست. فراشناخت یک مدل شناختی است که در یک سطح بالاتر فعالیت می کند و بر پایه نظارت و کنترل قرار دارد.

 راهبردهای برنامه ریزی: شامل تعیین هدف برای یادگیری مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. واترمن پی تر بیان می کند که افراد موفق کسانی هستند که خوب برنامه ریزی می کنند، اهداف ویژه را تشخیص می دهند و معرفی می نمایند و راهبردها را طرح ریزی می کنند. مهمترین امتیاز دانش فراشناختی این است که یادگیرنده را قادر می سازد تا لحظه به لحظه از فعالیت یادگیری خود و چگونگی پیشرفت کارش آگاه باشد و هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خودش را تشخیص دهد.فراشناخت با مفهومي كه در روان شناسي شناختي جديد مطرح شده است به عنوان يكي از مولفه هاي مهم شناخت و همچنين رابطه آن با يادگيري و پيشرفت تحصيلي، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب كرده و به تدريج برخي مفاهيم مرتبط با آن نيز پا به عرصۀ متغير هاي پژوهشي در تحقيقات مربوط به آموزش و يادگيري نهاده اند.

اونيل و عابدي ضمن توضيح فراشناخت و تمايز قايل شدن بين فراشناخت صفتي و فراشناخت حالتي، فراشناخت صفتی را به صورت ” نظارت متناوب و آگاهانه فرد بر خود به منظور بررسي ميزان دستيابي به اهدافش و در صورت لزوم توانايي انتخاب و به كارگيري راهبردهاي متفاوت”، و فراشناخت حالتي را به صورت حالتي گذرا در موقعيت‌هاي ذهني كه از لحاظ شدت، متغير است، در طول زمان تغيير مي كند و با ويژگي هاي برنامه ريزي، خود بازبيني، راهبردهاي شناختي يا عاطفي و خودآگاهي شناخته مي شود؛ تعريف كرده اند. براساس اين تعريف، آگاهي فرد از خود شامل موارد زير مي شود: الف- برنامه ريزي: شخص بايد داراي هدف و برنامه‌اي براي رسيدن به آن باشد (چه اين هدف برايش تعيين شده باشد و چه خود انگيخته باشد).
ب- خودبازبيني: شخص به ساز و كارهايي جهت نظارت بر خود و ميزان دستيابي به اهدافش نياز دارد. ج- راهبرد شناختي: شخص بايد از يك راهبرد شناختي يا عاطفي براي نظارت بر فعاليت هاي ذهني خود اعم از فعاليت هاي حيطه وابسته، و فعاليت‌هاي مستقل از حيطه، برخوردار باشد. براي مثال، پيدا كردن نكته اصلي، يك راهبرد شناختي حيطه وابسته است. د- آگاهي: شخص از فرايند شناختي خود آگاهي دارد.

رابطه مهارت های فراشناختی و عملکرد

به عقیده روان شناسان شناختی، به ویژه کسانی که در چارچوب پردازش اطلاعات کار می کنند، فرآیندهای فراشناختی بر عملیات اجرایی، طراحی عملکرد ، بازبینی، وارسی و تنظیم رفتارها و جهت حل مسئله تاثیر می‎گذارند. بنابراین فراشناخت با خود نظم بخشی رابطه مثبت و معنی داری داشته و با اهمال کاری رابطه منفی دارد. زیرا دانش وآگاهی نسبت به فرآیندهای شناختی موجب می شود که از آن به هنگام حل مسئله استفاده شود که این امر از طریق خود نظم بخشی صورت می گیرد.

پینتریچ ودی گورت فراشناخت را اولین جزء مهم یادگیری خود – تنظیم دانسته و آن را شامل راهبردهای برنامه ریزی، بازبینی واصلاح شناخت ها یا راهبردهای شناختی عنوان کرده اند. پاریس وهمکاران  اشاره می‌کنند که فراگیران خود – تنظیم فرآیندهای شناختی و عاطفی لازم را برای پیشرفت تحصیلی رهبری می کنند. برای کنترل جنبه های شناختی یادگیری وتسهیل پیشرفت به سوی اهداف آموزشی، دانش آموزان باید درک غالب خود را ارزیابی کنند وبه نحو مؤثری منابع شناختی مثل توجه و راهبردهای یادگیری را اداره نمایند. همچنین محققان شناختی– اجتماعی معتقدند که استفاده دانش آموزان از راهبردهای خود تنظیمی، خود کار آمدی آنها را افزایش داده که خود این ادراک پایه های انگیزش برای خود – تنظیمی بیشتر در ضمن یادگیری واهمال کاری کمتر را فراهم می آورد .

به اعتقاد ناتان وسالسمن آموزش مدیریت اهمال کاری موجب تغییر مؤلفه های فراشناخت می شود. باورهایی که مرتبط با نگرانی و حواس پرتی است به واسطه این تمرین ها کاهش می یابد زیرا تمرکز فرد به جای اینکه به نگرانی های خود تمرکز یابد به زمان حال وحل مسئله معطوف می شود.سطح دوم مدل ولز که مربوط به سیستم اجرایی وابسته به نظارت می باشد که توسط پیوند های نزدیک هدایت می‌شود. محرک بیرونی به همراه افکار درونی در سطح سیستم اجرایی وابسته به نظارت با توجه به اهداف فرد و محدودیت های اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد سپس جستجو برای انتخاب راهبردهای مقابله ای آغاز می‎شود و راهبردهای مقابله ای خاصی با توجه به موقعیت پذیرفته شده به کار می رود. همچنین راهبرد ارائه شده در این سطح مورد نظارت قرار می گیرد وتوسط سطح پایین تر به کار می رود به این ترتیب پردازش اطلاعات به طور پویا بین سطح اجرایی وسیستم سطح پایین تر جابجا می شود این کار تا رفع ناهمخوانی بین وضع موجود و وضع مطلوب ادامه پیدا می کند که اگر این وضع مطلوب ناشی از کمالگرایی منفی باشد در اغلب موارد منجر به شکست می شود، در عوض مقابله ی  مساله مدارکه مبتنی بر کمال گرایی مثبت است پاسخ هایی را شروع می کند که هدف شان بیشتر واقعیت بیرونی است. درمدل (S-REF) پردازش اطلاعات به تعامل بین سطح اجرایی و سطح سوم (دانش – خود ) نیز وابسته است. هم ارزیابی وهم شیوه مقابله به دانش مربوط به خود نیاز دارد .

دانش خود برای ارزیابی به چارچوبی از وضعیت حاضر و وضعیت مطلوب نیاز دارد. سطح دوم نیز برای انتخاب شیوه مقابله به این دلیل به سطح نیاز دارد که به روش های عمومی مقابله دست یابد. در سالهای اخیر تأکید ولز  بر سطح دوم واهمیت فراشناخت در این سطح است زیرا باورهای فراشناخت ارزیابی و مقابله را تحت تأثیر قرار می دهند. ولز دانش خود را مسئول شکل دهی باورهای فراشناخت وراهبردهای اجرایی می داند. به خصوص زمانی که (S-REF)  توسط احساس های خود کار ، تحریک می شود. ارزیابی از نظر فرد نکته مهمی می‌باشد فوری ترین نتیجه راهبرد مقابله‎ای در مدل (S-REF)آن است که بر کارکرد های پردازش سطح پایین تر اثر می گذارد واین کار موجب می شود که منابع شناختی برای فعالیت خود نظمی صرف شوند ودیگر فرآیندها دچار کمبود منبع شده وتوجه دچار آشفتگی شود. هدف راهبردهای مقابله ای مدل (S-REF) کاهش خود ناهمخوانی است که ممکن است گاهی نیز بطور موفقیت آمیزی موجب حذف آنها شود. در این زمینه مارتین وتسر معتقدند چنین حالتی باعث نشخوار فکری غیر مؤثر می‌گردد که می‌تواند یکی از علل اهمال کاری در افراد باشد. تنظيم و كنترل از ديگر فرآيند‌هاي فراشناختي است كه فرآيند‌هاي تفكر فرد را در موقعيت يادگيري هدايت مي‌كند. كنترل كننده‌‌هاي فراشناخت يا خودتنظيمي‌‌عبارتند از: برنامه‌ريزي، نظارت، تنظيم و بازبيني.

منبع

کیوانی ،مریم(1393)، تاثیر راهبردهای سازماندهی- برنامه ریزی بر بهبود عملکرد تحصیلی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، رشته مشاوره ، دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0