نشانه هاي فرسودگي شغلي

علايم اين مشكل به شرح زير مي باشد :

جسماني: خستگي ،اختلال در خواب ، سردرد .

رواني: خشم ،تحريك پذيري ،افسردگي ،عدم اعتماد .

اجتماعي: قطع ارتباط به مدت طولاني،گوشه گيري يادرگيري با ديگران وهمچنين افزايش نقل و انتقالات،تاخير متوالي و كاهش بهره وري فردي وسازماني.

اسكات و فقدان نگرش ، تمايل غير عادي براي مرخصي،عزت نفس پايين،ناتواني براي انجام كاربطور جدي آدامز،ليونگ و سيو و اسپكتور،رامیتوان بعنوان نشانه اين سندرم عنوان كرد.

عوارض فرسودگي شغلي

عوارض اين سندرم ميتواندشامل مواردي مانند:فقدان واقع بيني و احساس همدردي و از دست دادن فلسفه نهايي زندگي مي تواند بخشي از عوارض آن باشد.مواردديگري مانند:افزايش اعتياد،طلاق،ترك شغل،بيماريهاي جسمي و رواني،كاهش نيروي مولد كاري و ضربه به اقتصاد كشور مي تواند باشد.هنرپيشه و غروي،فرد فرسوده يا شغل خودراتغيير مي دهديااز لحاظ روان شناختي ازكار كناره گيري مي كندوبه انتظار بازنشستگي مي نشيند.بدين معني كه فقط حضور فيزيكي داردواز نظر فعاليت حرفه اي،خودراكمتردرگير كار مي كند.

استرس شغلي

نتيجه طولاني مدت ازاسترس،فرسودگي شغلي مي باشدكه بعنوان يك سندرم،نتيجه استرس شغلي مزمن وطولاني با تحليل نگرشي، عاطفي وجسمي همراه مي شود .

كيرياكو،اثر استرس شغلي و فرسودگي بويژه براي كسي كه در خدمات اجتماعي فعاليت مي كند خطرناكترست.

آنتونيو و همكاران،يكسري استرسورهادرمحيط كاروجوددارد كه بشرح زير مي باشد:

نيازها يا انتظارات مربوط به ايفاي نقش  

تراكم نقش،تعارض نقش،ابهام نقش،ارتباطات رسمي وغيررسمي دربين مجموعه نقش اعضا،قراردادرواني كه توسط كارمندان قابل درك باشد.

نيازهاي شغلي و ويژگي هاي كاري  

برنامه هفتگي كار،مهارتهاي داراي كاربردبالاوپايين،متغير تراكم كاري،محل كار،مسئوليت براي افرادوچيز ها،مسافرت دررابطه باشغل،ويژگيهاي شغلي كه ذاتاهيجان آورست.

ويژگي ها و شرايط سازماني  

وسعت شركت، امنيت شغلي، ساعات كار؛هم كل كار روزانه و هم زمان كارروزانه،مدت كار،ساختارسازماني,شرايط شغل درسلسله مراتب ،سيستم ارتباطي,شرايط شغل و نظام شغلي، سياستهاو فرايند هاي ستادي، روش مديريت،ارزيابي و كنترل ونظام پاداش،برنامه هاي آموزشي، جو سازماني، فرصت پيشرفت.

نيازها و شرايط بيروني سازمان

رفتن به محل كار يا برگشت از محل كار، قوانين دولتي، پيشرفت هاي فني و علمي، محل جغرافيايي سازمان.

منابع استرس شغلي معلمان

  • آن دسته كه به ماهيت حرفه تدريس مربوط است؛ ساختار درون كلاس ، مشكلات نظم،عدم تجانس كلاس و بار كاري زياد
  • تفاوتهاي فردي كه در آسيب پذيري معلمان در مقابل استرس تاثير داردودرارتباط با جنس و سن ممكنست متفاوت باشد . معلمان جوانتر ميزان زيادي از تحليل عاطفي و مسخ شخصيت را در مقايسه با همكاران قديمي تردارند.اين مساله امكان داردبا تفاوت معلمان جوان درعمل كردن براههاي سازگاري مناسب براي كاهش استرس شغلي كه بوسيله تفاوتهاي كاريشان ايجاد شده،مرتبط باشد.
  • معلمان زن ميزان بالايي از استرس و نارضايتي شغلي را كه عموما ريشه در شرايط نامناسب در كلاس درس و رفتار دانش آموزان دارد را دارا مي باشند .
  • عوامل مديريتي كه بسازماندهي ومديريت مدرسه مرتبط اند . حمايت كم ازطرف مدير،تدريس نامساعد،فقدان اطلاعات ومنابع آموزشي جديد،تغييرات مداوم دربرنامه درسي،خواسته هاي بيش ازاندازه مديرمدرسه ومشكل درارتباط متقابل با والدين .
  • شركت نداشتن در تصميمات مدرسه ، ارتباط دشوار با همكاران ، برنامه محوري،پيشرفت كند و علاقه محدود شاگردان ، احساس مسئوليت نمودن درقبال شاگردان وشناخت ناكافي والدين ازكار معلمان،كه اين عوامل براي فردپيامدهايي از قبيل بيماريهاي قلبي- عروقي،اضطراب،افسردگي وفرسودگي شغلي رابدنبال خواهد داشت .

ارتباط استرس شغلي با فرسودگي وتحليل رفتگي

واژه از توان افتادگي اصطلاح چندان رايجي است که بسياري افراد، آن را با استرس شغلي يک پديده مي پندارنداما آن طور که پژوهشگراني مانند پاينس و آرون سون،اشاره کرده اند، از توان افتادگي خود يکي از عمده ترين پيامدهاي اجتناب نا پذير استرس شغلي است، و مادامي که اين استرس از ميان برداشته نشود، همچنان ادامه خواهدداشت. از توان افتادگي سه وجه دارد: اولين آن فرسودگي جسماني است.

اگر به الگوي سليه،دقت کنيم متوجه مي شويم که استرس، زماني رخ مي دهد که ذخيره هاي انرژي فرد تمام شود و به دنبال آن فرسودگي فرا مي رسد. اين فرسودگي يکي از اجزاي تشکيل دهنده از توان افتادگي يا تحليل رفتگي است. فردي که از توان افتاده و بي رمق شده است، از خستگي شديد که اغلب هم با بي خوابي همراه است شکوه مي کند. علاوه برآن کمبود انرژي و ضعف در او ديده مي شود.

دومين وجه از توان افتادگي، فرسودگي عاطفي است . وقتي ذخيره هاي جسماني فرد بر اثر ادامه يافتن شرايط شغلي استرس زا کاهش مي يابد، ممکنست به موازات آن نيروي عاطفي فرد نيز تحليل روند. خشنودي که پيشتر در هنگام ساعات تفريح يا در کنار خانواده و دوستان بدست مي آورد، کاهش مي يابد و روي هم رفته رضايت کلي شخص از زندگي کم ميشود.  سومين جنبه از توان افتادگي فرسودگي رواني است. در اين حالت فرد شاغل نسبت به کار، ارباب رجوع و همکاران خود با ديدي منفي برخورد مي کند.کارکناني که دچار اين نوع ناراحتي شده اند، نه تنها ممکن است کار خود را رها کنند، بلکه ممکن است از حرفه و تخصص خود دست بکشند. با اين حال کارکناني هم هستند که در شغل خود مي مانند و پيشرفت هم مي کنند تا از اين راه خود را از وضعيت فعلي شغل شان خلاص کنند.اما اين طرز مشکل گشايي براي شرکت، سازمان ميتواند پيامدهاي منفي داشته باشد، زيرا اگر فرد با اين ديد به موقعيت بالاتر برسد ممکن است نگرشهاي منفي خود را به پست تازه اش منتقل کند. و برخي ديگر در شغل خود مي مانند و رفته رفته شوق و دلبستگي خود را به کار از دست مي دهند. چنين کارکناني به سبب بي ميلي روز افزون حاضر نمي شوند شغلهاي ديگري را که به آنها پيشنهاد مي شود و به نفعشان هست، بپذيرند ودرانتظار رسيدن بازنشستگبي،سال شماري و روزشماري مي کنندوبسهم خود سازمان راازنظر نيروانساني  بحالت بي مصرفي درمي آورند.

منبع

یزدان پناه،کیا(1393)،ارتباط سنجی ارگونومی،فرسودگی شغلی ونگرش حرفه ای معلمان،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی مدیریت آموزشی،دانشکده ادبیات وعلوم انسانی شهیدباهنرکرمان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0