نقش نهادهای اجتماعی در پيشگيری اجتماعی از وقوع جرم

سازمان های بسياري در اين امر مسئوليت دارند، ولی بررسی نقش يكايك آنان نياز به کار وسيع علمی دارد، بنابراين نگارنده به بررسی مهم ترين نقش آنان :خانواده، مدرسه ، رسانه ها اصناف، پایگاه های بسیج و پليس) بسنده كرده است.

خانواده

جامعه شناسان بر اين باورند كه خانواده از جمله مهم ترين عواملي است كه مي تواند بيشترين نقش را در جلوگيري از بروز انحرافات و جرايم اجتماعي ايفا كند، همان گونه كه مي تواند عاملی مؤثر در بروز رفتارهاي انحرافي باشد. بنابراين اگر محيط خانواده در دوران كودكي فرد، محيطي سالم، مناسب و بسامان باشد، احتمال مصونيت اين فرد و گرايش آنان به رفتارهاي انحرافي و نابهنجار بسيار فراوان است.

كاركردهاي مهم خانواده عبارت اند از: توليدمثل، اجتماعي كردن و تعيين پايگاه اجتماعي، محافظت روان از اعضاي خانواده، كاهش و از ميان بردن تنش ها و همچنين خانه داري و گذران اوقات فراغت. يكي از كاركردهاي مهم خانواده، اجتماعي كردن كودكان است و دو رقيب عمدة خانواده در اين زمينه، مدرسه و رسانه هاي همگاني، به ويژه تلويزيون هستند.

كودك درخانه، الگوهاي كرداري و رفتاري را مي آموزد كه براي ادامة حيات او و درمحيط ضروری هستند . كودك مي آموزد كه چگونه در قالب اجتماعي زندگي كند. كودكان مشاهده مي كنند كه پدران و مادران ايشان چگونه با يكديگر رفتار مي كنند، لذا آنان هم به تدريج نمونه هاي اخلاقي و رفتاري خود و ديگران را از طريق بازي و تقليد و تكرار ياد مي گيرند، بنابراين كودك مي آموزد كه چگونه با كنش ها و كوشش هاي زندگي با ديگران روبه رو شود، چگونه برخشم و غضب خود غلبه كند و بر تمايلات آني خويش چيره شود و آنها را به تعويق اندازد.

بي توجهي خانواده و ضعف هايي كه در امر تعليم و تربيت نوجوان مطرح است، از قبيل: نبود كنترل، اعتقاد نداشتن والدين يا ندانستن راه صحيح آموزش امور ديني نيز باعث دين زدگي فرزندان مي شود. و زمينه را براي اعمال خلاف آماده مي سازد. روا نشناسان تربيتي معتقدند خانواده هايي كه بر اعمال فرزندان خود نظارت ندارند و كمتر مقررات و استاندارد هاي مشخصي در قبال رفتارهاي ناپذيرفتنی آنان وضع و از برخورد قاطعانه درمقابل رفتارهاي خلاف فرزندان خود پرهيز مي كنند، زمينه هاي كجروي و انحراف را مساعد مي نمايند. در واقع، ايشان نابهنجاري رفتاري را – كه نوعي اختلال شخصيتي در نظام رواني افراد است – بروز مي دهند. اين افراد  احساس مسئوليت نمي كنند و اختيار رفتار خود را ندارند.

از جملة عوامل خطر درمحيط خانوادگی عبارت اند از:كم سوادي ودانش والدين، تبهکاری وانحراف چندتن از اعضاي خانواده،مشکلات مالی ومحدود بودن درآمدوالدين،اعتياد اعضاي خانواده،تک والدينی بودن وجز آنست.

نقش خانواده در پيشگيری از جرم

  • تقويت باورهای دينی و ارزش های اسلامی در فرزندان؛
  • جلب اعتمادفرزندان با اين ملاحظه كه فرزندشان بدون احساس ترس ونگرانی بتواندمسائل خود رابيان كند؛
  • دور نگه داشتن محيط خانواده از تشنجات، اختلافات و مشاجرات و جلوگيری از هم گسيختگی خانواده؛ زيرا از هم گسيختگی خانواده در دختران، اغلب به فرار از منزل و مدرسه و ولگردی مي انجامد. پسران، کوچه و خيابان را بر محيط خانوادة از هم پاشيدهترجيح مي دهند و با قبول عضويت در باندها به ارتکاب جرايم گوناگون کشانده مي شوند.
  • توجه به رشد جسمانی و روانی فرزندان با مهرورزی به آنان؛
  • انتخاب سبک تربيتی مناسب و متناسب با ويژگي هاي فرزندان؛
  • توجه به رفتار فرزندان و منع آنان از معاشرت با دوستان ناباب؛ در اين خصوص« بالبی » معتقد است که عوارض کمبود محبت به صورت بی عاطفگی، بی رحمی، افت تحصيلی، بی باکی، سرقت، انحراف، خودفروشی و فحشاست
  • سرمشق و الگو بودن والدين برای فرزندان در همة زمينه ها؛
  • پرهيز از مشغله های کاری فراوان و خالی گذاردن اوقاتی براي گفت وگو با فرزندان؛
  • توجه والدين جهت برنامه ريزی صحيح برای پرکردن اوقات فراغت فرزندان.

مدرسه

آموزش و پرورش كه ٣٠ درصد جمعيت كشور را دربرمي گيرد، جذاب ترين محيط براي تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان كشور به شمار مي رود. در این میان مدرسه از جمله نهادهاي اجتماعي است كه بعد از خانواده نقشي به سزا در زندگي اجتماعي كودكان، نوجوانان و جوانان بر عهده دارد، زيرا دانش آموز بيشتر وقت زنده و فعال خود را در مدرسه سپري مي كند. موقعيت و برنامه هاي مدرسه اثری مهم در علاقه مندي يا فرار جوانان از مدرسه دارد.

در بعضي از مدارس، نامناسب بودن برنامه، محيط سرد و غم آور، نبود معلمان ورزيده و تعليم ديده، بي توجهي و بي علاقگي به وضع دانش آموزان، شلوغ و پرجمعيت بودن كلاس ها، انبوه وظايف و تكاليف و نداشتن فرصت كافي براي معلمان به منظور رسيدگي به مشكلات دانش آموزاني كه در زمينة وضع تحصيلي، اجتماعي يا شخصي خود نياز به كمك دارند، سبب مي شود كه اين قبيل دانش آموزان به محض مشاهده شروط لازم، به رفتار بزهكارانه روي آورند و از اين طريق تا حدودي جلب توجه و احساس موفقيت كنند.

طرز برخورد معلمان در كلاس درس با شاگردان، به ويژه در دورة ابتدايي در روحية آنان تأثير مي گذارد. بنابراين بايد به نوع رفتاري كه باكودكان دارند، كاملاً آگاه باشند و تصور نكنند كه ايشان كودك اند و چيزي نمي فهمند. اين مطلب را نبايد فراموش كرد كه كودكان از دو سالگي به بعد شناخت حسي دارند. درباره كودكاني كه در كلاس يا منزل حركت و فعاليت بيشتري دارند – و به اصطلاح شلوغ ترند – بايد گفت كه آنان از سلامت جسمي و روحي بهتري برخوردارند تا كودكاني كه ساكت و آرام دركلاس درس مي نشينند.

 منبع

کشتکار،رسول(1392)، نقش تعامل برون سازمانی روسای کلانتری در پیشگیری از جرائم ،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم انتظامی، دانشکده فرماندهی وستاد مجتمع تحصیلات تکمیلی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0