موفقیت عملیات های تروریستی

برخی چهار شرط را برای موفقیت عملیات های تروریستی لازم می دانند :

  1. جامعه گرفتار بحرانهای اقتصادی یا جنگ باشد.
  2. فعالین تروریست از حمایت گروههای مذهبی، ملی و قومی برخوردار باشند.
  3. هدف فعالان تروریسم محدود به بی ثبات ساختن قدرت رژیم باشد.
  4. مخالفین تروریست ها فاقد بودجه، اراده یا قدرت سیاسی لازم برای مواجه با آنها باشند.

این مسئله طبیعی بنظر می رسد که تروریست ها در راستای اقدامات خود اهدافی را دنبال می کنند که از آن جمله می توان به این موارد اشاره نمود و البته دراین امر تردیدی نیست که اهداف نهایی تروریست ها در طول زمان دچار تغییر شده است :

  1. تغییر رژیم؛ به معنای سرنگون کردن یک حکومت و جانشین کردن آن به وسیله حکومتی است که رهبری آن به عهده تروریست ها است.
  2. تغییر قلمرو؛ که هدف از آن جدا کردن یک سرزمین از یک دولت و تاسیس یک دولت جدید مثل: ببرهای تامیل که در پی چنین هدفی در پاره ای از مناطق تامیل نشین سریلانکا هستند، یا پیوستن به دولت دیگری است مثل: لشکر طیبه در پاکستان که مایل هستند چنین کاری را با همکاری هندی های کشمیری به انجام برساند.
  3. تغییر سیاست؛این مفهوم مجموعه ای وسیع تربا درخواستهای کمتری شامل می شود،مانند: خواست القاعده برای عدم حمایت آمریکا از اسرائیل ورژیمهای عربی منطقه ؛عربستان سعودی.
  4. کنترل اجتماعی: تحمیل اراده و رفتار فردی به جای دولت؛ برای مثال در آمریکا گروه کوکلوس کلان به دنبال سرکوب سیاهان بود.
  5. حفظ وضعیت موجود؛ در این حالت گروه تروریستی با مخالفینی که می خواهند وضع موجود را برهم زنند به مخالفت می پردازد و مقابله می کند. اکثر سازمانهای شبه نظامی راستگرای آمریکای لاتین از این هدف پیروی می کردند.

الکسپی اشمیت ، در تعریف تروریسم اینگونه بیان می دارد:

تروریسم روشی از مبارزه است که در آن از قربانیان نمادین یا اتفاقی یا به عنوان هدف ابزاری خشونت استفاده می شود، این قربانیان ابزاری غالبا دارای ویژگی های گروهی یا طبقاتی مشترک هستند که معیار انتخاب آنان به عنوان قربانی است.

توماس تورونتون، پنج هدف اولیه برای تروریست ها بیان می کند که عبارتند از :

تقویت روحیه، تبلیغ، انحراف افکار و توجه، حذف نیروهای رقیب و تحریک.

هم چنین مارتاکرنشا، تبلیغ و تحریک را جزء اهداف اولیه قلمداد می کند و در کنار آنها از تضعیف حکومت، تقویت اطاعت در میان مردم و کسب حمایت مردمی نام می برد و از سوی دیگر، دیوید فرام کین، چنین استدلال می کند که تحریک، استراتژی تروریسم محسوب می شود.

ادوارد پرایس، نیز معتقد است :

تروریست ها باید مشروعیت رژیم را زیر سوال ببرند و هزینه هایی را به نیروهای اشغال گر تحمیل کنند.

و توماس هابز، بر آنست که اگرافراد بیکدیگر اعتماد نداشته باشند ترجیح میدهند آنها آغازگر حمله باشند تا غافلگیرانه مورد حمله قرار نگیرند.

در عصر حاضر هیچ واژه ای مانند تروریسم تا این حد شوم، نفرت انگیز وهراس افکن نبوده که با شنیدن این واژه لیست بلند بالایی از انواع خشونت، سوءقصد، قتل و بمب گذاری در ذهن انسان و از طرفی دشمن تراشی در سیاست جهانی و منطقه ای غرب که امروزه تمایل به ایجاد ارتباط بین اسلام و تروریسم دارد را تداعی می کند. در فرهنگ اسلامی به طور عام و در فقه و حقوق اسلامی به طور خاص واژه ترور به کار نرفته، بلکه این واژه در کاربرد لغوی و اصطلاحی آن، وارداتی است، در اصطلاح فقهی، ترور را مترادف با مفهوم مهاربه می دانند، مهاربه در اصل به معنای سلب و گرفتن است و از این جهت درباره کسی است که برای جنگیدن با دیگران یا ترساندن آنها سلاح می کشد که قصد گرفتن جان، مال و امنیت دیگران را دارد.

در قرآن کریم، سوره مائده آیه 33 خداوند متعال می فرماید :

کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و برای فساد در روی زمین تلاش می کنند و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پای آنها به عکس یکدیگر بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایی آنها در دنیا است و در آخرت مجازات بزرگی دارند .با توجه به این که تروریسم یک معضل اجتماعی و پدیده شوم در جهان به حساب می آید و بسیاری از اقدامات تروریستی در داخل سرزمین های اسلامی بر ضد مسلمانان اتفاق می افتد، از این روی شناخت تروریسم و مقابله با آن در جوامع اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد.اسلام به معنای صلح، مسالمت، سازش و ایجاد صلح و الفت است.از معادلهای تروریسم درزبان عربی میتوان به واژههایی مانند،ارعاب، فتک،غیله و محاربه اشاره کرد .

واژه ارعاب؛ که به معنای خشونت سیاسی است و آنچه در قرآن کریم و سنت شریف نبوی آمده، واژه ارعاب به معنای ایجاد خوف است، که خصلت بازدارندگی دارد.

قرآن کریم در سوره انفال آیه 60 می فرماید :

واعدوالهم ما استطعتم من قوه ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم” به معنای آن است که چنان عده و عده ای فراهم کنید که دشمنان از استعداد دفاعی شما به وحشت بیفتند و در شما طمع نکنند.فتک، نیز به معنای در جایی پنهان شدن و کسی را بی محابا کشتن است که اسلام آن را مردود می داند، در قرآن کریم در مورد فتک آیه ای نیامده، اما در سنت و سیره نبوی در این مورد روایتی ذکر شده است. در این باره از پیامبر (ص) نقل شده است :

ان الایمان قید الفتک ولایفتک المومن : یعنی ایمان ترور را به زنجیر کشیده است، یعنی ایمان مانع کشتن پنهانی است، یعنی ایمان اجازه نمی دهد به صورت پنهان کسی را به قتل رساند.

واژه غیله،  نیز به معنای مکر، فریب، نیرنگ، غافلگیر کردن، کشتن و ترور کردن می باشد. در دعایی متعلق به حضرت فاطمه زهرا (س ) دختر گرامی پیامبر آمده است :

خدایا به تو پناه می برم از غیله اغتیالگران.

واژه دیگر در اسلام که ترور و تروریسم بر آن قابل اطلاق باشد واژه محاربه است. امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه محاربان و مفسدان فی الارض را گروهی از مردم می دانند که شمشیر کشیده و شر و فسادشان را آشکار کرده اند، لشکرهای پیاده و سواره خود را گرد آورده و آماده کشتار دیگرانند.

در نهایت از حیث نظری، بن مایه های تروریسم را می توان چنین دسته بندی کرد :

  1. تنگدستی و محرومیت؛ به معنای تنگدستی، کمبود آموزش یا محرومیت و احساس نبود عدالت اجتماعی است و شتاب در روند جهانی شدن در ابعاد گوناگون و بروز مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به ویژه اقتصادی، دشواری های گوناگونی برای بخش های بزرگی از جوامع بشری پدید آورده است.
  2. ایدئولوژی مذهب؛ هر چند همه ادیان، منادی صلح، ولی برخی از پیروان آنها راههای خشونت آمیز در پیش می گیرند.
  3. مسائل قومی – ناسیونالیستی؛ تنش های قومی – ملی نیز می توانند از عوامل گسترش تروریسم باشند.
  4. نئورادیکالیسم؛ رادیکالیسم نو، را که فرآورده دهه 1970 میلادی و اعتراض به مصرف گرایی در جهان سرمایه داری بود می توان از دیگر ریشه های تروریسم دانست.
  5. بی قانونی و آشفتگی؛ نبود تعادل و انسجام و نیز بی قانونی در جامعه، عامل دیگری برای پیدایش و گسترش تروریسم است.
  6. رسانه های گروهی، که میان پوشش رسانه ای و از همه مهمتر تلویزیونی و گسترش تروریسم پیوند وجود دارد.

ساختار و تشکیلات القاعده

القاعده نیز همانند سایر جریانات و گروههای افراطی و خشونت طلب از ساختارو تشکیلات منسجم برای رسیدن به مقاصد خود بهره می برند، بدین دلیل که هر گروه برای رسیدن به اهداف خود نیازمند برنامه ریزی و دارا بودن یک نوع ساختار و شبکه منظم و کاربردی است، القاعده نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست، دست بر قضا این جریان فکری عمل گرا دارای شبکه ای پیچیده و در هیچ زمانی خود را محدود به یک کشور خاص نکرده است، القاعده یکی از پدیده های روابط بین الملل محسوب می شود که بعد از حوادث یازده سپتامبر 2001 میلادی در ساختار درونی خود تحولاتی را سازماندهی نمود، بصورتی که قبل از وقوع این حادثه، یک سازمان تمرکزگرا بود ولی بعد از حوادث یازده سپتامبر و هم چنین پس از حمله ایالات متحده آمریکا به افغانستان پایگاه های القاعده دچار صدمات و لطماتی گردیده و از این تاریخ به بعد القاعده با پراکندگی بیشتری مواجه گردید و ایدئولوژی آنها در سطح جهانی دورهای جدید از فعالیتهایش را آغازکرد.

شبکه القاعده در واقع مجموعه ای است از گروههای سیاسی اسلام گرا که در چند وجه با هم مشترک هستند:

  1. اعضای آنها همگی از مسلمانان اهل سنت و دارای قرائت متعصبانه از اسلام هستند.
  2. همه آنها مشی مبارزه مسلحانه را برای رسیدن به اهداف خود برگزیده اند.
  3. همه آنها، آمریکا و اسرائیل را دشمن مشترک مسلمانان می دانند.
  4. خواهان خروج آمریکا از کشورهای اسلامی وامحای کامل اسرائیل هستند.
  5. آنها معتقدند همه دولتهای حاکم بر کشورهای اسلامی فاسدند و باید ساقط گردند.
  6. اسامه بن لادن سرمایه دار عرب، حلقه واصل تمامی این گروهها و حامی مادی و معنوی آنهاست.

القاعده در سال 1988 میلادی توسط مجاهدین افغانی وابسته به سازمان مکتب الخدمه للمجاهدین العرب؛  که وظیفه خدمات رسانی به مجاهدین افغانی را بر عهده داشت، به وجود آمد. این سازمان که یک شبکه بین المللی تروریستی به وجود آورده، توسط اسامه بن لادن اداره می شود. القاعده در بیش از پنجاه و پنج کشور جهان از مجاهدین موسوم به عرب افغانها حمایت می کند. آنها جهاد خود را در سرتاسر جهان گسترانیده اند.

منبع

میرزاپور،رسول(1393)، نقش مباني فكري و عقيدتي القاعده در اقدامات تروريستي در جهان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روابط بین الملل،دانشگاه آزاداسلامی زنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0