مفاهیم ومبانی خدمات
به دلیل تنوع خدمات،تعریف آن ها همواره کاری دشوار بوده است. آنچه این امر را پیچیدهتر میکند این واقعیت است که به دلیل نامحسوس بودن اکثر دادهها و ستادهها، غالباً درک و تشخیص راههای انجام و عرضه خدمات آسان نیست. کلمه خدمت وسعت و تنوع معانی وسیعی دارد و این ویژگی به ابهام زیادی در مفهوم آن در متون مدیریتی منتهی شده است.
گرونروس خدمت را چنین تعریف میکند: «یک خدمت، فعالیت یا مجموعهای از فعالیتهای کم و بیش ناملموس است که معمولاً و نه لزوماً در تعاملات بین مشتری و کارکنان خدمات و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستمهای عرضه کننده خدمات صورت میگیرند بلکه به عنوان راهحلهایی برای مشکلات مشتری ارائه میشوند. خدمت عبارت است از هر عامل یا کاری که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و لزوماً نامحسوس باشد و به مالکیت چیزی منجر نشود. تولید خدمت ممکن است به کالای فیزیکی بستگی داشته باشد یا نداشته باشد.
فرایند بازاریابی خدمات،مشابه فرایند بازاریابی کالاهاست. از تمام مفاهیم بازاریابی جدید برای عرضه خدمات میتوان استفاده کرد. علاوه بر این خدمات دارای چهار ویژگی منحصر به فرد ناملموس بودن، تفکیک ناپذیری،غیر قابل ذخیره بودن و نامشابه بودن و ناپیوستگی است که آن را از کالاها متمایز میسازد. درباره خدمات بانکی دو ویژگی مسئولیت امانتداری و جریان دو طرفه اطلاعات نیز به این ویژگیها اضافه میشوند.
کیفیت خدمات
فراهم آوری کیفیت خدمت و محصول برای مشتریان در جهت موفقیت و بقا در محیط بانکداری رقابتی امروز ضروری است. وانگ بر این باور است که تهیه و تدارک محصولات و خدمات با کیفیت،شهرت واحد کسب و کار را افزایش داده و حفظ مشتریان را امکانپذیر ساخته، منجر به جذب مشتریان جدید با استفاده از تبلیغات دهان به دهان شده و عملکرد مالی و سودآور را افزایش میدهد. اگر چه تحقیقات بسیاری در مورد کیفیت خدمات و کیفیت محصولات انجام گرفته است، اما تحقیقات کمی در رابطه با این دو مفهوم به صورت همزمان انجام شده و گرایشی مبنی بر نادیده انگاشتن تمایز بین کیفیت محصول و کیفیت خدمت و پیشینهها و پیامدهای آنها در صنایع خدماتی وجود داشته است. تمرکز بر کیفیت خدمت و کیفیت محصول در صنایع خدماتی بیشتر در کشورهای توسعه یافته صورت پذیرفته در حالی که خدمات از پر رشدترین بخشها در کشورهای در حال رشد است. بنابراین چنین رشد سریعی تلاشهایی را که بر تعمیم یافتههای تحقیق از کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال رشد صورت گرفته را امری گیج کننده نموده است. علاوه بر این به دلیل شرایط انحصاری بازار در کشورهای در حال توسعه، مطالعهی مباحث مربوط به خدمت برای مدت زمان زیادی مورد غفلت قرار گرفته است.
تعریف کیفیت خدمات
به طور کلی ویژگیهای خدمات باعث شده است که بحث تعریف و اندازهگیری کیفیت در حوزه خدمات از حوزهی کالاها متفاوت باشد. در زمینهی خدمات معمولاً کیفیت را به صورت «متناسب با نیازهای مشتری» تعریف میکنند و روشهای مختلفی برای اندازهگیری کیفیت کالاها وجود دارد. در بخش خدمات تعریف صریح و مشخصی برای کیفیت وجود ندارد و محققین از دیدگاههای مختلفی کیفیت را تعریف کردهاند. طبق گفته ژوران،کیفیت دارای کیفیت دارای دو جز اصلی است :
- محصول یا خدمت تا چه اندازه به نیازهای مشتری پاسخ میگوید.
- محصول یا خدمت تا چه اندازه بدون عیب است.
با فرض این که مشتری توانایی ارزیابی عملکرد یک خدمت را داشته باشد، نتیجه این ارزیابی با انتظارات مشتری پیش از خرید یا مصرف مقایسه میگردد. هر نوع عدم انطباقی بین ارزیابی مشتری با انتظارات او به یک عدم تأیید میانجامد؛ عدم تأیید مثبت موجب افزایش یا حفظ رضایت میگردد و عدم تأیید منفی منجر به نارضایتی مشتری میشود. هر گاه مشتریان به راحتی شرکت را ترک کنند و به رقبا روی آورند، خروج صورت گرفته است. شکایات مشتریان از کیفیت خدمت ارایه شده نشانگر پایین تر بودن عملکرد خدمت تجربه شده در مقایسه با انتظارات مشتریان است. پاراسورامان و دیگران و گرونروس کیفیت خدمات را به عنوان تفاوت بین انتظارات مشتری از خدمت دریافتی و ادراکات وی از خدمتی که واقعاً دریافت نموده،تعریف میکنند. این محققان فرض میکنند که اندازهگیری کیفیت خدمت به عنوان یک عدم هماهنگی تفاوت بین ادراکات و انتظارات معتبر است .
ریچهلد و ساسر بیان کردند ارائه کیفیت خدمات مناسب یکی از استراتژیهای اساسی برای بقاء سازمان میباشد. کیفیت شامل دو بعد است: بعد تکنیکی و بعد عملکرد. کیفیت تکنیکی به جنبههای محسوس خدمات و به طور کلی اینکه چه چیزی به مشتری تحویل داده میشود،اشاره دارد. کیفیت عملکردی به جنبههای غیر محسوس خدمات اشاره دارد و اینکه چگونه خدمات عرضه میگردد. به طور خاص،کیفیت عملکردی به رفتار کارکنان ارائه کننده آن خدمت و چگونگی تعامل میان کارکنان و مشتریان در طول فرایند ارائه خدمات اشاره دارد. فعالیتهای کارکنان در سازمان با مشتریان سازمان در ارتباط است. این فعالیتها عاملی حیاتی در توسعه روابط مؤثر با مشتری میباشند. بنابراین مهارتها، نگرشها و رفتار کارکنان در این زمینه حائز اهمیت میباشند چرا که نهایتاً افراد برای ارائه خدمات با کیفیتی که مورد انتظار مشتری باشد، مسئولیت دارند.
ویژگیهای خدمات
خدمت عبارتست از هر عمل یا کاری که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و لزوماً نامحسوس باشد و به مالکیت چیزی منجر نشود. تولید خدمت ممکن است به کالای فیزیکی بستگی داشته باشد یا نداشته باشد. بعضی از خدمات، مستلزم حضور مشتری است؛ مانند حضور در کلاس درس، خدمات از نظر اینکه برطرف کننده نیاز شخصی یا غیر شخصی باشند با یکدیگر تفاوت دارند. همچنین اهداف ارائه دهنده خدمات میتواند انتفاعی یا غیر انتفاعی باشد و مالکیت آن خصوصی یا عمومی باشد. عمده ترین ویژگیهای خدمات که بر برنامه های بازاریابی خدمات تأثیر بسزایی میگذارد عبارتند از:
- نامحسوس بودن
خدمات نامحسوس هستند و بر خلاف کارهای فیزیکی قابل رؤیت نیستند. بنابراین قبل از اینکه خریداری شوند قابل مزه کردن، احساس شدن،شنیدن یا بوییدن نمیباشند. استفاده کنندگان از خدمات برای تعدیل و کاهش تردید خود در پی شواهد و مدارکی هستند تا از کیفیت خدمات اطمینان حاصل کنند. آنها با کسب اطلاعات از کلیه منابع موجود،استنباطهای لازم را نسبت به کیفیت خدمات به عمل میآورند. بنابراین وظیفه انجام دهندگان خدمات آن است که این شواهد و مدارک را هر چه غنیتر سازند و موارد نامحسوس را محسوس سازند.
- تفکیک ناپذیری
به طور معمول، خدمات همزمان با تولید به مصرف میرسند. اگر خدمات توسط کسی انجام شود انجامدهنده نیز بخشی از خدمت تلقی خواهد شد. از آنجا که مشتری نیز همزمان با تولید خدمت حضور دارد، تأثیر متقابل فرد یا مؤسسه ارائه دهنده خدمت حالت خاصی از بازاریابی خدمت به شمار می آید و هر دو عامل یعنی ارائه دهنده خدمات و مشتری بر پیامد خدمت تأثیر میگذارند.
- عدم مشابهت و تغییرپذیری:
کیفیت خدمات به دلیل وابستگی به شخص ارائه دهنده و محلی که خدمت در آنجا ارائه میشود بسیار متفاوت است. مؤسسات خدماتی برای اعمال کنترل کیفی میتوانند سه اقدام انجام دهند اول انتخاب، آموزش و استفاده از نیروی انسانی شایسته و ورزیده است. شرکتهای هواپیمایی، بیمه و بانکها برای ارائه خدمات مناسب و کیفی، منابع زیادی را صرف آموزش کارکنان خود میکنند. دومین قدم، استاندارد کردن فرآیند انجام خدمت در سراسر سازمان است. این امر را میتوان با تهیه نقشه و دستورالعمل فرآیند خدمات مورد نظر در یک نمودار جریان کار با هدف شناسایی و تعیین نقاط ضعف در ارائه خدمت ترسیم نمود. گام سوم، نظارت دقیق بر چگونگی رضایتمندی مشتری با استفاده از سیستمهای بررسی انتقادات و پیشنهادات و تحریک مشتریان برای بازخورد میباشد. از این طریق،خدمت رسانی ضعیف شناسایی شده و کوشش می شود تا نقاط ضعف آن برطرف شود.
- غیر قابل ذخیره بودن:
خدمات را نمیشود انبار کرد، برخی پزشکان از بیماران که سر وقت حاضر نمیشوند حق ویزیت مطالبه میکنند زیرا پزشک در موعد مقرر آمده انجام معاینه، بوده است. وقتی تقاضا یکنواخت است، غیر قابل ذخیره بودن مشکل عمدهای محسوب نمیشود، اما زمانی که با نواسان در تقاضا مواجهیم، مؤسسات خدماتی با مشکلاتی روبرو میشوند.
بازاریابی خدمات:
امروزه اعتماد و اطمینان در فرآیندهای بازاریابی جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است. در دنیای تجارت مدرن امروز، قدرت مشتریان به دلایلی چون افزایش اطلاعات، افزایش گزینههای انتخاب، افزایش ارتباطات بین مشتریان و افزایش رنجش، وجود اطمینان و اعتماد و مسئولیت در عملکرد و عدم اطمینان مشتریان روز به روز در حال افزایش است. بازاریابی نقش مهمی در عملکرد مؤثر سازمان ایفا میکند. زیرا این اعتماد و مسئولیت نوعی وابستگی احساسی بین پرسنل و مشتریان ایجاد میکند. اعتماد و مسئولیت به عنوان نوعی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای سازمانی محسوب میشود و روابط بازاریابی نقش مدیریتی در سازمان را دارد.
فرآیند بازاریابی در یک سازمان باید به گونهای باشد که اعتماد مشتریان را جلب نماید در این راستا برخوردهای ارادی و تعاملی برای متقاعد کردن و جذب مشتریان و کسب اعتماد آن ها بسیار تأثیرگذار است. بنابراین بازاریابیهایی که توأم با جلب اعتماد و اطمینان مشتریان باشد احتمال موفقیت بیشتری دارد. بنابراین در تدوین استراتژیهای بازارایابی باید این نکته را مد نظر قرار داد که در مواقعی که محصول آن ها از نوع نامشهود بوده و نوعی خدمت است جایگاه سازمان در ذهن مشتریان مورد تعیین میگردد. بنابراین بازاریابی تنها شامل فروش كالا و خدمات نیست بلکه عملکرد سازمان ها،شركت ها و نقش و تصویر آن در ذهن مشتریان است.
مؤلفههای مؤثر در بازاریابی شرکتها :
استراتژیهای بازاریابی شامل مؤلفههایی است که به عنوان نمونه میتوان از موارد زیر نام برد.
- خدمات:
امروزه شرکتها در دورهای قرار دارند که درآمد خود را از طریق فروش کالا و خدمات کسب میکنند و اعتبار آن ها وابسته به خدماتی است که میتوانند به توده مردم ارائه دهند.شركت هاي توليدي در زمینههای مختلفی میتوانند مزیت رقابتی داشته باشند. میتوانند برای تولید محصول از تکنولوژی پیشرفتهتری استفاده کنند و از این طریق هزینهها را کاهش دهند و بتوانند با قیمت پایینتر یا با امکانات بیشتری محصول خود را به بازار عرضه کنند. ممکن است با تدابیر خاصی،نیروی انسانی کارآمدتری را نسبت به رقبا استخدام کنند تا کیفیت محصولشان ارتقا پیدا کند. یک بنگاه میتواند در حوزهی مدیریت نسبت به رقبا مزیت رقابتی داشته باشد و با پیشبینیها و تصمیمهای بهتر، نقاط کور بازار را شناسایی کند.
- قیمت:
قیمت یکی از اجزا مهم در فرآیند بازاریابی است. شرکت ها باید قیمت محصولات ارائه شده توسط خود را تخمین بزنند تا بتوانند روابط پایداری با مشتریان فعلی خود داشته باشند و در عین حال مشتریان جدید جذب نمایند. اگر چه راندن، به سوی بازاریابی مؤثر باید توسط میزان هزینه تحمیل شده در فرایندها متعادل شود. وقتی که هزینههای بازاریابی بیشتر از درآمدهای تولید شده باشد، شکست حتمی است. بنابراین،در نظر گرفتن کارایی، اثربخشی و بهرهوری بازاریابی در شرکت خدمات حیاتی است. تعریفهای متنوعی از این اصطلاح وجود دارد:
ارزش اقتصادی نگهداری مشتری به طور گسترده عبارت است از:
- حفظ مشتری نیاز به جستجو برای مشتری جدید را کم میکند، و به سازمانها اجازه میدهد تا روی نیازهای مشتریان موجودشان دقیقتر تمرکز کنند.
- مشتریان بلندمدت بیشتر خرید میکنند. پاولین و دیگران؛ گانش و دیگران، اگر راضی باشند، ممکن است رجوعات جدیدی با کلام دهانی مثبت برای شرکت داشته باشند.
- مشتریان بلندمدت به سبب دانش بیشتر باز مشتریان موجود و کاهش قیمت خدمات، کمهزینهتر هستند.
- آن ها تمایل به حساسیت کمتر به فعالیتهای بازاریابی رقابتی دارند.
- از دست دادن مشتریان نه تنها به خاطر فروش کمتر، بلکه همچنین به سبب افزایش نیاز برای جذب مشتریان جدید، هزینه دارد، که پنج یا شش برابر گرانتر از حفظ مشتری است .بازاریابی سه رکن اساسی دارد:
- بازارشناسی
- بازارسازی
- بازارداری
مبنای بازاریابی نوین،بازارشناسی است. زمانی میتوانیم بگوییم که بازاریابی بانکی انجام میشود که آگاهی درستی از نظام بانکی وجود داشته باشد. بازارشناسی یعنی تحقیق و مطالعه دایمی نظام بازار، مشتریان موجود، مشتریان بالقوه، رقبا، انواع خدمات جدید، امکانات، محدودیتها و شرایط روز رکن دوم بازاریابی نوین، بازارداری است. بازارداری یعنی حفظ و نگهداری مشتری. برای بازارداری یا حفظ مشتری باید به چند نکته توجه شود که مهمترین آنها پاسخگویی روشن و صریح به نیازهای روز مشتری یعنی تنوع خدمات و خدمات تازه،جدید و ابتکاری است.
برای شرکتهاحفظ مشتری و ارتباط دایم با مشتری به شکلهای مختلف ضروری است. نظرسنجی از مشتریان و گروههای ذینفع، ارائه خدمات و تسهیلات ویژه به مشتریان دائمی و انتخاب مشتریان نمونه یا فعال در هر دوره و حل مشکلات مشتریان از طریق مشاورههای مطلوب و حرفهای از جمله مواردی هستند که در بازارداری مطرح میشوند. مدیریت و بازاریابی خدماتی در ایران نیازمند تحول در چهار زمینه استراتژی، ساختار، امکانات و سیاستهاست.
وظایف واحد مدیریت بازاریابی درشرکتهاشامل دادن آگهی (تبلیغ)، انجام تحقیق بازار، داد و ستد و خدمات بهبود تولید (خدمت)، ارتقای فروش (خدمت)، انجام امور روابط عمومی، فروش مستقیم میشود . مسلماً هیچ مؤسسه یا شرکتی نمیتواند به کالاها و بازارهای فعلی خود برای همیشه وابسته باشد. محیط، پیچیده و در حال تغییر و تحول است و همواره فرصتها و تهدیدهای جدیدی را به همراه دارد. بنابراین، شرکتها باید به طور دائم محیط و مشتریان خود را زیر نظر داشته باشند تا از تهدیدها در امان بمانند و بتوانند موقعیتهای جدید را شناسایی کنند.
بدیهی است که برای تجزیه و تحلیل فرصتهای بازار، اطلاعات زیادی مورد نیاز است. اطلاعاتی از تمام نیازهای مشتریان، نحوه تصمیمگیری و انتخاب آنها برای دریافت خدمات و از سوی دیگر، توجه به محیط برای شناسایی رقبا و واسطههای ارائه خدمات به مشتریان. به علاوه لازم است اطلاعاتی نیز در خصوص وضعیت جمعیت شناختی، اقتصادی، طبیعی، سیاسی و فرهنگی جامعه فراهم آید. مؤسسات و شرکتها برای اقدام جدید و یا ارائه محصول جدید میباید برآورد دقیقی از اندازه فعلی و آتی بازار و قسمتهای مختلف آن داشته باشند. برای این منظور باید اندازه فعلی بازار، مؤسسات یا شرکتهای رقیب را بشناسند، مشخصات کالاهای رقیب را بدانند و بتوانند برآوردی از میزان فروش آنها داشته باشند.
مچنین باید میزان تقاضا در آینده را بررسی نمایند. بنابراین، باید وارد بازارهایی شوند که دورنمای رشد قابل قبولی را نوید دهد و برآوردی از میزان سوددهی و ضررهای احتمالی را ارائه نماید. تنها در این صورت است که میتوان میزان تقاضا در آینده را بررسی کرد و در مورد نحوه ورود به بازار جدید تصمیمگیری نمود.بدون تردید، هر بازار خود از انواع مشتری، محصولات و نیازها تشکیل میشود. این وظیفه بازاریابی است که تعیین کند که در کدام قسمت از این بازار احتمال دستیابی به اهداف شرکت بیشتر می شود. پس باید مصرف کنندگان بازار به چند دسته تقسیم شوند.
بر اساس عوامل جغرافیایی، جمعیتشناسی (سن، جنس، تحصیلات، درآمد)، عوامل روانشناختی (طبقه اجتماعی و سبک زندگی) و عوامل رفتاری (مزایای مورد انتظار و اوقات خرید). در واقع تقسیم بازار از طریق طبقه بندی مشتریان به گروهها با در نظر گرفتن خصوصیات و نیازهای آنان انجام می شود. همانطور که گفته شد، دنیای صنایع نیز در حال تغییر و تحولات دگرگونی است و برای ادامه فعالیت و پایداری و بهبود وضعیت فعلی، میبایست به دنبال راهکارها و روشهای مناسب باشد. پس ناگزیر است که با استفاده از ابزارهای مختلف بازاریابی، بازارهای هدف را مورد توجه قرار دهد و با توجه به شرایط درونی و بیرونی مؤسسه، به جستجوی فرصت های مناسب و شیوهای نو برخیزد. بعد از بررسی فرآیندهای بازاریابی، میبایست تصمیمگیری کرد و خط مشی بانک را مشخص نمود و بر اساس آن، برنامهریزیهای مناسب را انجام داد.
بازاریابی نقش مهمی در عملکرد مؤثر سازمان ایفا میکند. زیرا این اعتماد و مسئولیت نوعی وابستگی احساسی بین پرسنل و مشتریان ایجاد میکند. اعتماد و مسئولیت به عنوان نوعی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای سازمانی محسوب می شود و روابط بازاریابی نقش مدیریتی در سازمان را دارد. فرآیند بازاریابی در یک سازمان باید به گونهای باشد که اعتماد مشتریان را جلب نماید در این راستا برخوردهای ارادی و تعاملی برای متقاعد کردن و جذب مشتریان و کسب اعتماد آنها بسیار تأثیرگذار است. بنابراین بازاریابیهایی که توأم با جلب اعتماد و اطمینان مشتریان باشد احتمال موفقیت بیشتری دارد. از آنجایی بازاریابی در بخش مالی و شرکتها در گروه بازاریابی خدمات مورد توجه قرار میگیرد بنابراین در تدوین استراتژیهای بازاریابی باید این نکته را مد نظر قرار داد که در مواقعی که محصول آنها از نوع مشهود بوده و نوعی خدمت است جایگاه سازمان در ذهن مشتریان مورد تعیین میگردد. بنابراین بازاریابی خدمات مالی و شرکتی نه تنها شامل فروشمحصول و خدمات است بلکه عملکرد شرکت را و نقش و تصویر آن در ذهن مشتریان است.
مفهوم جدید خدمت به مشتریان:
مفهوم خدمت به مشتریان شامل تعاریف جدید شده است که فقط بخش کوچکی در ساختمان مرکزی سازمان به ارائه خدمات اختصاص ندارد، بلکه کل سازمان از مدیران عای تا کارکنان عادی، همگی در برآورده ساختن نیازهای مشتریان موجود و بالقوه نقشی بر عهده دارند. حتی اگر فردی در موقعیتی نباشد که به طور مستقیم از مشتری حمایت کند،میتواند از کارمندانی که به مشتریان خدمت میکنند پشتیبانی کند. بر اساس این نگرش، خدمت به مشتریان شامل کلیه اموری است که شرکت به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از خدماتی که خریداری کردهاند انجام میدهد. این تعریف جامع همه چیز را دربرمیگیرد. هر چیزی که اضافه بر خدمت هستهای عرضه و موجب تفکیک آن از خدمات رقبا میشود خدمت به مشتریان محسوب میگردد.
خلق ارزش برای مشتری:
اگر چه اهمیت ارزش مشتری به طور گستردهای مورد توجه قرار گرفته اما از آنجا که تحقیقات در رابطه با مفهوم ارزش مشتری به گونه های تخصصی صورت گرفته هیچ تعریف واضحی از آن وجود ندارد. مطالعات اخیر در رابطه با تأثیرات استراتژیهای بازاریابی، بحث میکند که ارزش با توجه به کیفیت محصول، قیمت آن و نیز انتظارات مشتریان تعیین میگردد. زیتامل ارزش را ارزیابی کلی مشتری از میزان مطلوبیت یک محصول بر مبنای ادراک وی از آنچه دریافت کرده در ازای آنچه پرداخت کرده تعریف میکند. دادز و همکاران ، بحث میکند که ادراک خریدار از ارزش، رابطه بین کیفیت یا منافعی که در محصول دریافت میکند و ارزشهای از دست رفتهای که در پرداخت قیمت محصول درک میکند را نشان میدهد.
گال، ارزش را کیفیت ادراک شده بازار که مطابق با قیمت محصول است در نظر میگیرد. گودستین و باتز، ارزش را قید و بند احساسی ایجاد شده بین یک مشتری و یک تولیدکننده، پس از این که مشتری کالا یا خدمتی را که توسط آن عرضهکننده تولید گردیده را مصرف کرد تعریف میکنند.
وودراف ارزش مشتری را ترجیح (اولویت) درک شدهی مشتری و ارزیابی محصول، عملکردها و ویژگیهای محصول و نتایج و پیامدهای استفاده از آن بر حسب اهداف و مقاصد مشتری، تعریف میکند. اگر چه این دیدگاهها متفاوتند واضح است که در رابطه با آنها در برخی حوزهها اجماع وجود دارد.
ارزش مشتری با بهکارگیری محصولات یا خدمات معین مرتبط است و مقولهای است که توسط مشتریان درک میشود. به علاوه،این فرآیندهای ادراکی دربرگیرنده روابط بین آنچه مشتریان دریافت میکنند (از جمله کیفیت، منافع، مطلوبیت یا کاربرد) و آنچه ارزش از دست رفته میپندارند (از جمله قیمت، هزینه فرصت، هزینههای حفظ مشتریان و آموزش آنان) میباشد.
بنابراین در رابطه با مفهوم ارزش به دو دیدگاه میرسیم:
- دیدگاهی که ارزش مشتری را بر حسب اجزای گرفتهها (منافع) در ازای دادهها (ارزشهای از دست رفته) تعریف میکند.
- دیدگاهی که ارزش ادراک شده را فقط شامل منافع کسب شده توسط مشتریان میداند. پیروان دیدگاه اول معتقدند ارزش مشتری از ادراکات،ترجیحات و ارزیابیهای مشتریان ناشی میشود و هر یک از ملاحظات مشتری نیز بایستی جز این فاکتورها به حساب آید.
همچنین دو رهیافت مکمل در زمینه سنجش و ارزیابی ارزش وجود دارد:
رهیافت اول در جستجوی ارزش دریافت شده به وسیله مشتریان کالاها و خدمات سازمان است. وقتی این ارزش بهتر و بالاتر از ارزش پیشنهادی رقبای سازمان باشد، فرصت موفقیت و حفظ موقعیتی رقابتی سازمان در بازار فراهم میشود.
رهیافت دوم به سنجش ارزشی میپردازد که یک مشتری یا گروهی از مشتریان به سازمان میرسانند. در اینجا سازمان به صورت مداوم و جدی به ارتقا و حفظ مشتریان با ارزش خود میپردازد تا انگیزهی خرید مجدد و وفاداری آنان را افزایش دهد و تلاش میکند مشتریان با ارزش کمتر یا به عبارتی مشتریانی که میزان هزینه صرف شده برای آنان بیش از منافع حاصل از مبادله با ایشان است را نیز به گروههای بالاتری از ارزش سوق دهد.
در رابطه با ایجاد ارزش رویکرد ذینفعان مورد توجه قرار گرفته است. ذینفعان شامل گروهها یا افراد (حقیقی و حقوقی) هستند که بر شرکت تأثیر میگذارند یا از اقدامات شرکت تأثیر میپذیرند. سوینی و ساتر برای ارزش ابعاد کارکردی، اجتماعی، و عاطفی قایل شدهاند. سانچز و همکاران یک مقیاس ششبعدی از ارزش ادراکی توسعه دادهاند که چهار مورد از آنها با ابعاد ارزش کارکردی در ارتباطند: راهاندازی (نصب)، کارکنان (حرفهای بودن)، خدمات خریداری شده (کیفیت) و قیمت.
دو مورد باقیمانده مربوط به بعد احساسی ارزش ادراکی بوده و متشکل از ارزش عاطفی و اجتماعی میباشد.شرکت ها بایستی تلاش کنند روابط بلندمدت با مشتریان خود ایجاد و حفظ نمایند تا از مزیتهای وفاداری آنها بهرهمند شوند. ادبیات خدمات شرکت ها حاکی از آن است که شرکتها بایستی در تلاشهای خود بر سه مورد تأکید کنند: ارزش سهامدار، ارزش کارکنان و ارزش ادراکی مصرف کنند. وودروف تائید میکند که ایجاد ارزش بالاتر برای مشتری به عنوان منبعی برای مزیت رقابتی بانکها در عصر جدید میباشد. با وجود دستهبندیهای مذکور در رابطه با ارزشها با عنایت به رویکرد ذینفع محور، در مجموع میتوان ارزشها را در چهار دسته ارزشهای ادراکی بازار از بنگاه، ارزشهای ادراکی مشتری از بنگاه، ارزشهای ادراکی رقبا از بنگاه و ارزشهای درونسازمانی بنگاه قرار داد.
رضایتمندی مشتری:
در رابطه با مفهوم رضایتمندی مشتری تعاریف مختلفی از سوی نظریهپردازان بازاریابی ارائه شده است ، رضایتمندی مشتری را به عنوان درجهای که عملکرد واقعی یک شرکت انتظارات مشتری را برآورده کند، تعریف میکند. به نظر کاتلر اگر عملکرد شرکت انتظارات مشتری را برآورده کند مشتری احساس رضایت و در غیر این صورت احساس نارضایتی میکند.
نیز رضایتمندی مشتری را به عنوان احساس یا نگرش یک مشتری نسبت به یک محصول یا خدمت بعد از استفاده از آن تعریف میکنند. این دو پژوهشگر بیان میکنند رضایتمندی مشتری نتیجهی اصلی فعالیت بازاریاب است که به عنوان ارتباطی بین مراحل مختلف رفتار خرید مصرفکننده عمل میکند. برای مثال اگر مشتریان به وسیلهی خدمات خاصی رضایتمند شوند به احتمال زیاد خرید خود را تکرار خواهند کرد. مشتریان رضایتمند همچنین احتمالاً به دیگران دربارهی تجارب خود صحبت میکنند که در نتیجه در تبلیغات دهان به دهان (شفاهی- کلامی) مثبت درگیر میشوند. در مقابل مشتریان ناراضی احتمالاً ارتباط خود را با شرکت قطع نموده و در تبلیغات دهان به دهان منفی درگیر میشوند. به علاوه رفتارهایی از قبیل تکرار خرید و تبلیغات دهان به دهان مستقیماً بقا و سودآوری یک شرکت را تحت تأثیر قرار میدهند.
نوشتههای مربوط به روابط بین رضایت مشتری،سلیقهی مشتری و سوددهی بیان میکنند که رضایت مشتری روی سلیقه مشتری اثر میگذارد و همین تأثیر به نوبهی خود روی سوددهی اثر میگذارد. طرفداران این تئوری شامل پژوهشگرانی چون آندرسون و فورنل،گامسون اسکات شنیدلر و باون، استورباکا و دیگران و زیتامل و دیگران میباشند. این محققین رابطهی بین رضایت، سلیقه و سوددهی را توضیح میدهند. بررسیهای آماری ناشی از این ارتباطات توسط نلسون و دیگران معرفی شد، آنها رابطه بین رضایت مشتری و سوددهی را در بیمارستانها مورد بررسی قرار دادند و راست و زاهووریک، رابطهی بین رضایت مشتری و حفظ مشتری را در نظام خرده بانکداری بررسی کردند.
بالانچارد و گالووی ، معتقدند: «رضایت مشتری در نتیجه ادراک مشتری طی یک معامله یا رابطه ارزشی است به طوری که قیمت مساوی است با نسبت کیفیت خدمات انجام شده به قیمت و هزینههای مشتری تعریف رضایت مشتری مورد قبول بسیاری از صاحبنظران،این گونه است»: رضایت مشتری یک نتیجه است که از مقایسه پیش از خرید مشتری از عملکرد مورد انتظار با عملکرد واقعی ادراک شده و هزینه پرداخت شده به دست میآید.
درک چگونگی شکلگیری نگرشهای مثبت و منفی مشتریان نسبت به خدمات و تأثیر آنها بر رفتار خرید یک مسألهی اساسی نظری است دستیابی به رضایت مشتری یکی از اهداف اولیهی بازاریابان است. بدون کسب رضایت مشتری، کسب وفاداری او امکانپذیر نیست. رضایت مشتری نشانهی کیفیت تصمیمات بازاریابی است. در تبیین رضایت، سه شرط لازم است: اول این که انتظارات باید شکل گیرد، تشکیل ارزیابیها شرط دوم است و شرط سوم این است که انتظارات و ارزیابیها اجازه میدهند تا مقایسهی مستقیم صورت گیرد .در ادبیات بازاریابی این گونه آمده است که رضایت مشتری دارای دو بعد است.
بعد مبادلهای و بعد کلی:
مفهوم مبادلهای رضایت مشتری بر ارزیابی مشتری از هر یک از خریدهایی که انجام میدهد، توجه دارد. مفهوم کلی رضایت مشتری بر ارزیابی و احساس کلی مشتری در مورد کل برخوردها و خریدهای خود از برند مربوط میشود. در حقیقت، میتوان گفت که بعد کلی رضایت مشتری تابعی از کلیه رضایتها یا عدم رضایتهای او در مبادلات قبلی است. رضایت مشتری تجمیعی (کلی) ارزیابی کلی مشتری از همه تجربیات خرید و مصرف یک کالا یا خدمت در یک دوره زمانی طولانی مدت است.
در حالی که رضایت مبادلهای اطلاعاتی در مورد برخورد و تجربه یک فرد با کالا و خدمت خاص در یک مورد خاص به دست میدهد، رضایت کلی شاخص مناسبتری در مورد عملکرد گذشته،حال و آینده شرکت است. این اهمیت از آن جهت است که مشتریان تصمیم خرید دوباره خود را بر اساس همه تجربیات خود با یک برند تا زمان حال انجام میدهند، نه بر اساس یک خرید در زمان و مکانی خاص.
منبع
محمدی، رضا (1393)، رابطه بین عملکرد بازاریابی و ایجاد یک مزیت رقابتی در شرکت، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید