مقایسه هوش معنوی با هوش‌های دیگر

 زوهر و برمن   ،  هوش معنوی را با انواع هوش‌ها مقایسه کرده‌اند. بر خلاف هوش عقلانی که به منطق، درک و تفکر مربوط است و هوش هیجانی که به عادت، درک الگوها و تفکر هیجانی ربط دارد، هوش معنوی خلاق است و می تواند قانون وضع کند یا قانونی را بشکند و قادر به ایجاد تفکر دگرگون‌کننده است. جاشی ، بر این باور است که بین هوش هیجانی و هوش معنوی رابطه مستقیمی وجود دارد که افزایش یکی باعث افزایش آن دیگری می‌شود و برعکس. جینا سفاسین   ، تاکید می‌کند که در مراحل تطبیق با محیط اطراف، هوش معنوی نقش برتری نسبت به هوش هیجانی دارد. لوین   ،  استفاده از هوش معنوی را فراتر از حواس پنج‌گانه انسان می‌داند و اینکه هوش معنوی ورای منطق و دلیل است که می‌تواند معنا و ارزش هر کس را تعیین کند.

ویگزورث  ، چهار هوش بدنی، شناختی، هیجانی و معنوی را براساس ترتیب رشد آنها به شکل هرمی مطرح نموده است. الگوی مورد نظر براساس این دیدگاه است که کودکان ابتداء بر بدن خود کنترل پیدا می‌کنند هوش بدنی  ، سپس مهارت‌های زبانی و مفهومی ، هوشبهر  خود را گسترش می‌دهند. این هوش در فعالیت‌های مدرسه‌ای کودک مطرح است. هوش‌ هیجانی  برای بسیاری از افراد هنگامی مطرح می‌گردد که علاقمند به گسترش  روابط خود با دیگران باشند. در انتها، هوش‌ معنوی زمانی خودنمایی می‌کند که فرد به دنبال معنای مسائل می‌گردد و سؤالاتی مانند  آیا این همه آن چیزی است که وجود دارد  , را مطرح می‌نماید. مک‌ هاوک  ، معتقد است که  هوش ‌معنوی  نسبت به آموزش غیر‌دینی و دانش واقع‌بینانه، با شهود، نگرش و خردمندی رابطه نزدیک‌تری دارد. ماهیت غیر‌اختصاصی و کل‌نگر آن ادراک فردرا گسترش می‌دهد و آن را عمق می‌بخشد. این امر به غنی‌سازی روابط و بهبود کار روزمره کمک می‌کند. علاوه بر این، حرکت به سمت خود شکوفایی و رشد معنوی بیشتر به هوش ‌معنوی مربوط می‌شود تا به نیاز به کنترل خود و پای‌بند به آیین و رسوم  به نظر می‌رسد افرادی که هوش ‌معنوی یکپارچه دارند، ممکن است سبک زندگی متفاوتی داشته باشند.

لیچفیلد،شباهتهای هوش‌های مختلف(هوش گاردنر)راچنین عنوان می‌کند:

  1. ‌وجود لایه‌های همپوشی بین همه هوش‌ها
  2. تفاوت هر یک از هوش‌ها در افراد مختلف
  3. قابل‌رشد کردن هوش‌ها.

لیچفیلد ، سه تفاوت عمده را میان هوش‌معنوی و دیگر هوش‌ها برشمرده است. از نظر وی هوش‌معنوی :

بطور  انحصاری با دیگران سرو کار دارد، همه سطوح دیگر ؛ هوشهای دیگر را در بر می‌گیرد و ارزیابی آن احتمالاً ذهنی‌تر از سایر هوش‌هاست. در اینجا دو سؤال مطرح می‌گردد: اوّل این‌که آیا هوش ‌معنوی معیارهای هشت گانه گاردنر را داردیا خیر؟ دوّم این‌که آیا واقعاً می‌توان هوش معنوی را همانند سایر توانایی‌ها مانند هوش‌فضایی، ریاضیات و یا حرکتی در نظر گرفت و این معیارها را برای هوش‌ معنوی نیز صادق بدانیم. ایمونز  ، معتقد است که هوش ‌معنوی این معیارها را داراست. او در دفاع از این موضوع بیشتر بر روی تاریخچه تکاملی تأکید می‌کند،گار‌دنر ، در رد هوش‌ معنوی بیشتر بر روی این ملاک توجه کرده است. از نظر ایمونز، پایه‌های زیست شناختی هوش ‌معنوی را از سه سطح می‌توان بررسی کرد:

زیست شناسی تکاملی ، ژنتیک رفتاری، و سیستم‌های عصبی .

تاریخچه تکاملی معنویت، پذیرش و مقبولیت تکاملی دین و معنویت توسط دانشمندان مختلف مانند زیست‌شناسان، روان‌شناسان، انسان‌شناسان و دین‌شناسان بررسی شده است. گریک پاتریک   ، معتقد است همین که در طول تاریخ تکامل انسان دین توانسته است ساز و کارها و راهبردهای روان شناسان را به وجود آورد که از طریق انتخاب طبیعی بتوانند بسیاری از مشکلاتی را که اجداد ما با آن روبرو بوده‌اند حل و فصل کند، نشان‌دهنده کارکرد تکاملی دین و معنویت است. این ساز و کارها هم در سطح فرهنگی – اجتماعی و هم در سطح فردی وجود داشته‌اند. تعدادی از این ساز و کارهای  زیستی  در طول تاریخ زندگی انسان ظاهر شده است و زیر بنای باورها و رفتارهای دینی بوده است، مانند : دلبستگی، وحدت و پیوستگی، تبادل اجتماعی و نوعدوستی قومی.به نظر می‌رسد که وجود دین و معنویت از نظر تکاملی به حل مسائل و مشکلات و بقاء انسان کمک کرده است.

ارثی بودن معنویت

مطالعاتی در خصوص وراثتی بودن توانائی و ظرفیت‌های معنوی انجام گرفته است. برای مثال، هامر ، در مطالعاتی بر روی برادران و خواهران هم‌جنس که در آن گزارش از احساس تعالی خویشتن دارند، یک سهم ژنتیکی را مشاهده کرد. البته مسلماً یافتن شواهد مبنی بر ارثی بودن معنویت شاید کار آسانی نباشد.  ایمونز ، اشاره می‌کند به جای آن می‌توان به رابطه بعضی از ویژگی‌های شخصیتی که به نظر می‌رسد اساس وراثتی دارند به معنویت پرداخت، که  اساس بیولوژیکی دین و معنویت را بهتر روشن کرد می‌کند. در فرهنگ اسلامی (شیعه) این مسأله که خانواده رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار از معنویت بالایی برخوردار بودند شاید دلیلی برای ارثی بودن هوش معنوی باشد که روان شناسان بدنبال یافتن آن هستند.

منبع

شایان فر،زهرا(1393)، انگیزش تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش معنوی و رضایت زناشویی مادر،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0