تفکر انتقادی و تعلیم وتربیت

دنیای معاصر به معلمان و مربیان جدید نیاز دارد، معلمانی که نه تنها به لحاظ تکنیک های آموزشی قوی باشند بلکه ذهن باز و انتقادی نیز داشته باشند، آنها باید بتوانند خود را با تغییرات و  درخواست مداوم محیط پیرامون خود تطبیق دهند و جریان رو به رشد اطلاعات را درونی کنند در حالیکه هم در سطح شخصی و هم در سطح حرفه ای روی آنها تأمل می کنند.پرورش تفکر انتقادی و تدریس تأملی یا بازاندیشی، دو هدف عمده در تربیت معلمان است، اما این دو هدف تنها زمانی دست یافتنی است که معلمانی که در حال آموزش و تربیت هستند، فرصت هایی برای کسب دانش، معلومات حرفه ای و نشان دادن اعمال تدریس اندیشمندانه را داشته باشد.

برخی از محققان معتقدند که برای رشد و تربیت فراگیران در عصر کنونی به معلمان ماهر،یعنی معلمانی که از دانش و معلومات حرفه ای مانند موضوعات علمی، راهبردهای تدریس و آگاهی از شرایط فرهنگی و اجتماعی فراگیران برخوردارند، نیاز است.در مقابل ما، بسیاری دیگر نیز معتقدند که مهارت علمی به معنای توانایی به کار بردن راهبردهای تدریس نیست، بلکه متفکر و تأملی بودن است، مربیانی که چنین دیدگاهی را می پذیرند تمایل دارند درباره اینکه معلمان چگونه طرح ریزی کرده و مسأله حل می کنند، یا چگونه تصمیم گیری می کنند.

دیویی،تأمل یا بازاندیشی را ملاحظه دقیق، فعال و مداوم هر عقیده یا شکل مفروض دانش می داند و این امر معلمان را قادر می سازد تا به یک شیوه هدفمند و آگاهانه عمل کنند.توصیه وی این که معلمان باید تشویق شوند تا متفکر شوند و به رشد خودشان از طریق تأمل ادامه دهند.تغییر معلم و رشد او مستلزم آگاهی او ضرورت و نیاز به تغییر است، این آگاهی برای تغییر از طریق تأمل و بازاندیشی ایجاد می شود.خودکاوی و خرد جستجوگری به معلمان کمک می کند که از سطح کنونی عمل که به صورت عادتی تکانشی و مشهودی انجام می گیرد به سطحی از تأمل عمل حرکت کند که به وسیله تفکر انتقادی جهت داده می شود.

در یک نظرسنجی در این باره که چه انتظاراتی از فعالیت های تربیتی دارند؟

82 درصد از اعضای انجمن نظارت و بررسی درسی(ASCD) که عامل تحول نظامهای آموزشی دنیا هستند.آموزش تفکر را از انتظارات مهم تربیتی ذکر کردند.

در نظر سنجی دیگری، معلمان از میان بیست و پنج هدف تربیتی،((پرورش تفکر))  را مهمترین هدف تعلیم وتربیت بیان نمودند.تاکنون کارگاهها،کنفرانسها وسخنرانی های بسیاری در زمینه آموزش تفکر در کشورهایی که علاقه مند به تحقق چنین اهدافی بودند، برگذار شده است.هم اکنون روشهای گوناگون تدریس تفکر به هزاران نفر از معلمان آموزش داده می شود و مدارس نیز بر اینگونه فعالیتها نظارت دارند.در طول دهه گذشته توجه به ((آموزش تفکر)) مهمترین موضوعی بوده است که در مدارس دنیا، بویژه در آمریکا، بسرعت رشد یافته است. عامل رشد چنین رویکردی این باور است که «تحول هر جامعه ای در دل تحول معرفت فرهنگی قرار دارد» .

در حال حاضر به نظر می رسد تمایل به آموزش تفکر در مدارس عمومیت بیشتری پیدا کرده است. اگرچه یک تهدید جدی برای تعمیق و کار بیشتر باقی است و آن، فقدان روش های کافی برای پرورش معلمان مبتدی و در حین خدمت است که بتوانند سطوح عالی تفکر را کسب نمایند؛ زیرا شرط ضروری برای پرورش تفکر دانش آموزان دانش،آگاهی و مهارت معلمان در ارتباط با تواناییهای شناختی سطح بالا است.مربی باید ویژگی های تفکر انتقادی مانند استقلال ذهنی،کنجکاوی ذهنی، تعهد به ارائه دلایل، فکر باز، روشنفکری وجرأت مندی را داشته باشد، اگر معلمان چنین ویژگیهایی را داشته باشند دانش آموزان تفکر انتقادی را از خود نشان خواهد داد.تفکر انتقادی به عنوان یک خرده مقیاس ضرروی و حتمی ویژگی شخصیتی انسان های تربیت یافته تلقی می شود.

بر اساس این دیدگاه، فرد نمی تواند تفکر انتقادی را آموزش دهد اگر خودش دارای تفکر انتقادی نباشد، مربیانی که دارای مهارت تفکر انتقادی نباشد، مشکل است بتوانند به هنگام آموزش،تفکر انتقادی را تسهیل کنند. تفکر انتقادی معلمان به عنوان یک استاندارد جدید مهارتهای تدریس محسوب می شود، معلمان دارای چنین معلمانی درباره تدریس، خود تحلیل و منطقی عمل می کنند و بازخوردهای فراهم شده از جریان تدریس را به کار می گیرند.گرایش به تفکر انتقادی با یادگیری متفکرانه مرتبط است و بنابراین، به رشد حرفه ای معلمان مبتدی کمک می کند. معلمان دارای منش و گرایش تفکر انتقادی از رفتار خودآگاه بودن و درباره یادگیری از گشودگی ذهنی برخوردار بوده در تدریس، منطقی و خود تنظیم عمل می نمایند.

در عصری که کتابهای درسی به سرعت کهنه می شوند و نوآوری دائما تجربه می شوند.اهداف نهایی و کلی تعلیم تربیت ناگریز باید تغییر یابد.به عبارت دیگر،روشهای سنتی تدریس و یادگیری یعنی جایگاه منفعل فراگیران در محیط آموزشی و تکیه بر پرکردن ذهن از اطلاعات، دیگر جوابگوی نیازهای تربیتی نسل حاضر وآینده نخواهد بود و برای تربیت صحیح فراگیران نیاز است.تا آنها آزادانه، خلاقانه و نقادانه و به طور علمی بیاندیشند. برنامه های مدارس و مراکز آموزشی باید نظم فکری را به فراگیران منتقل نمایند و آنان را برای روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست و یکم بطور فزاینده ای به مهارتهای تفکر جهت تصمیم گیری مناسب و حل مساله پیچیده ی جامعه مجهز نمایند.

به همین دلیل متخصصان تعلیم وتربیت بجای انتقال حقایق علمی،پرورش و تقویت روشها و نگرشهای علمی را توصیه می کند و به جای تولید مجدد حقایق علمی، فرایند را مورد توجه قرار داده اند،آنها معتقدند که فراگیران برای کسب حقایق علمی باید به روش کسب حقایق علمی توجه کنند و بجای انباشت حقایق علمی در ذهن بیاموزند که چگونه شخصا فکر کنند،تصمیم بگیرند و درباره امور مختلف قضاوت کنند.فراگیران در فرایند آموزش باید بتوانند ادراک حسی، فهم نظریات مختلف و تفکر علمی و نقاد خود را تقویت کنند و رشد دهند،رسیدن به چنین اهدافی مستلزم فرصت های یادگیری مطلوب است.

تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگر آن است که هنوز بسیاری ازمعلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطلب یا طرح سوالهایی می کنند که صرفا جمع آوری مجدد حقایق ساده علمی را می طلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سؤال هایی اختصاص می دهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد. اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سؤال ها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد می کنند.

در سالهای اخیر بسیاری از آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که دانش آموزان همانگونه که می خواهند با مهارت و به طور انتقادی تفکر نمی کنند؛ در حالی که کتابها، مجله ها و گزارش های بسیاری در حمایت از آموزش و پرورش تفکر انتشار یافته است.برای مثال سازمانهای مهمی همچون((کمیسیون تعلیم و تربیت ایالت ها)) نکات عمده تدریس تفکر را روشن وبرجسته ساخته اند، همچنین مجله های پر خواننده ای همچون رهبری آموزشی شماره های متعدد خود را به این موضوع اختصاص داده اند.

در طرح ملی آموزش عالی برای آمریکا که در سال 2001 توسط سیاستگذاران تربیتی تهیه شد، اشاره شده است که برای مجهز نمودن دانشجویان به مهارتها ضروری است که آنها دارای تفکر انتقادی باشند واین مهارت برای مشارکت شهروندان در جامعه مردم سالار ضروری است.آنها بیان نمودند که در دنیای فعلی الگوی عمومی تعلیم وتربیت در حال تغییر از آموزش برای اشتغال و استخدام به آموزش برای قابلیت استخدام است.این امر نیازمند آن است که نهادهای آموزشی، افرادی را پرورش دهند که توانایی تشخیص،حل مسأله و توانایی تصمیم گیری از طریق استفاده از تفکر انتقادی و خلاق را داشته باشند.

منبع

شاهرخی، فرزاد(1393)، تاثیر روش تدریس انعکاسی بر مهارت های تفکر انتقادی و انگیزه پیشرفت، پایان نامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی اموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0