مفهوم شناسی سبک زندگی از منظر جامعه شناسی
سبک زندگی در زمره مفاهیم جدیدی است که تغییر و تحولات پدید آمده ضرورت بکارگیری آن را ایجاد کرده است. در واقع، به سبب این تحولات، جهتگیری نظریه های اجتماعی در دهۀ اخیر به سمت پذیرش اهمیت فزایندۀ سبک زندگی در شکل دهی به هویت شخصی و اجتماعی است و مقولاتی همچون تحول منظومههای ارزشی، ترکیببندیهای هویتی، الگوهای رفتاری، مدیریت بدن، الگوهای مصرف و جز آن به موضوعات محوری نظریه و پژوهش اجتماعی بدل شدهاند. از دید محققی همچون رابرت باکاک، «مهمترین تحول پدید آمده در قرن اخیر گسترش تاریخی مصرف بوده است». این تحول به ویژه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. در این دوره پیدایش جامعهی مصرفی، بازاریابی محصولات تولید انبوه، شناخت بازار و رفتار مصرفکننده را الزامی ساخت. اصطلاح سبک زندگی از دو واژۀ استایل و لایف تشکیل شده است. معنای واژۀ زندگی تا اندازهای روشن است؛ اما مفهوم سبک (نوع یا روش) نیاز به توضیح دارد. در تعریف آن چنین آمده است: «شکل دادن یا طراحی چیزی (نظیر موی سر، اسباب و وسایل منزل) تا بدین شیوه، جالب و جذاب به نظر آید. به عبارتی؛ کیفیت برتر در ظاهر، طراحی یا رفتار» یا «شیوۀ مشخص و تکنیک خاصی که توسط آن چیزی انجام، ایجاد یا اجرا میشود» در مورد معنای ترکیب «سبک زندگی» نیز چنین آمده است: «الگوهای مشخص نسبی کنش و فرهنگ که مردم را از یکدیگر تمایز میدهند» .در جایی دیگر «سبک زندگی روش خاصی از زندگی یک فرد یا گروه» تعریف شده است.در میان جامعهشناسان و پژوهشگران متأخر، سوبل معتقد است که این مفهوم آنچنان وسیع، نامحدود و گسترده است که تعیین شاخص، چارچوب و تعریفی دقیق برای آن، کاری بس دشوار است. رابرتز هم بر آن است که «مفهوم سبک زندگی در تملک شخصی جامعهشناسان و دیگر نظریهپردازان و محققان نیست که هر گونه خواستند آن را تعریف کنند. هر کس صرفاً تلاش دارد تا تعریفی را که پذیرفته، با توجه به یافتههای تجربی حاصل از آن توجیه کند». این آرا حاکی از دشوار بودن ارائۀ تعریفی جامع و مانع از سبک زندگی است، اما به چند تعریف اشاره میکنیم. چینی سبکهای زندگی را «الگوهایی از کنش که تمییز دهندۀ افراد جامعه از یکدیگرند» میداند سوبل نیز سبک زندگی را «مجموعهای از رفتارهای قابل مشاهده و معنیدار میداند که از سوی افراد تعریف میشود». بر مبنای تعریف وی، تشخیص سبکهای زندگی از روی رفتار عینی و قابل مشاهدۀ افراد امکانپذیر است . «از آنجا که رفتارهای مشاهدهپذیر مورد توجه سوبل است، تأکیدش بیشتر بر رفتارها و انتخابهای مصرفی است. اما، سوبل انتخابهای سبک زندگی برای مصرف کالاها و تجملات را نمیپذیرد؛ زیرا معتقد است این کالاها صرفاً ثروت مادی افراد را بیان میدارند» از سوی دیگر، تأکید سوبل بر معنیدار بودن رفتارها، این نکته را بیان میدارد که سبک زندگی در چارچوب تعامل بین افراد و معنایی که در این تعامل رد و بدل میشود، ظهور مییابد. در واقع؛ افراد با دنبال کردن مجموعهای از رفتارهای معنیدار در جریان کنش متقابل اجتماعی، سبک زندگیای را دنبال میکنند که بر تمایزات و تفاوتهای آنان از دیگران صحّه میگذارد. پارنلو همکارانش نیز در تعریف سبک زندگی معتقدند: «سبک زندگی یعنی اینکه یک نفر چگونه زندگی میکند؛ که خود این بدین معناست که فرد از چه محصولاتی استفاده میکند، شیوۀ استفادهاش از محصولات چگونه است، در مورد آنها چه فکر میکند و راجع به آنها چه احساسی دارد. سبکهای زندگی بیان برداشت فرد از خویش و ارزشهایی فردیاند که در انتخابها و رفتارهای مصرفی افراد انعکاس مییابند. همچنین سبکهای زندگی مظهر یا الگوهای واقعی رفتارهاییاند که با فعالیتها، علایق و عقاید مصرفکننده تبلور مییابند»و اسلاترمعتقد است سبک زندگی از نظم وضعیت سنّتی متفاوت است و جایگزین آن میشود و با تقسیمات ساختاری مدرن (از قبیل طبقه، جنسیت و قومیت)، حداقل در دو جنبۀ اساسی تفاوت دارد: نخست اینکه، سبک زندگی به ارائه الگویی کاملاً فرهنگی گرایش دارد: سبک زندگی از نشانهها، بازنماییها، رسانهها و … ساخته میشود و همانگونه که اینها ناپایدارند، سبک زندگی نیز بیثبات است. دوم اینکه، فرد در مقام نظر میتواند براساس یک ویترین مغازه، کانال تلویزیون، قفسۀ سوپر مارکت و … تغییر ایجاد کند. بنابراین، بیثباتی هویت مدرن، تا حدّی به مثابۀ جنبهای از ناپایداری اشکال مدرن عضویت اجتماعی فهمیده میشود). آرو و ونزل نیز در تعریفی از سبک زندگی، آن را الگوی ثابتی از رفتارها، عادات، نگرشها و ارزشها میدانند که ویژگی و خصوصیت گروهها قلمداد میشود. در تعریفی دیگر، آن را کلیت رویکردهای هنجاری و الگوهای رفتاری میدانند که فرایند اجتماعی شدن آنها را در فرد به وجود آورده است. بر این اساس، سبک زندگی شامل رفتارها، ارزشها و نگرشهای فرد است و این ویژگیها با منابع فرهنگی، محیط اجتماعی و اقتصادی در ارتباطند . در کل، شناخت سبک زندگی؛ یعنی تلاش برای درک تعاملات بین محیط، نظامها و فرد که بر رشد و تکامل فرد تأثیر میگذارد.هر جنبه از سبک زندگی، به قول لابینیتس، در سایر جنبهها متجلی میشود و خود نیز سایر جنبهها را متجلی میکند. جهانبینی یک کابینتساز پیر، شیوۀ سرو سامان دادن او به دخل و خرجش، اوقاتاش یا بدنش، نحواستفاده او از زبان و انتخاب لباس او، بی کم و کاست در خلقیات پیشهروی پُر وَسواس و بی عیب و نقص او، نیز در زیبا شناسی کار برای کار او دیده میشود که موجب میشود زیبایی ساختارهای خود را براساس دقت و حوصلهای که در آنها به خرج داده بسنجد)در مجموع، برای تعریف سبک زندگی، باید بگوییم که سبک زندگی مجموعهای نسبتاً هماهنگ و منسجم از کلیۀ امور عینی و ذهنی زندگی فرد یا گروه است. این امور میتواند شامل داراییها، الگوهای رفتاری، روابط اجتماعی، مصرف، فعالیتهای فراغتی و سرگرمی، پوشش و مدیریت بدن، نحوۀ غذا خوردن و دکوراسیون منزل و … باشد که امور و رفتارهایی بیرونی و قابل مشاهدهاند. همچنین میتواند در بر گیرندۀ بینشها (ادراکات، اعتقادات و جهانبینی)، گرایشها (ارزشها و ترجیحات) و … باشد که رفتارهای درونی و ذهنیاند. سبک زندگی، گسترهای رفتاری را در بر میگیرد که اصلی انسجامبخش و هماهنگ کننده بر آن حاکم است و بخش اعظم زندگی فرد را تحت سیطره دارد.
منبع
فتاحیان،طیبه(1394)،پیش بینی رفتار خرید مصرف کننده بر اساس سبک زندگی با دو رویکرد روانشناسی و جامعه شناسی،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه ایلام
دیدگاهی بنویسید