مفهوم سلامت
سلامت کيفيتي از زندگي است که تعريف آن مشکل و اندازه گيري واقعي آن تقريبا غير ممکن است. متخصصان تعاريف متعددي از اين مفهوم ارايه دادهاند، اما تقريبا همه تعاريف موضوع مشترکي دارند و آن مسووليت در قبال خود و انتخاب سبک زندگي سالم است.
دان ، سلامت را به محيط فردي محدود کرده است و عقيده دارد که تجربه سلامت در هر فرد منحصر به خود آن فرد است. او همچنين معتقد است که افراد اطلاعات حاصله از منبع درون و بيرون خود را به طريق متفاوتي پردازش و تفسير مي کنند. وجود چنين تفاوتي ميتواند ناشي از تفاوتهاي فردي باشد که عليرغم فراهم کردن اطلاعات غني درباره سلامت، نميتوان به طور مشخصي آن را توصيف کرد. بنابراين تهيه الگويي که نشان دهنده چگونگي تأثير ادراک بر سلامت باشد بسيار مهم و کار مثبتي است .
لارسون، عقيده دارد سلامت عبارت است از فقدان وضعيت و احساسات منفي که نتيجه آن سازگاري و تطابق با دنياي خطرناک است.
برخي از مولفين مفهوم سلامت را مترادف با کيفيت زندگی آوردهاند. به نظر اين مولفان کيفيت زندگي در برگيرنده مجموعه شرايطي است که افراد در زندگي خود دارند.
براي کيفيت زندگي دو معني در نظر گرفته شده است:
- وجود شرايط لازم براي يک زندگي خوب.
- تمرين براي خوب زندگي کردن.
هنگامي که سطح اجتماعي و جمعي مطرح ميشود، معني اول مدنظر است لذا وقتي ميگوييم کيفيت زندگي در يک کشور ضعيف است بدين منظور است که شرايط اساسي مانند غذاي کافي، مسکن، مراقبتهاي بهداشتي و .. در اين کشور کم است. به عبارت ديگر اين کشور براي ساکنانش غير قابل زندگي کردن است و يا تحمل چنين شرايط دشواري براي ساکنان آن سخت است. اما معني دوم کيفيت زندگي در سطح جمعي بکار نميرود. نميتوان گفت که خود يک کشور خوب زندگي مي کند، کشور زندگي نمي کند، بلکه ساکنان آن زندگي مي کنند. در مفهوم فردي اين واژه ؛ کيفيت زندگي به دو معني بکار ميرود. وقتي گفته ميشود فرد زندگي خوبي ندارد ممکن است منظور اين باشد که او فاقد آن چيزهايي است که وجود آن حتمي و واجب فرض ميشود يا ممکن است اين منظور را داشته باشد که زندگي و سلامت عمومي فرد در معرض تهديد بوده و رو به زوال ميرود.
اين شرايط و معاني ممکن است با هم تلاقي داشته باشند اما با همديگر توافق نداشته و در يک مسير نباشند چرا که يک فرد ميتواند غني، نيرومند و مشهور باشد اما پريشان، آزرده خاطر و گرفتار نيز باشد. برعکس، فردي که فقير، ضعيف و منزوي است ممکن است از نظر رواني و جسماني شاداب و کامياب باشد. در اين ديدگاه نيز نقش ادارک فرد از موقعيتها و تفسيرهاي ذهني کاملا نمايان است .
برخي مواقع سلامت را فقط در ارتباط با وضعيت مطلوب جسماني در نظر ميگيرند و براي مفهومي که وسيع تر بوده و ابعاد مختلف را شامل ميشود از واژه بهزيستي استفاده ميشود. در مقابل برخي از مولفان مفهوم سلامت و بهزيستي را معادل هم قرار دادهاند.
منبع
افضلان،مریم(1393)، اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی دررابطه با کیفیت زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید