مفهوم و مبانی اخلاق
راغب در کتاب مفردات مینویسد که دو کلمه خٌلقَ و خَلقَ به یک ریشه بازمیگردد. خَلق به معنای هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم میبیند و خٌلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است که با چشم و دل دیده میشود.
امام علی (ع) میفرماید : (( حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن)) خوشخلقی مربوط به روان انسان و خوشقیافگی مربوط به بدن است.
گاهی فعلی از انسان سر میزند، شکل مستمر ندارد، ولی هنگامیکه کار بهطور مستمر از کسی سر میزند مانند امساک در بذل و بخشش و یا کمک دیگران، دلیل بر این است که یکرشته باطنی و درونی در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق مینامند.
ابن مسکویه در کتاب (( تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق)) میگوید : خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند، بیآنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد.
واژه اخلاق که از ماده خلق به مفهوم (( خوی)) گرفتهشده است، معمولاً به (( ملکات مجموعه صفات پایدار)) با ساختار شخصیتی خاص که منشأ رفتارهای ویژه است گفته میشود.اخلاق را مجموعه صفات شخصیتی چه پایدار و ناپایدار که منجر به بروز رفتارهای مثبت و منی شود، اطلاق میکنند.
مرحوم فیض کاشانی در کتاب (( حقایق)) آورده است که میگوید: (( بدان که خوی عبارت است از هیئتی استوار است در نفس که بهآسانی و بدون نیاز به فکر و اندیشه از آن صادر میشود.با توجه به تعاریف فوق اخلاق را به دو بخش تقسیم میکنند: (( ملکاتی که سرچشمه پدید آمدن کار نیک و اخلاق خوب و ملکات فضیلت نامیده میشود و آنها که منشأ اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملکات رذیله میگویند.)) .
علم اخلاق به مجموعهای از قواعد و اصول، که آدمیان را در زندگی به کار میآید، دلالت دارد. ملأ احمد نراقی در کتاب معراج سعادت ،علم اخلاق را چنین تعریف میکند : (( علم اخلاق نیز شبیه طب است و علم اخلاق منقسم به دو قسمت میشود، یکی در کسب فضایل و دیگری در رفع رذایل و به جهت مشابهت، این علم را طب روحانی میگویند. همانگونه که گاهی جسم مریض است یا سالم، روح انسان نیز چنین است. همانطور که بهداشت جسم انسان متوقف بر شناخت علائم سلامتی و مرض و راههای حفظ سلامتی و دفع امراض است بهداشت روح و روان انسان نیز محتاج شناخت بیماریهاست. همچنین تشخیص نشانههای سلامتی در روح و روان روشهای حفظ سلامت روحی،دانش خود را میطلبد، علمی که موضوع آن علم اخلاق است . دلم اخلاق، عمل ازآنجهت که باارزشی دارد و کاشف از یک خصیصه خًلقی است، مورد برسی قرارمیگیرد . بهعبارتدیگر، آداب در احکام در علم اخلاق از آن حیث که ارزش آخرین است، و نه از جهت حقوقی و تکلیفی، ارزیابی میشود، اگر عملی مستند به خلقوخوی انسان باشد یا در خلقوخوی وی اثرگذارد ، چنین عملی موضوع بحث علم اخلاق است. در علم اخلاق موضوع اصلی ، ارزشهای والای اخلاقی و فضایل انسانی است .
علم اخلاق حتی با برخی از علوم وجه اشتراک دارد . مثلاً در علم اخلاق بهتناسب نیاز در مورد غرایز و کیفیت تأثیر و تأثر میان آن بحثهای فراوانی وجود دارد . این بحثها ازآنجهت که یک بحث روانی است به روانشناسی و طرح آن در علم اخلاق جنبه ارزشی غرایز مطرح است ، نه بعد عملی و فلسفی آن، هرچند علم و فلسفه میتوانند در خدمت اخلاق و ارزشهای اخلاقی قرار گیرد.
در زبان انگلیسی واژه اخلاق در قالب واژههای ((Moral)) و ((Ethics)) به معنای (( اخلاقی)) و ((علم اخلاق)) بهکاررفته است . که این واژهها به معنای کیفیت شخصیتی همگون با استانداردهای رفتاری درست و خوب و نظامی از(( ایدههای مربوط به رفتارهای درست و غلط)) و بالاخره (( عملکرد سنجیده و ارزشمند)) توصیفشده است. و واژه دوم به معنای(( مجموعه اصول مربوط به عملکرد درست (( یک نظریه یا یک نظام مربوط به ارزشهای اخلاقی و بالاخره (( دانش مطالعه ماهیت عمومی امور اخلاقی)) مورداستفاده قرارگرفتهاند.
پس درنتیجه علم اخلاق عبارت است از : (( مطالعه ارزشها در قلمرو و کردار انسانی و با مسائلی از این قبیل سروکار دارد: زندگی خوب برای همه انسانها چیست؟ چه رفتاری شایسته ماست؟ علم اخلاق میخواهد ارزشهایی(( درست)) بهمثابه مبنایی برای اعمال ((درست)) فراهم کند.)). و اخلاق را میتوان چنین تعریف کرد : اخلاق علمی است که از ملکات و صفات خوب و بدریشهها و آثار سخن میگوید. برخی از محققین (( برسی رفتار و کردار آدمی در حوزه ارزششناسی را اخلاق یا علم اخلاق مینامند. حکمای اسلامی عملی را که بر اساس خرد و اعمال آگاهانه انجام میگیرد و عمل مطلوب انسانی و شرط لازم بر عمل اخلاقی میدانند و باید که نیت و رضای الهی نیز در آن ملحوظ شود.)).
اخلاق از دیدگاه امام علی (ع)
امام بهعنوان اولین کسی که درباره مکارم اخلاق دست به نگارش زد، اخلاق را شامل شکوفا شدن تمام ابعاد مثبت انسانی میداند که از حدود خوشرویی و نرمی در برخورد با همنوعان فراتر رود و انسان را در پیمودن و رسیدن به هدف اعلای زندگی کمک نماید.
امام علی (ع) فرموده است: (( لوکنا لا نرجو جنة و لا نخشی ناراً و لا ثوابا و لا عقباً لکانَ ینبغی لَنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما سبیل النجاح)).اگر به فرض، امیدی به بهشت و ترسی از دوزخ نداشته باشیم اگر فرضاً ثواب و عقابی در قیامت نباشد بازهم لازم است از خود مکارم اخلاقی و سجایای انسانی را مطالبه نمائیام، زیرا قرار گرفتن صفات پسندیده و بکار بستن آنها از عوامل مؤثر رستگاری است و در زندگی بشر مایه خوشبختی و سعادت است . ازنظر امام علی(ع) عالیترین سرمایه و افتخار اخلاق پسندیده است و سجایای اخلاقی و صفات انسانی، رمز کاریابی و موفقیت و بهترین وسیله برای سازگاری با دیگران در اجتماع است چرا که حسن خلق و رفتار پسندیده میتواند آدمی را در نظر مردم عزیز و محبوب نماید و موجب آسایش مادی و معنوی او را فراهم نماید.
در نهجالبلاغه آمده است : ((اکرم الحسب حسن الخلق)) (( عالیترین مایة بعد و شرف آدمی، حسن خلق است.)و همچنین امام علی(ع) اخلاق پسندیده را عامل جذب و استحکام رابطه دوستی میداند و میفرمایند:
(( من حسن خلقه کثر محبوه و انست النفوس به)). (( کسی که اخلاقش نیک باشد، دوستانش فراوان و مردم با او انس میگیرند.))و بااینکه اخلاق ناپسندیده نیز باعث میشود که دیگران از دور از پراکنده گردند در همین ارتباط میفرمایند. (( من ساء خلقه اعوزه الصدیق و الرفیق))( همان). (( کسی که به اخلاق باشد ، دوستان و رفیقان او پراکنده میشوند و او را رها میکنند.))
امام معتقد است افرادی که اخلاق ناپسند دارند به لحاظ روحی و روانی در عذاب و ناراحتی هستند و باعث میشود که زندگی بر آنان سخت بگذرد امیرالمؤمنین میفرمایند:(( سوءالخلق نهد العیش و عذاب و النفس)) (( چه کسی غم و اندوهش از همه بیشتر است؟ فرمودند : (( اسوئهم خلقاً !)). کسی که از همه اخلاقش بدتر است.همانطور که بیان شد اخلاق ناپسند باعث آشفتگی روحی و روانی میگردد و فرد به دلیل عدم ارتباط درست صحیح به لحاظ اخلاقی منزوی میگردد و احساس غم و اندوه میکند.افرادی که موردتوجه خداوند هستند دارای اخلاق نیکو و پسندیده هستند دراینارتباط مولای متقیان امام علی (ع) میفرمایند:
(( اذا حب الله عبداً خیراً رزقه قلباً مسلماً و خلقاً قویماً)).((هنگامیکه خداوند بندهای را دوست بدارد به او قلب سلیم و اخلاق معتدل و شایسته میدهد.))
ازنظر امام برترین صفات تواضع و حلم و انعطافپذیری و مدارا کردن با دیگران است چراکه هر یک از صفات باعث میشود فرد توانایی سازگاری در زندگی اقوامی را کسب نماید حضرت میفرماید:((اشرف الخلائق التواضع و الحلم ولین الجانب)) برترین صفات اخلاقی، تواضع و حلم و نرمش انعطافپذیری و مدارا است.و نیز توصیه میکنند که: (( خالطوا الناس مخالطه ان متم معها تبکوا علیکم و ان عشتم خطوا الیکم)) .(( با مردم چنان آفرینش و رفتار نمایید که اگر در آن حال مردید در جدایی بر شما بگیرند و اگر زنده ماندید خواهان معاشرت با شما باشند.))در تعاملات و روابط اجتماعی امام علی(ع) مردم را متوجه نیروی باطنی و درونیشان میکند و تأکید بر وجدان اخلاقی دارد و هر انسانی را موظف میداند که در برخورد با دیگران از ندای درونی خود پیروی کند و خواهش فطرتش را معیار عمل با دیگران بداند.
حضرت به شیخ شامی میفرماید:
(( با شیخ ارض ما ترسی لنفسک و اَت الی الناس ما تحب ان یوتی الیک)) برای مردم آن را بخواه که برای خود میخواهی و با دیگران طوری رفتار کن که مایلی دربارهات آنچنان کنند.))امام (ع) نیز در بحث اخلاق به محیط زندگی افراد اشاره مینماید و معتقد است که محیطهای پاک غالباً افراد پاک و محیطهای آلوده افراد ناپاک را پرورش میدهد و چنان محیط زندگی بر اساس فضیلت و پاکی استوار باشد بهتدریج اخلاق پسندیده در فرد ریشه میکند و با تداوم آن عادت میشود و همواره در سیر سعادت گام برمیدارد و نیز اگر در محیطی ناپاک ریشه کند،اخلاق ناپسند را نیز کسب میکند و باعث بدبختی او خواهد شد و همچنین اشاره به نقش وارث در اخلاق دارد که میفرماید: حسن الاخلاق برهان کرم الاغراق، اخلاق پاک و نیک، دلیل وارثهای پسندیده انسان است . و نیز معتقد است که ادب و تربیت صحیح و فضائل را فرزنداناز پدران خود به ارث میبرند.
امام علی(ع) دانش و معرفت و افزایش آگاهی از مبدأ و معاد و اطلاع از آثار و پیامدهای فضائل و رذایل اخلاقی را در پرورش اخلاق مؤثر میداند و میفرمایند:(( یسیر المعرفة یوجب الذهد فی الدنیا)) مختصر معرفت و آگاهی ، موجب زهد در دنیا میشود. معرفت و شناخت و آگاهی باعث پاکی اعمال و اخلاق میشود و در حدیثی میفرمایند :(( لن یزکی العمل حتی یقار نه العلم)) هرگز اعمال آدمی پاکی نمیشود ،مگر اینکه قرین با علم و معرفت گردد)).
همچنین جهل را ریشه رذایل و فساد اخلاقی میدانند و در حدیثی میفرمایند: ((الحرص و الشره و البخل نتیجة الجهل)) حرص و طمع و بخل ، نتیجه جهل و نادانی.افراد حریص و طماع به دلیل جهل و نادانی خود بیش از نیاز به زندگی علاقه به مال و ثروت دارند که یک رفتار غیرعقلانی است.افزایش و کسب آگاهی سبب میشود که انسان شرایط مناسبی را برای کسب فضائل اخلاقی به دست آورد و جهل و نادانی محیط آمادهای را در فکر و جان انسان برای رویش خارهای رذایل فراهم میسازد.
اخلاق در نهجالبلاغه
نهجالبلاغه را به جد میتوان منشور اخلاقی در فرهنگ اسلامی نامید. جورج جرداق نهجالبلاغه را آینه اخلاق صحیح انسانی میداند و میگوید : «نهجالبلاغه در طرفداری از حقیقت و نابود ساختن باطل، نیرویی فوقالعاده است. در آشکار ساختن مظاهر طبیعت و به دنبال آن در تعظیم آفریدگار جهان و اثبات قدرت بیمانندش، سخنگوی آگاه است. ».نهجالبلاغه، جنبههای متعددی از اخلاق معنوی و دینی را عرضه میکند. همین نکته راز توجه بسیاری از بزرگان در طول تاریخ بشری بدین کتاب است. بیتردید در جهان اسلام پس از قرآن کریم کتابی وجود ندارد که تا این اندازه ذهن و روان افراد متفاوت را به خود جلب کرده باشد. خلاصه آنکه در نهجالبلاغه آینه تمام نمایی آر خالق فردی، جمعی و الهی را مشاهده میکنیم.
اخلاق در اندیشه علوی
امام علی (ع) حسن خلق و صداقت را سرآمد ایمان معرفی کرده، میفرماید :« رأس الایمان حسن الخلق و التحلی بالصدق» ؛ « سرآمد تمام وظايف اخلاقی برای افراد باایمان این است که خود را به اخلاق پسندیده متعلق سازند و به زیور راستی و راستگویی بیارایند.»بنابراین، اهمیتی که اسلام برای اخلاق حمیده قائل نیست. اسلام پاداش هر عمل شایسته را مبتنی به حسن خلق میداند.
امام صادق (ع) فرمود :
«ان الله تبارکوتعالی لیعطی العبد من الثواب علی حسن الخلق کمایعطی المجاهد فی سبیل الله یغدوا علیه و یروح» .« خداوند به بنده خود در مقابل حسن خلق،پاداشی میدهد همانند اجر مجاهد درراه خود ،که روز و شب در فعالیت و کوشش باشد.»خداوند انسان را زیبا و نیکو آفرید، لیکن این انسان است که باید اخلاق شایسته کسب کند و خود را به زیور آن نیز بیاراید.جریربنعبدالله میگوید: پیامبر خدا (ص) در خطاب به من فرمود :
«انّک امرء قد احسن الله خَلقک فَاَحسِن خُلقک.».« ای جزیره! خداوند تو را نیکو آفرید،تو نیز با حسن خلق و زیباییهای اوصاف حمیده، صورت باطنی خویش را پسندیده و شایسته ساز.».
حضرت امیر (ع) میفرماید:
« حسن الخُلق للنفس و حسن الخَلق للبدن.».« خلق نیکو و زیبا برای جان آدمی و خلقت نیکو برای بدن و جسم انسان است.»
اخلاقی یکی از شعبههای حکمت عملی است که آن را علم چگونه زیستن دانستهاند. بر اساس قواعد اخلاقی، رفتار انسان برای دستیابی به سعادت و کمال توجیه میشود و نیک و بد و بهطورکلی وظایف فردی و اجتماعی انسان مشخص میشود.محاسن اخلاقی و مکارم اخلاقی صفات پسندیده آدمی را تشکیل میدهد. محاسن اخلاقی به صفاتی گفته میشود که نتها در رفتار ظاهری او انعکاس دارد ولی ممکن است شخصیت عالی نداشته باشد؛ همانند تمیزی و آراستگی ظاهری، خوشرویی، رعایت آداب اجتماعی در برخورد با دیگران که صاحب این صفات گرچه از محاسن اخلاقی برخوردار هست و رفتار ظاهری او پسندیده است ولی ممکن است فردی ستمگر، دورو، در حدّ حیوانیت سقوط کرده باشد.مکارم اخلاقی به صفاتی گفته میشود که در درون و جان آدمی جای گرفته باشد همانند خداترسی، نوعدوستی،عدالتخواهی، راستی و درستی که باعث عظمت شخصیت میشود و از او انسانی وارسته و عالی و متعالی میسازد و صاحب آن بهمراتب کمال و کرامت آدمی نائل میشود.
امام علی _علیهالسلام _ در نهجالبلاغه به مکارم اخلاقی توجه داده، و از محاسن اخلاقی به نیکی یادکرده و رعایت آنها را به انسانها توصیه کرده است.تربیت چیزی جز آموزش آداب پسندیده و متعلق کردن فرد به اخلاق نیکو بهمنظور شکوفایی استعدادها و تلطیف عواطف و احساسهای او نیست. درواقع، باتربیت سعی میشود تغییرهایی مطلوب در وجود انسان برای رسیدن به کمال ایجاد شود .حال که مفهوم اخلاق و تربیت روشن نمودیم و رابط آنان را دانستیم به بحث پیرامون تربیت اخلاقی میپردازیم.
منبع
هاشمی طامه ، منصوره سادات (1393) ، تربیت اخلاقی کودکان از دیدگاه امام علی (ع) ، دانشگاه علامه طباطبایی تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید
دیدگاهی بنویسید