روابط خانواده در دورهی نوجوانی و نقش آن در تعارضات
خانواده یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، به ویژه روابط والدین با فرزندان، مهمترین عنصر شکل دهندهی این سازمان است. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط موثر و مطلوب والدین با فرزندان است. تحلیلهای نظری و تجربی بسیاری به ارتباط موثر والدین با فرزندان اختصاص دارد که برای آن اهمیت و ارزشی خاص قائل شدهاند. از سویی دیگر مطالعات فراوانی به تأثیر کیفیت رابطهی والد- فرزند بر هریک از اعضای خانواده به عنوان یک رابطهی دو جانبه توجه داشتهاند.
بدیهی است زندگی از دوران بلوغ آغاز نمیشود بلکه در طی سالهای کودکی شکل میگیرد وکودک فرا میگیرد که چگونه با محیط اطراف خود و با اشخاص دیگر ارتباط احساسی برقرار کند. کودکانی خوشبخت هستند که در خانوادههایی با ثبات به سر میبرند و ارتباط نزدیکی بین والدین و آنان وجود دارد. در خانوادههایی که آرامش و ثبات برقرار است؛ روابط نزدیک والد- فرزندی وجود دارد و والدین با فرصتهای بی شماری که برای فرزندان خود فراهم میکنند زمینه لازم را برای زندگی موفقیت آمیز فرزندان تدارک میبینند.
روابط والدین- نوجوان از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این رابطه زمینه اصلی برای اجتماعی شدن کودکان محسوب میشود . از سوی دیگر، احتمال زیادی وجود دارد که نوجوانان نسبت به مراقبانی که رابطهی گرم و صمیمیای با آنها دارند در مقایسه با اشخاصی که از آنها انتقاد میکنند ارتباط نزدیکتری برقرار کنند و از این اشخاص طلب یاری کنند. بررسیهای صورت گرفته بر شرایط دوره نوجوانی نشان میدهد که روابط با والدین پیش بینی کننده بهتری برای رضایتمندی از زندگی نوجوانان محسوب میشود. با این وجود نوجوانان اغلب دیدگاهی منفی نسبت به عملکرد خانواده به ویژه والدین خود دارند .
نحوهی ارتباط نوجوان با پدر، مادر، خواهران و برادران و همچنین نوع الگوهای تربیتی والدین در بروز مشکلات رفتاری دختران موثر هستند. ویژگی استقلال طلبی نوجوان در ارتباط با والدین نیز اغلب به شکل تعارض جلوه گر میشود. نوجوان از والدین خود انتقاد میکند و محبت آنان را لوس بازی میداند، بیشتر تمایل دارد به والدینش از دید دوستان و همسالان نگاه کند که در نتیجه ممکن است برای آنها مشکلاتی را به وجود آورد . کانون خانوادهای که بر اثر تعارض و جدال بین اعضای آن، آشفته است محیط امن روحی و روانی که در خانواده باید وجود داشته باشد را ازاعضای آن میگیردوباعث بوجود آمدن مشکلاتی برای همه میشوند.اگر با تعارض بوجود آمده در بین اعضای خانواده به درستی برخورد شود به رشد رابطه بین اعضای خانواده کمک میکند، اگر طرفین درگیر تعارض نحوهی برخورد با تعارض را ندانند؛ نه تنها مشکل موجود رفع نخواهد شدکه به تداوم رابطه هم آسیب میرساند .
الگوی سیستمهای خانواده چارچوب قابل توجهی را برای بررسی تعاملها و روابط در خانواده فراهم میکند. در حالی که فروید و اریکسون، خانواده را به صورت مجموعهای از افراد در نظر گرفتند، این الگو خانواده را به صورت سیستمهای چندگانه روابط با تغییر یافتن نقشها و ارتباطها در نظر میگیرند. هر رابطه درون یک خانواده از ثبات برخوردار است و مبادلات ویژهای بین ویژگیهای مشترک، تعاملات و الگوهای ارتباطی وجود دارد ،بر اساس الگوی سیستمهای خانواده، مهمترین تغییر در شخص یا روابط او نشان دهنده وجود سیستم خانواده است. نوجوانان در دوران بلوغ با ارزشها، نقشها و سیستم ارتباطی خانواده خود درگیر هستند. نوجوانان بیش از کودکان کم سن و سال، تمایل دارند تا فرصتهایی را برای تصمیمگیری درباره خود و پافشاری بر تصمیمهایشان داشته باشند تا از طریق آن بتوانند به خودگردانی دست یافته، به الگوی سیستمهای خانواده کمک تا نقش عواملی نظیر عدم رضایت درمیانسالی وتعارضات مربوط به زناشویی را دریابیم و نسبت به روابط وتعارضات والدین- نوجوان آگاه شویم.
مشکلات رفتاری همچون، پرخاشگری، بزهکاری و سایر مسائل… نمایانگر اختلالاتی در روابط بین والدین و نوجوان است. از آنجا که دلبستگی به خانواده ارتباط معکوسی با دلبستگی به همسالان ناهنجار دارد، هر قدر نوجوان به دلیل احساس تعلقی که در خانواده از آن محروم است، به گروه همسالان جذب شود، خانواده بیشتر او را از خود طرد میکند و در نتیجه نوجوان بیشتر جذب همسالان ناهنجار خواهد شد. در عین حال، درون خانواده، چرخهای بی حاصل ایجاد میشود. هر قدر نوجوان بیشتر از قواعد و محدودیتهای اعمال شده از سوی والدین سر باز زند، والدین بیشتر در جهت کنترل نوجوان تلاش میکنند. این تلاشها برای کنترل نوجوان، بیشتر سبب آزردگی او میشود و مشکل را تشدید میکند، زیرا نوجوانان بیشتر احساس میکند که او را درک نکرده اند و به سمت گروه همسالان ناهنجار کشیده میشود. این مبارزه برای به دست آوردن قدرت آنچنان تشدید میشود که منجر به جدایی و فاصلهای غیر قابل برگشت در رابطه میشود. در نتیجه نوجوان خانواده را ترک میکند و زود از آنان جدا میشود. والدین هم با درماندگی از او کنار میکشند یا او را از خانواده جدا میکنند.
منبع
وازپور، شبنم(1392)، اثربخشی آموزش خوددلگرم سازی مادران برتعارض والد-فرزند، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی مشاوره تحصیلی،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید