مهارتهاي اجتماعي
فرآيند ارتباط اجتماعي
ليبرمن ،کنش متقابل اجتماعي را به يک فرآيند مرحلهاي که هر مرحله نيازمند يک مجموعه از مهارتهاي متفاوت ميباشد، تجزيه نموده است. مرحله اول ارتباط، نيازمند مهارت گيرندگي است که شامل مهارتهايي است که براي توجه کردن و درک درست اطلاعات اجتماعي مناسب که در موقعيتها وجود دارد لازم ميباشد، چون مناسب بودن رفتار ميان فردي ما معمولاً وابسته به موقعيتها است، انتخاب رفتار اجتماعي درست، بستگي زيادي به شناخت صحيح نشانههاي ميان فردي و محيطي دارد که ما را به پاسخهاي مؤثر رهنمون ميشوند. مثالهاي مهارتهاي گيرندگي شامل شناخت متناسب اشخاصي است که با آنها تعامل ميکنيم. شناخت صحيح احساسات و اميالي که ديگران بيان ميکنند و در واقع شنيدن صحيح آنچه ديگران بيان ميکنند و دانستن اهداف شخصي فردي که با ما تعامل مينمايد، ميباشد.
در مرحلهي بعدي ارتباط ما نيازمند مهارتهاي پردازشي ميباشيم. براي موفق شدن در رويارويي ميان فردي، نيازمند به اين هستيم که بدانيم ميخواهيم چه چيزي را به دست آوريم و چگونه ميتوانيم به بهترين وجه آن را کسب کنيم. انتخاب مهارتهايي که براي کسب اهداف نزديک موثرتر هستند، مستلزم توانايي حل مشکل به شيوه منظم و سازمان يافته ميباشد. بعد از درک صحيح اطلاعات اجتماعي متناسب با موقعيت (مهارتهاي گيرندگي) و شناخت مهارتهاي لازم براي تعامل (مهارتهاي پردازش) ميبايستي مهارتها را به طرز شايستهاي براي تکميل موفقيت آميز مبادلههاي ميان فردي به اجرا در آوريم. اين مرحلهي سوم از ارتباط، مستلزم مهارتهاي فرستندگي رفتارهاي واقعي درگير در تبادل اجتماعي ميباشد. مهارتهاي فرستندگي شامل محتواي کلامي يا آن چه که بيان ميشود و هم اين که چگونه پيام با ديگران ارتباط پيدا ميکند، ميباشد. ارتباط خوب مستلزم درک صحيح اجتماعي (مهارتهاي گيرندگي) و توانايي برنامهريزي شناختي (مهارتهاي پردازش قبل از دادن يک پاسخ رفتار مؤثر مهارت فرستندگي) ميباشند.
مفهوم مهارتهاي اجتماعي
مفهوم مهارتهاي اجتماعي از ديد رفتاري بر اين اصل استوار است كه مبناي رفتار شايسته اجتماعي را مهارتهاي خاص و قابل تشخيص تشكيل ميدهند. مهارتهاي اجتماعي شامل مهارت در تشخيص خصوصيات گروه، مهارت در تصميمگيري با گروه، مهارت گوش دادن، مهارت همدلي، مهارت در ارتباط غيركلامي، مهارت در تشخيص احساسهاي خويش و مهارت كنترل خويش است. از ميان تئوريهاي روانشناسي، نظريه يادگيري اجتماعي بيشتر به اين مساله پرداخته است، مهارتهاي اجتماعي شامل مهارت در تشخيص خصوصيات گروه، مهارت در ارتباط با گروه، مهارت گوش دادن، مهارت همدلي مهارت ارتباط غير كلامي، مهارت در تشخيص احساسهاي خويش و مهارت كنترل خويش است. اين مهارتها كه در برخي از ويژگيهاي خود با يكديگر وجوه مشترك دارند از جهات ديگر داراي عناصر مخصوص به خود هستند. شخصي که داراي مهارت اجتماعي است، ميتواند به انتخاب و ارائه رفتارهاي مناسب در زمان و وضعيت معين دست بزند به عبارت ديگر فرد ميتواند نشانههايي را كه بيانكننده حالات و وضعيت افراد گروه است، بدرستي تشخيص دهد و هر يك را در جاي خود قرار دهد. اين تواناييها فرد را ياري ميدهد تا بتواند در وضعيتهاي موجود رفتار مناسب را انتخاب كند.
هر مهارت اجتماعي در حقيقت فرآيندهاي پيچيدهاي دارد، كه غالباً مجموعهاي از رفتارها را در بر ميگيرد كودك بايد بتواند مهارتهاي فرعي موجود در مهارت اجتماعي كلي را بشناسد كودكاني كه نقص مهارتي دارند، غالباً بر واكنشهاي نامناسب خود اسرار ميوزند زيرا از درك اينكه چنين رفتارهايي پيامدهاي ناخوشايند دارند، عاجزند يا نميتوانند رفتارهايي را كه نتايج مطلوبتري به بار ميآورند به اجرا درآورند. مانند هر نوع يادگيري، بازخورد در رشد مهارتهاي اجتماعي اهميتي بسزا دارد چرا كه اگر كودك از كيفيت اعمال خود باخبر باشد ميتواند براي اصلاح مهارتهايش گام ضروري را بردارد. روابط اجتماعي مناسب با ديگران يكي از كارآمدترين ابزارهاي مقابله با فشارهاي رواني است، اما آنچه كه روابط ميان افراد را بهبود بخشيده و موجب كارآمدي آن ميشود برخورداري از مهارتهاي اجتماعي است. اين مهارتها افراد را در برقراري ارتباط مؤثر با ديگران، مقابله با مشكلات، حل تعارض، ابراز وجود، همدلي با همنوعان كسب حمايت اجتماعي، سازگاري اجتماعي و بسياري از توانمنديهاي ديگر ياري ميكنند، به گونهاي كه افراد ميتوانند در مقابله با بحرانها از اين تواناييها شبكه اجتماعي شان را توسعه داده و در مواقع لزوم جهت مقابله با بحرانها و حوادث زندگي از آن حمايت اجتماعي كسب كنند. شبكه اجتماعي ما مردمي را در برميگيرد كه ميتوانيم به آنها تكيه كنيم، مردمي كه به ما اجازه ميدهند بدانيم آنها نگران ارزشها هستند و ما را دوست دارند. هر كس كه متعلق به شبكه اجتماعي است، حمايت اجتماعي را تجربه ميكند. شواهد روز افزوني وجود دارد كه طرق غير انطباقي تفكر و رفتار، بطور نامتناسبي در ميان افراد با حمايتهاي اجتماعي كم روي ميدهد. ميزان كفايت حمايت اجتماعي موجود شخص، هم در آسيبپذيري و هم در مقابله وي نقش دارد.
برخي از مهارتهاي شناختي كه جنبههاي مهم آموزش مهارتهاي اجتماعي بشمار ميآيند عبارتند از: ادراك اجتماعي، حل مساله، خودآموزي، بازشناسي شناختي و خودآزمايي.
- ادراك اجتماعي يعني استعداد درك پارامترهاي موقعيت و تغيير دادن رفتار مطابق با عكسالعمل ديگران كه به منزله پيش نيازي پراهميت براي مهارتهاي اجتماعي داراي هر دو جزء عاطفي و شناختي است
حل مسأله از فرآيندهاي فكري تشكيل ميشود كه عبارتند از:
- تفكربراي راه حلهاي گوناگون،توانايي ابداع چندراه حل
- تفكر براي سنجش نتيجه، توانايي پيشبيني نتايج احتمالي چند عمل
- تفكر براي عليت، توانايي سنجش روابط علت و معلولي
- درك ارتباط ميان فردي، آگاهي از اينكه در بين افراد مسائلي وجود دارد
- تفكر براي سنجش امكانات، تعيين مراحل مورد نياز براي نيل به يك هدف
- اختيار كردن ديدگاه، شناخت تفاوتهاي موجود در انگيزهها و نظرها، مشابه همدردي يا گذاردن خود به جاي ديگران.
- خودآموزي و مهارتهاي مربوط به آن كه با نظارت بر خود ارتباط پيدا ميكنند زمينه شناختي ديگري از آموزش مهارتهاي اجتماعي را تشكيل ميدهند.
- نوسازي شناختي، روش ديگر پرورش شناختي كه به خودآموزي مربوط ميشود ايجاد تغيير در خودگوييهاي نارسااست. نمونه كاملي از اين روش در مدل درمان عاطفي منطقي به چشم ميخورد كه توسط آلبرت آليس،عرضه شده است. به عقيده اليس رفتار ناسازگار از نظامهاي فكري غير منطقي بر امر و نهي نشأت ميگيرد كه شخص بهتر است چه كاري را انجام دهد يا سبب انجام آن شود. شناخت، عاطفه و رفتار با يكديگر در ارتباطند. عقايد غيرمنطقي عواطف را خدشهدار ميكنند كه نتيجه آن رفتار نامناسب است.
- خودآزمايي: روشهاي شناختي ديگر نظارت بر خود شامل روش بازنگري خود، ارزيابي خود و تشويق خود ميباشند. بازنگري خود يعني توانايي مشاهده و گزارش رفتار شخص بعد از اجراي رفتارهاي خاص بر اساس معياري خاص براي خود پاداشي قائل ميشود .
منبع
یزدیان اصفهانی،سمانه(1390)،اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی برسازگاری ونگرش دختران بانقص بینایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی کودکان بانیازهای خاص،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی اصفهان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید