وفاداری در کسب و کار
دنياي كسب و كار در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيست و يكم با رقابت روزافزون بنگاههاي اقتصادي روبرو بوده است. افزون بر اين، مشتريان هرروزه آگاهي بيشتري نسبت به رقبا و محصولات و خدمات پيدا ميكنند و گزينههاي مختلفي را پيش رو دارند. با اين شرايط به جرات ميتوان ادعا كرد كه امروزه هيچ كسب و كاري به جز سازمانهاي انحصاري نميتوانند بدون داشتن مشتريان وفادار دوام آورند. با توجه به اين واقعيت كه انتظارات مشتريان به طور دائم در حال افزايش است، سازمانها ملزم هستند تا فراتر از نيازهاي اوليهي مشتريان رفته، انتظارات مشتريان را تامين و كانون توجه خود را از ارضاي صرف نیازهای مشتري به ايجاد وفاداري و اعتماد از طريق ايجاد ارتباطي بلندمدت، دوجانبه و سودآور براي هر دو طرف معطوف نمايند.
مفهوم وفاداری مربوط به قرنها پیش میباشد. در گذشته وفاداری برای حداکثر کردن قدرت و کنترل به کار میرفت. ژنرالهای بزرگ یونان باستان از طریق وفاداری ارتش خود، برای کسب قدرت سیاسی یا سرنگونی امپراتوریها استفاده میکردند. ناپلئون بناپارت فرمانده فرانسه در اوایل قرن 19 به خاطر وفاداری مداوم سربازان تحت فرماندهی خود نتایج فوق العادهای کسب نمود.در جهان متمدن قرن 21 ژنرال ها به شکل بازاریابانی هستند که برای دفاع یا حفظ سهم بازار خود توسط مشتریان وفادار تلاش میکنند. امروزه در بازارهای رقابتی مشتری به عنوان یک دارایی با ارزش شناخته شده است .
امروزه آنچه برای بازاریاب ارزنده است ایجاد قصد خرید مجدد از یک برند خاص (یا از یک شرکت خاص) میباشد. مصرفکنندگان رفتارهای خاصی را در خرید فراگرفتهاند و به تجربه دریافتهاند که به این رفتارها پادش داده میشود. وفاداری مشتری مفهومی است که برای سالیان متمادی در زمینه رفتار مشتری در سطح وسیعی مورد استفاده قرار گرفته است. محققان تعاریف مختلفی از وفاداری به نام تجاری را مطرح نمودهاند و اتفاق نظری در این زمینه وجود ندارد.
وفاداری، به تعهد قوی مشتری برای خرید مجدد یک محصول یا یک خدمت برتر در آینده اطلاق می شود، بصورتی که این مارک یا محصول علیرغم تاثیرات و تلاشهای بازاریابی رقبا خریداری میشود. وفاداری مشتری هدف اولیه بازاریابی رابطهمند بوده و گاهی اوقات معادل با این مفهوم تلقی میشود. دیک و باسو وفاداری را به عنوان “دوام و استحکام رابطه بین نگرش مطلوب افراد به یک نام تجاری و حمایت مجدد از آن نام تجاری” تعریف کردهاند. وفاداری، تمایل یک فرد به سرمایهگذاری و یا فداکاری برای تقویت یک رابطه است. بنابراین هر چند وفاداری بر تکرار خرید موثر است اما مفهوم آن فراتر از خرید مجدد میباشد.
مراجعه مجدد مشتریان تکراری ممکن است تنها بر اساس قیمت و یا تسهیلاتی که توسط شرکت ارائه میشود، باشد؛ لذا چنانچه تسهیلات بهتری پیدا نمایند شرکت را ترک کرده و بسوی رقیب میروند. پس باید بین مشتریان وفادار و مشتریان تکراری تفاوت قائل شد. الیور در مطالعات خود وفاداری را به عنوان تعهدی عمیق به خرید مجدد در آینده تعریف نموده است. جونز و ساسر خاطر نشان ساختند که وفاداری مشتری قصد خريد مکرر مشتری از يک محصول يا سرويس خاص در آينده است .وفاداری مشتری متمايز از وفاداری بلندمدت و کوتاهمدت است. وفاداری بلندمدت، خريد بلندمدت مشتری است. وفاداری کوتاهمدت زمانی اتفاق میافتد که محصول بهتری نظر مشتری را به سرعت تغيير میدهد.
تمایزی بین رفتن به فروشگاه و وفاداری به فروشگاه وجود دارد. اسمیت و همکارانش وفاداری به فروشگاه را به عنوان درصد خرید از یک محصول خاص در یک فروشگاه منتخب عملیاتی میسازند. اما اغلب عملیاتی ساختن رفتار صرفاً بازتاب خروجی پروسه تصمیمگیری است. وفاداری به فروشگاه را به این صورت تعریف میکنیم:”رفتار خاص (نه تصادفی) در طول زمان که منجر به انتخاب یک فروشگاه از میان سایر فروشگاهها میشود، که تابع پروسههای روانشناسی (تصمیمگیری و ارزیابی) است و منجر به تعهد نسبت به یک برند خاص میشود”.
این تعریف متعلق به جاکوبی و چستنانت است. قسمت مهم این تعریف، تعهد به فروشگاه است. تعهد به فروشگاه شرط لازم برای وفاداری به فروشگاه میباشد. در صورت عدم وجود این تعهد، وفاداری صرفاً تعجب آور خواهد بود.تعهد به فروشگاه را اینگونه تعریف میکنیم: قید و بند فردی به انتخاب فروشگاهش، در نتیجه تصمیمگیری قاطع و روشن، مشتری به فروشگاه متعهد و قطعاً وفادار میشود. وقتی تصمیمگیری و پروسههای ارزیابی روشن نیستند، مشتری متعهد و وفادار به فروشگاه نخواهد شد. اوسمن ادعا میکند که”مشتری وفادار به خرده فروشی، هنگام خرید، الویت خود را این فروشگاه قرار می دهد”.
سطح تعهد مشتری کاملاً متفاوت است. بنابراین فرض میکنیم رشته پیوستهای از وفاداری به فروشگاه وجود دارد. در یک انتهای آن، وفاداری حقیقی قرار دارد؛ رفتن مکرر به فروشگاه، به دلیل حداقل میزان تعهد. در انتهای دیگر آن؛ وفاداری جعلی قرار دارد، رفتن مکرر به فروشگاه، اما نه به دلیل تعهد به آن.
وفاداری حقیقی به طور قطع بر سودآوری تاثیر میگذارد. با وجود اینکه مشتریان دائمی همیشه در گروه مشتریان با سودآوری بالا قرار ندارند اما معمولاً از طریق کاهش تلاش و هزینه جذب مشتری جدید، منجر به افزایش سودآوری و درآمد ناشی از هر مشتری میشوند. همچنین وفاداری منجر به سهم بازار بیشتر و ارتباطات دهان به دهان مثبت میشود. مشتریان وفادار کمتر تحت تاثیر تبلیغات رقبا قرار گرفته و به راحتی شرکت را ترک نمینمایند. ارتباط بین وفاداری و سودآوری در مطالعات نظری و تجربی بسیاری مورد توجه قرار گرفته است. لذا بسیاری از شرکتها برای تشویق وفاداری مشتری به محصولات و خدمات خود، برنامه های وفاداری مشتری را طراحی نمودهاند.
لازم به ذکر است در زمینه وفاداری، تمرکز بر معیارهای حفظ مشتری اشتباه است، زیرا اولاً بدنبال ردیابی مشتریانیکه دیگر به شرکت مراجعه نکردهاند، نمیباشد و ثانیاً در شرایطی که مشتری بواسطه هزینههای زیاد تغییر مسیر خرید و یا سایر موانع و همچنین تغییر شرایط، از حوزههای مشتریان خارج شده باشد، معیارهای حفظ مشتری شاخص ضعیفی از وفاداری بدست میدهد. همچنین تمرکز صرف بر رضایت مشتری نیز نادرست است زیرا رابطه بین رضایت و وفاداری، خطی و ساده نبوده و مشتریان تنها بخاطر نارضایتی از یک برند بسوی برند دیگر نمیروند.
دنیو و همکاران وفاداری مشتری را از سه بعد شرح دادهاند:
- وفاداری عبارت از نگرشی است که گاهی منجر به برقراری ارتباط با نام تجاری میشود.
- وفاداری عمدتاً در قالب رفتارهایی آشکار ابراز میشود (الگوهای خرید قبلی).
- رفتار خرید تحت تاثیر نگرشهای فردی صورت میگیرد (وفاداری ترکیبی).
در ادامه سه بعد به تفسیر توضیح داده میشود. وفاداری عبارت از نگرشی است که گاهی منجر به برقراری ارتباط با نام تجاری میشود (وفاداری نگرشی).
محققین استدلال میکنند که جهت دستیابی به وفاداری واقعی، وجود تعهد نگرشی عمیق به یک نام تجاری الزامی است. به عبارت دیگر، بایستی مجموعهای از اعتقادات پایدار مطلوب و سازگار نسبت به یک نام تجاری با توجه به تجارب خرید قبلی در مشتری وفادار وجود داشته باشد. احساس تعهد نسبت به یک نام تجاری با پرسشهای ذیل مورد ارزیابی قرار میگیرد:
- تا چه اندازهای آن نام تجاری را دوست دارند؟
- احساس تعهد نسبت به آن نام تجاری چقدر است؟
- تا چه اندازهای خرید آن نام تجاری را به دیگران پیشنهاد میکنند؟
- میزان اعتقاد به آن نام تجاری در مقایسه با نامهای تجاری رقیب چقدر است؟
این مفهوم از وفاداری چیزی است که الیور در ذهن خود دارد. زیرا، وفاداری مشتری را اینگونه تعریف میکند: ” وفاداری، به تعهد قوی برای تداوم خرید مجدد یا حمایت از یک محصول یا یک خدمت برتر در آینده اطلاق میشود، بصورتی که همان نام تجاری یا محصول علیرغم تاثیرات و تلاشهای بازاریابی رقبا خریداری میشود”.
یکی از دیدگاههای مطرح شده در تعریف ویژگیهای وفاداری، اظهار نظر مصرفکننده در ارتباط با برخی نامهای تجاری میباشد. فورنیر وفاداری را به عنوان یک شراکت متعهدانه و سراسر احساسی بین مصرفکننده و یک نام تجاری خاص میداند. این نوع از شراکت، شراکتی که با حمایت و پشتیبانی دیگر اعضای خانواده و یا اعضای گروهی که با هم خرید میکنند، محکمتر میشود. مثل استفاده از تنباکوی بدون دود توسط برخی از گاوچرانهای آمریکای شمالی، وفاداری به تیمهای فوتبال اروپائی بخصوص و موتور سواری مارلی دیویدسون.
وفاداری عمدتاً در قالب رفتارهایی آشکار ابراز می شود (وفاداری رفتاری).در این رویکرد، وفاداری به عنوان گرایش مداوم جهت خرید یک نام تجاری از بین چندین نام تجاری تعریف شده است و پایداری و تکرار خرید به عنوان شاخص وفاداری محسوب میشود. این در حالی است که تکرار خرید همیشه نشانه تعهد و وفاداری نسبت به یک نام تجاری نمیباشد. در این رویکرد، یک نام تجاری بر اساس تجربه رضایت بخشی که با سعی و خطا بدست آمده است، انتخاب میشود. به عبارت دیگر، وفاداری نسبت به یک نام تجاری (که با خرید مجدد سنجیده میشود)، نتیجه رضایت مداومی است که تغییر آن، منجر به شکلگیری تعهد ضعیف نسبت به آن نام تجاری میگردد. در برخی از موارد، خرید نام تجاری خاص به دلیل نگرش مثبت قبلی و یا تعهد عمیق مصرفکننده نسبت به آن نام تجاری نیست، بلکه به دلیل کمبود زمان مصرفکننده برای انتخاب نام تجاری دیگر و یا مشکل بودن جستجوی نام تجاری جایگزین میباشد.
علیرغم وجود دلایل قابل توجه، بحث در خصوص مفهوم وفاداری همچنان ادامه دارد. افرادی که به رویکرد «نگرش محرک رفتار» و «ارتباط» معتقد هستند، با صراحت، مخالفت خود با این رویکرد که رفتار ظاهری محرک غالب وفاداری است، اعلام میدارند. این افراد استدلال میکنند که این رویکرد، ممکن است به شکل اتفاقی رخ داده باشد. حتی معیارهای ترکیبی رفتار ظاهری و رضایتمندی نیز ممکن است دلایل کافی جهت اطمینان از وفاداری واقعی نباشد.
رفتار خرید تحت تاثیر نگرشهای فردی صورت میگیرد (وفاداری ترکیبی یا دو بعدی). این دیدگاه در واقع ترکیبی از دیدگاه وفاداری رفتاری و وفاداری نگرشی است. این ادراک از وفاداری، استدلال میکند که بهترین مفهوم برای وفاداری، تعدیل و انطباق رابطه بین نگرش و رفتار در طول زمان است. مدلی که این دیدگاه در خصوص وفاداری مطرح میکند، یک مدل پویا است که رضایت از خرید قبلی و شکلگیری ناشی از آن، گرایش مداوم و رو به رشد اغلب افراد در جهت خرید یک نام تجاری را توضیح میدهد.
منبع
عبدالهي، فاطمه(1394)، تاثير ترفيعات، محيط حاكم بر خرده فروشي، پايان نامه كارشناسي ارشد، مديريت اجرايي، دانشگاه پيام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید