مفاهیم جانشین پروری
در جهان متلاطم امروز آنچه که میتواند حیات بالنده و رو به رشد سازمانها را تضمین کند، وجود نظام مدیریتی اثربخش کارآمد است. بر اي داشتن نظام مدیریتی اثربخش و کارامد نیز باید مدیرانی ذيصلاح و شایسته تربیت کرد. تربیت و پرورش مدیران نیازمند چارچوبی جامع و کامل است تا با انتخاب و پرورش صحیح و اثربخش مدیران به اهداف و استراتژيهاي سازمان جامهی عمل بپوشاند. نتایج تحقیقات نشان از کمبود نیروهاي ذيصلاح مدیریتی و افزایش نیاز سازمانها به مدیران به مراتب توانمندتر و شایستهتر از مدیران امروزي، در سالهاي آینده دارد و حقیقت این است که شناسایی و تربیت و پرورش مدیران شایسته ، یکی از اساسیترین چالش هاي پیش روي سازمانها براي عبور از شرایط دشوار فردا است. به همین منظور، بسیاري از سازمان هاي آیندهنگر، به دنبال طراحی برنامههاي جدي و منظم جانشینپروري براي برآورد و تأمین نیازمندیهای آینده خود در زمینههاي مدیریتی هستند.
جانشین پروری
شرکتهای پیشرو و موفق جهان، وجوه تمایز مختلفی با سایر شرکتها و بنگاههای اقتصادی دارند. یکی از این وجوه تمایز آن است که در تمام شرکتهای برتر، برنامههایی منظم، جدی و پیگیر برای استعدادیابی و جانشینپروری مدیران طراحی شده و در دست اجراست که از حمایت مستقیم مدیران ارشد این سازمانها برخوردارند. شناسایی و تربیت مدیران آینده، یکی از مهمترین راهکارهای توسعه و بقای سازمانها بوده و عموما به دنبال ایجاد انگیزه برای ماندگاری نیروهای توانا در سازمانها، افزایش فرهنگ شایسته گزینی و ایجاد محیط رقابتی سالم در فضای سازمان است. تربیت مدیران آینده یکی از مهمترین راه کارهای توسعه سازمانهاست. از این طریق، اهدافی نظیر شایسته سالاری، ایجاد انگیزه برای رشد و بقا، ایجاد انگیزه برای ماندگاری کارشناسان در سازمانها و ایجاد محیط رقابتی سالم در فضای سازمان دنبال می شود.
مدیریت جانشین پروری اشاره به فرآیندهایی دارد که طی آنها استعدادهای انسانی سازمان، برای تصدی مشاغل و مناسب کلیدی آن در آینده، شناسایی شده و از طریق برنامهریزیهای متنوع آموزشی و پرورشی برای تصدی این مشاغل آماده میشوند. از آنجا که سازمانهای آتی با چالشهای رقابتی فزایندهای مواجه خواهند بود و برای مدیریت این چالشها به مدیرانی شایستهتر و اثربخشتر از مدیران کنونی نیاز است، “مدیریت استعداد” و “مدیریت جانشینپروری” به طوری روزافزون از اهمیتی مضاعف در سازمانهای آیندهنگر و آیندهساز برخوردار میشود.جانشینپروری و مدیریت جانشینی، در شرایطی که مدیران میانی و ارشد سازمانها، در آستانه بازنشتگی قرار دارند منجر به حفظ نیروهای مستعد و جوانی خواهد شد که خواهان پیشرفت هستند، بدون شک برای سازمانهای فاقد پشتوانه برای مدیران فعلی، آیندهای روشن قابل تصور نیست.
تاریخچه تحقیقات جانشینپروری
تحقیقات در زمینه برنامهریزی جانشینپروری به اوایل قرن بیستم برمیگرددکه توسط هنری فایول در کتاب14 اصول مدیریت در سال1916منتشرشد. در اصل دوازدهم فایول اهمیت توسعه وحفظ کارکنان کلیدی با توجه به اصل “ثبات تعریف پرسنل” تصدیق میکند، اما اواخردههی 1950و اوایل دههی 1960 تحقیقات برنامهریزی جانشینپروری توسعه یافت تا از این طریق تصدیق فرضیه را مورد آزمایش و مطالعه قرار دهند.اسکارگروسکی به دلیل شناخت اولیهاش نسبت به فقدان تحقیقات در این زمینه مورد تقدیر قرار گرفت، و پیشرفتش در روشهای تحقیقاتی برای آزمایش فرضیهی تحقیق از طریق جانشینپروری اساس کار محققان بعدی شد. ازنظر گروسکی دو دلیل عمدهی نیاز به مطالعات جانشینپروری عبارتند بودند از:
- جانشینپروری اجرایی همیشه منجر به یک بیثباتی سازمانی میشود.
- این پدیدهای است که همهی سازمانها بایستی با آن مقابله کنند.
والتر مالر اولین کسی بود که مزایای برنامهریزی جانشینپروری را برای عملکرد شرکت تشخیص داد و شرکتها را تشویق کرد که برای مرحله تغیر و تحول برنامهریزی نمایند. پژوهش در راستای توسعهی روشها و مطالعات در زمینهی برنامهریزی جانشینپروری ادامه یافت و مرکز توجه را بر تاثیرات مختلف جانشینپروری گذاشتند از جمله : اندازه، نوع، صنعت، داوطلبین داخلی در مقابل داوطلبین خارجی، روشها، خصوصیات روانشناسی مربوط به جانشینپروری شرکت و موارد بیشتر.
حوزههای مورد مطالعه در تحقیقات جانشینپروری
بررسی انتقادی کسنر و سبورا تنوع پژوهشهای انجام شده در زمینهی جانشینپروری را نشان میدهد. دو حوزهی اصلی پژوهشی که کسنر و سبورا در تحقیقاتشان یافتند، شامل منشا و انتخاب جانشین و اینکه هر چند وقت این جانشینپروری اتفاق میافتد، میباشند.
منشا جانشین موضوعیست که در بیشتر ازهمه موارد مطالعه قرارگرفتهاند، انتخاب جانشین خارجی و داخلی بسیار مورد تحقیق قرار گرفتهاند، تا مشخص شود که کدامیک موفقتر بودهاند . اگر چه مطالعات متعدد انجام شده نشان دادهاند که، منشا سودمند و واضحی در این زمینه وجود ندارد، اما تاثیرات مثبت و منفی در رابطه با جانشینهای داخلی و خارجی مشخص شدهاند. ویرسمابعد از مطالعهی 146 شرکت، استدلال کرد که تغییرات پس استراتژیک که کمتر توسط کارمندان داخلی اتفاق میافتند، باعث افزایش ثبات شرکت میشود. پیشنهاد استخدام شدن در یک شرکت اغلب منجر به کاهش خطری میشود که به همراه یک داوطلب خارجی است میزان جانشینپروری نیز مکررا به منظور یافتن دلیل اینکه جانشینپروری چند وقت یکبار و به چه دلیل اتفاق میافتد، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته شده است.
ادبیات پژوهشی
با توسعه شدید بازارهاي جهانی، شناسایی افرادي که داراي مهارتهاي مورد نیاز و ویژگیهاي لازم براي هدایت سازمان در آینده باشند، فشار مضاعفی بر سازمانها وارد میکند. بسیاري از رهبران ارشد بیان کردهاند که براي شناخت یک سازمان موفق باید توانایی آن را در شناسایی، توسعه و بهکارگیري استعدادهاي رهبري کارآمد، مورد توجه قرار داد بر اساس یک تحقیق در سال 2004 ، سازمانها سه دلیل اساسی زیر را براي استفاده از سیستم مدیریت جانشینپروري ذکر کرد هاند:
- کمک به اجراي طرحهاي استراتژیک سازمانی
- شناسایی نیازهاي جایگزینی به عنوان ابزاري براي آموزشهاي هدفمند، پرورش و توسعه کارکنان
- ایجاد منبعی از کارکنان مستعد که قابلیت ارتقاء دارند
اگر چه برنامهریزي جانشینپروري در ابتداییترین تعریف خود به شکل ساده تعریف میشود، اما در واقع، این برنامهریزي نشأت گرفته از ” تعیین راهبران آینده ” تعریف میشود، که به منظور اطمینان از تداوم رهبري در منصبهاي کلیدي، حفظ و توسعه سرمایه معنوي و سرمایه دانش براي آینده، و تشویق افراد به توسعه است.
جدول: تعاریف مدیریت جانشینپروری
نام نویسنده | تعاریف مدیریت جانشینپروری |
ولف | برنامهای است که سازمان به طور نظاممند، تداوم رهبری را برای منصبهای کلیدی تامین می کند. |
کارال و همکاران | مدیریت جانشینپروری، مزیت رقابتی برای سازمان به وسیله پر کردن مسیر ارتقا شغلی سازمانی از طریق افراد بااستعداد برای اطمینان از وجود این افراد، هم برای زمان حال و هم آینده، برای هر سطح رهبری در سازمان ایجاد میکند. |
بایهام و همکاران | فرآیندی که به سازمان اطمینان میدهد که افراد با تجربه و توانا برای پر کردن منصبهای مدیریتی و ارشد موجود است. |
روزول | مدیریت جانشینپروری، فرآیندی برای آمادهسازی افراد برای مواجهه با نیاز سازمان به استعدادها در یک دوره زمانی بلند مدتمدت است. |
دولت آلبرتا | مدیریت جانشینپروری، یک نگرش نظام مند برای اطمینان از داشتن ذخیره همیشگی از بهترین استعدادها از طریق کمک به توسعه این افراد است. |
روزول | فرآیند آماده نمودن افراد برای پذیرش مسئولیتهای بالاتر |
بایهام مراحل یک برنامه مدیریت جانشینپروري را به صورت زیر عنوان کرده است:
- شناسایی شایستگیهاي مدیریتی مورد نیاز بر اساس نیازها، ارزشها و استراتژيهاي آینده
- شناسایی افراد با پتانسیل بالا و ارزیابی این افراد براي شناسایی نقاط قوت و شکافهاي مهارتی موجود
- ایجاد برنامههاي توسعههاي شامل چرخش شغلی، برنامههاي خاص و مربیگري
- انتخاب و جایگزین کردن افراد در مشاغل کلیدي بر پایه عملکرد، تجربیات و توان آنها
- نظارت بر سیستم مدیریت جانشینپروري
- کسب حمایت مدیریت ارشد
متز در طراحی فرایند مدیریت جانشینپروري، براي مواجهه با انتظارات و تقاضاهاي حال و آینده، حداقل 5 عامل کلیدي را بااهمیت دانسته است:شایستگیها و تواناییهاي کلیدي، انتخاب کاندیداها، توسعه بر مبناي شایستگی، ارتباطات باز، و بازنگري مداوم.اگر سازمانها خواهان بقا در محیط پویا و رقابتی امروز باشند، الزامات زیادي باید در نظر گرفته شود. از مهمترین این الزامات، پرورش جانشینانی براي به عهده گرفتن سمتهاي مهم مدیریتی) با دقت و به محض بلا تصدي شدن آنها( است.
در واقع، جانشینپروري شبیه مسابقه دو امدادي است که در مسیر و حرکت، مسئولیت را به دیگري واگذار میکند. در این مسابقه تیمی هر گروه که چوبش به زمین میافتد(اگر وقفه ای در جایگزینی پیش آمد)مسابقه را میبازد.هیرش برنامهریزي جانشینپروري را به عنوان فرایند تعیین مدیران بالقوه آینده براي پر کردن پستهاي کلیدي تعریف میکند. برنامهریزي جانشینپروري به عنوان یک مسئله ضروري براي گسترش تعداد مدیران بالقوه در آموزش و بهبود کیفیت و کمیت مدیران آینده قلمداد میشود.
ماهلر بیان میکند که پرداختن به برنامهریزي جانشینپروري مزایایی را براي سازمانها به همراه دارد و نشان میدهد که یک چنین برنامهریزي باید براي سازمانها یک اولویت باشد. به طور کلی، جانشینپروري یک استراتژي سودمند است، که در طی سالهاي متمادي به وسیلهی تجارت و صنعت در مواجهه با چالشهاي روبروی سازمانها مورد استفاده قرار گرفته است. ،شرکت نفت نیز همانند تجارت و صنعت با چالشهاي مدیریتی و جمعیتی از مدیران سالخورده مواجه است و نیازمند راهبردهاي براي پرورش و تربیت مدیریت در سلسله مراتب خود است.
تحقیقات و مطالعات صورت گرفته در دهههاي 80 و 90 مبانی جانشینپروري را مورد بحث قرار داده است. تحقیقات بعدي از سوي راسول، فالمر و کانگر، کلر و لیبمن و دیگران اجزاء ضروري یک سیستم مدیریت و برنامهریزي جانشینپروري موفق را مشخص میکند.
در واقع مدیریت و برنامهریزی جانشینپروری موثر، ممکن است حتی نیاز برای ذخایر مهم، شامل کارکنان کلیدی در طبقات شغلی تخصصی، فنی، دفتری و تولید را شناسایی و برآورد کند. به بیانی دقیقتر، مدیریت و برنامهریزی جانشینپروری، به مفهوم اطمینان از تداوم رهبری در مشاغل کلیدی و محافظت از سرمایههای فکری و علمی در درون سازمان است این نظام، از طریق فرآیند مدیریت استعدادها انجام میشود، به طوری که توسط آن میتوان استعدادهای انسانی را شناسایی نمود و با ایجاد فضایی مناسب برای اجرای برنامههای متنوع آموزشی و پرورشی، به تدریج زمینههای مساعد را برای بالا بردن کارکنان و به عهده گرفتن موقعیتهای کلیدی در سال های آینده توسط آنان فراهم آورد. در واقع، برنامهریزی جانشینپروری فرآیند تصمیمگیری در نحوهی پرکردن خلاهای مشاغل کلیدی سازمان میباشد. بنابراین، تدوین الگویی مناسب برای شناسایی موقعیت های کلیدی و گزینش نامزدهای مناسب و اجرای برنامههای پرورش برای احراز شرایط ارتقا در کاندیداها، یکی از بهترین گزینههای سازمانها برای پر کردن موقعیتهای کلیدی به شمار میرود.
بسیاری از سازمانهایی که در مسیر زوال و نابودی قرار دارند، برای تامین نیازهای آیندهی خود به مدیران، برنامهای ندارند و امور را به دست حادثه و زمان میسپارند و در رویارویی با مسائل، به صورتی واکنش عمل میکنند، ولی سازمانهایی که به دنبال حفظ و ارتقای جایگاه خویش هستند، برنامهریزیهای خود را بر شناسایی و پرورش استعدادهای مدیریتی درون سازمانی(در ابتدا) و برون سازمانی متکی میکنند.
مدیریت و برنامهریزی جانشینپروری، کوششی سنجیده و سامانمند است، که یک سازمان برای اطمینان از تداوم رهبری در موقعیت کلیدی، نگهداری و پرورش سرمایه فکری و عملی برای پیشرفت و تشویق افراد به ارتقا انجام میدهد. برنامهریزی جانشینپروری سامانمند وقتی مطرح میشود، که یک سازمان، روشهای ویژهای را برای شناسایی، پرورش و حفظ و نگه داری افراد متعهد در درازمدت تهیه کند. به بیانی سادهتر، مدیریت و برنامهریزی جانشینپروری، به سازمان اطمینان میدهد، که کارکنان مناسب را برای تصدی مشاغل شایستهی آنان و در زمان مناسب در اختیار خواهد داشت. برنامهریزی جانشینپروری را میتوان تلاشی به منظور طرحریزی برنامهای برای تعداد متناسب و شایستهای از مدیران و کارمندان با مهارتهای کلیدی دانست، به نحوهی که آنان در زمان بازنشستگی، فوت، بیماری یا ارتقای دیگر کارمندان و حتی موقعیتهای جدیدی که در برنامههای آیندهی سازمان به وجودمیآیند، جانشینان مناسبی باشند. گروه مشاورهی هاگبرگ، برنامهی جانشینپروری را چنین تعریف می کند: “فرآیند پویا و مستمری که نیازهای رهبری و مدیریتی را برای وظایف راهبردی آیندهی سازمان، شناسایی، تعیین و توسعه میبخشد.”
سازمانهای دهههای پیشین، برنامهی جانشینپروری را تنها برای مشاغل به خصوصی به کار میگرفتند، اما با گذشت زمان، سازمانهای پیشرو سعی در به کارگیری مفهومی وسیعتر تحت عنوان مدیریت جانشینپروری نمودند. در واقع، در مدیریت جانشینپروری، همین در نظر گرفتن تغییرات سریع محیطی، به جای یک برنامهی جایگزینی ساده بر تشکیل و به روزرسانی خزانهی استعداد به صورت پویا و مستمر تاکید میگردد.به طور کلی به منظور تامین نیاز سازمانها به نیروی انسانی متخصص، سه رویکرد وجود دارد:
- تامین نیروی انسانی برنامهریزی شود و امور به دست حادثه یا مرور زمان سپرده نشود.
- نیازهای سازمان از خارج سازمان تامین شود که شامل افراد غیر شاغل و کارکنان سازمانهای دیگر است.
- نیازهای سازمان از داخل سازمان تامین شود، به صورتی که استعدادهای داخلی سازمان شناسایی شده و پرورش یابند.
همان طور که استنباط میشود، سومین رویکرد، روحیهها را بهبود میبخشد، استعدادها را در سازمان حفظ میکند، به توانمندسازی کارکنان میانجامد و به تقویت و تثبیت فرهنگ سازمان منجر میشود.محققان و نظریه پردازان مختلف -و به تبع آن سازمانهای متعالی- در خصوص مدیریت و برنامهریزی جانشینی تحقیقات وسیع و تجربیات زیادی را به کار گرفتهاند. برای مثال، شرکت سونوکو که بزرگترین تولیدکنندگان محصولات بستهبندی برای صنایع و محصولات مصرفی در جهان میباشد، معتقد است، شش مرحله کلیدی وجود دارد که یک شرکت باید براساس آنها به طراحی و تدوین یک سیستم برنامهریزی جانشینپروری بپردازد.
- جلب حمایت، مشارکت و همراهی مدیران ارشد
- تدوین مدل شایستگی کلی و محوری و مدل شایستگی مدیریتی
- به دست آوردن اطلاعات از کارکنان و مدیران(شناسایی استعدادها)
- کسب اطلاعات(ورودی)از سطوح مختلف مدیران در خصوص افراد مستقر تحت سرپرستی آن مدیر
- استفاده از اطلاعات فرآیند برنامهریزی جانشینپروری، برای اتخاذ تصمیمات(تکمیل نمودن یک پست بلاتصدی)
- مربوط ساختن فرآیند جانشینپروری با راهبرد سازمان(این سامانه باید بر پست و کارکنان کلیدی که با موفقیت سازمان رابطه تنگاتنگ دارند متمرکز باشد. به بیانی دیگر، سامانه یادشده باید بر موقعیتهای کلیدی و افراد کلیدی حساس باشد).
علاوه بر این، دو نفر از صاحب نظران معروف در این حوزه، گامهای یک برنامهریزی جانشینی موفق را چنین برشمرده اند.
- ایجاد تعهد مدیریتی
- شناسایی موقعیتهای کلیدی
- تبیین و تدوین مدل شایستگی
- شناسایی استعدادها و تشکیل خزانهی استعدادها
- اتصال برنامه های پرورش مدیران به سامانهی مدیریت و برنامهریزی جانشینی
- ردیابی و پیگیری برنامههای جانشینی
ضمنا، شرکت کامپیوتریDell نیز مراحل زیر را به منظور برنامهریزی جانشینپروری ارائه داده است:
- مرور و ارزیابی و تشخیص نیازهای سازمان به مدیر در سطوح مختلف
- تدوین مدل شایستگی پایه و تکمیلی
- مرور و ارزیابی استعدادهای مدیریتی موجود در سازمان به لحاظ کمی و کیفی
- شناسایی و تشخیص شکاف بین استعدادهای موجود با نیازهای آتی
- طراحی و تدوین برنامههای لازم برای کاهش (یا از بین بردن) این شکاف
- ارزیابی کارکنان مستعد و داوطلب توسط مدیران ارشد و ارائهی گزارشهای هر بخش یا واحد به جلسات ویژهی دفتر مستمر آن
- پرورش، جابهجایی و بالا بردن مستمر افراد مستعد، ارزیابی همیشگی اثربخشی فرآیند و تلاش برای بهینه سازی دایمی آن
برنامه جانشینپروری به صورت آگاهانه و نظام مند سازمان برای اطمینان از تداوم توانمندی در شغل کلیدی و تشویق توسعه فردی تعریف می شود.با مطالعه مقالات مرتبط و تطبیق آن ها، زیر فعالیتها و زیر فرآیندهای مطرح شده در مورد برنامه جانشینپروری را میتوان به دو مبحث، انتخاب جانشین و توسعه جانشین تقسیمبندی کرد.
انتخاب جانشین
در این بخش روی انتخاب فرد قابل ارتقا و دارای استعداد بحث میشود. افراد باید از روی مجموعه مهارتها و پیشینه خود انتخاب شوند و برای هر کدام گزینههای چندگانه وجود داشته باشد. داشتن چندین معیار و استفاده از چندین روش و آموزش مدیران پرورش دهنده از توصیههای رایج میباشد.توضیح میدهد که نیازسنجی و سنجش قابلیتهای فعلی کارکنان ضروری است. این سنجش برای گام توسعه ضروری است. استفاده از ارزیابی عملکرد و مراکز ارزیابی نیز به طور اکید توصیه شده است. هم چنین شناخت زود هنگام استعدادها به خصوص برای شغلهای مدیریت ارشد بسیار کلیدی ارزیابی شده است، زیرا زمان زیاد و گستره وسیعی از موارد برای تجربه و یادگیری مورد نیاز است.روش های گوناگون انتخاب جانشین شامل ارزیابی عملکرد، بازخورد 360 درجه، توصیه مدیر، مراکز ارزیابی، آزمون شناختی، توجه به پرونده شایستگیها، نوع مدرک تحصیلی، محل اخذ مدرک و سختی کارهای واگذار شده، میباشد. معمولا ویژگیهای شخصیتی، مهارتها و شایستگیهای شخصی در انتخاب نقش مهمی دارند. رایجترین مواردی که در فرآیند انتخاب در نظر گرفته میشوند، به شرح زیر است. مهارتهای بین فردی قوی، مهارتهای ارتباط کتبی و شفاهی، هوش بالا، مشتریگرایی، هدفگرایی و انگیزه، نتیجهگرایی، کنار آمدن موفق با شرایط سخت، کارایی عملیاتی و به کارگیری بهینه منابع، توانایی ارتباط دادن امور به استراتژیهای سازمان، توانایی انجام کار بدون رفتارهای متکبرانه و از هم گسیختن سازمان(از بعد رفتار سیاسی و مهارتها)، توانایی برنامهریزی و سازماندهی، توانایی انتخاب و توسعه کارکنان کلیدی و در نهایت مدیریت استرس.
زنگر و فولکمن در مطالعات خود در مورد مهارتهای رهبری به این نتیجه دست پیدا کردند، که مدیر آینده باید حداقل قابل قبولی از مهارتهای زیر را داشته باشد:توانایی یادگیری از اشتباهات و توسعه مهارتهای جدید، شایستگیهای بین فردی، باز بودن به ایدههای جدید، پذیرش مسوولیت شخصی نسبت به نتایج و توانایی برعهده گرفتن و پیشبرد یک برنامه جدید یا تغییر. نداشتن حداقل هر یک از این موارد، یک عیب اساسی محسوب میشود. در سطح کارشناسان نیز آینده نگری، توانایی کار بین بخشی، اثر بخشی گروهی، داشتن انعطاف و پذیرش تغییر، الگوهای ذهنی فراگیر و شایستگیهای فنی از معیارهای مهم هستند.
توسعه جانشین
علاوه بر تعیین مجموعه مهارتها و دانش مورد نیاز تصدی شغل بسیار ضروری است، که برنامه جانشینپروری برای فراهم آوردن فرصت رشد و توسعه برای کارکنان روش و برنامهای داشته باشد. تجارب و توصیههای محققان در این مورد این جا بررسی شده است. توسعه میتواند از طریق تکالیف شغلی، آموزش، گردش شغلی، جلسه های بررسی آموخته ها، امکان کار نزدیک با مدیران کلیدی، قائم مقام بودن برای مدیر فعلی و برنامه رسمی مربیگری باشد. بیشتر مقالات برای توسعه، تجربه زمان کار شامل تعریف پروژههای خاص و ماموریتهای مشکل و گردش شغلی را به عنوان بهترین روش توصیه کردهاند. برنامه جانشینپروری باید شامل مسیر شغلی فرد باشد، یعنی برای کاندیداها ارتقای موقعیت فعلی و موقعیتی که دوست دارند، مشخص شده و معین باشد. هم چنین باید مشخص باشد که برای رسیدن به آن، چه مهارتها و قابلیتهایی مورد نیاز است. در طراحی مسیر اهداف، علایق و خواستههای کاندیدا نیز باید مد نظر قرار گیرد.به طور کلی 4 الگو برای توسعه شکل گرفتهاند، که میتوان یکی از آنها یا ترکیبی از آنها را به کار گرفت.
الگوهای توسعه
الگوی اول-گردش شغلی: در بسیاری از سازمانها این باور وجود دارد که برای رفتن به جایگاه بالاتر، تجربه کردن مجموعهای از کارها ضروری است. در این سازمانها با تغییر جایگاه جانشینان هر18 تا 36 ماه در گسترهای از جایگاهها، کار در وظایف گوناگون، کار برای مربیهای کلیدی سازمان و کار در حیطهای با اختیارات تصمیمگیری زیاد سعی بر آمادهسازی آنها میشود. این رویکرد مشکلاتی دارد:1-دوره ماندگاری استعدادها در سازمان روند نزولی و به سمت کوتاه شدن دارد. بنابراین جانشینان باید سریعتر آماده شوند و زمان زیادی برای گردشهای شغلی گسترده و جامع در دسترس نیست، 2-در بسیاری از موارد، پراکندگی جغرافیایی مانع میشود که استعدادها گردشها را بپذیرند، 3-معلوم نیست که آیا تصدی مشاغل فعلی برای کار در آینده نامعلوم شیوه آموزش خوبی باشد و هم چنین معلوم نیست، شغلی که فرد در حال حاضر برای آن آماده میشود، 5تا 10سال دیگر وجود داشته باشد.
الگوی دوم-مخزن استعدادها: رویکرد دیگر توسعه مخزنی از افراد است که آموزشهای عمومی و نه مختص یک شغل خاص را دیده باشند. به این ترتیب در صورت نیاز سازمان و بنا بر موقعیت میتوان این افراد را در جای مناسب به کار گرفت. با این رویکرد سازمان استعدادهای خود را به سمت پذیرش پروژههای گوناگون، نام نویسی در دورهها و بهره گیری از فرصت های پیش آمده سوق میدهد. هر گونه کار در زمینه گروههای میان وظیفهای، تکنولوژیهای جدید و فرصت شبکهسازی سبب میشود، تا فرد جانشین قادر باشد خود را برای رهبری و مدیریت نامعلوم آینده آماده سازد. مشکل روش مذکور این است که به سختی میتوان مسیر مطمئن رو به بالایی برای استعدادهای موجود در مخزن برنامهریزی کرد چون جایگاه بعدی فرد مشخص نیست و بستگی به خالی شدن جایگاهها به صورت موردی دارد. از طرف دیگر سازمانهای دیگر به راحتی قادرند استعدادهای پرورش یافته را که از آنها استفاده موثر نمی شود، جذب کنند.
الگوی سوم-خرید استعداد از بازار: برخی از این عقیده طرفداری می کنند که استعدادها را در بازار کار جستجو کنیم، زیرا به وسیله دیگران آموزش داده شدهاند. باید توجه داشت که این عقیده چیزی جدا از این عقیده است، که غیر ممکن است ما همه مدیران و رهبران آینده را در داخل سازمان پرورش دهیم. به طور طبیعی همیشه نمیتوان بهترین فرد را در داخل سازمان پیدا کرد. مشکل این روش عدم همخوانی و پرورش استعداد در فرهنگ سازمان جدید است که ممکن است از کارایی وی بکاهد.
الگوی چهارم – تمرکز بر مخزن محدود : براساس یافته های بریسکو و در، بسیاری از شرکتهای موفق از ترکیب الگوی اول و دوم استفاده میکنند. به هر حال شرکتها سعی میکنند اندازه مخزن خود را محدود به افرادی کنند که هم استعداد جانشینپروری شدن را دارند و هم در داخل سازمان باقی میمانند. روش های توسعه جانشینان شامل استفاده از مربیان داخلی و خارجی، کلاسهای داخلی و خارجی، مراکز ارزیابی، کمیتههای ویژه کاری و ماموریتهای ویژه مشکل میباشد.
جدول: دسته بندی تجارب به دست آمده در زمینه جانشینپروری
موضوع | توصیه های کلی |
انتخاب جانشین | گزینش مخزنی از استعدادها انتخاب چندین کاندیدا برای یک پست و چندین گزینه برای یک کاندیدا توسعه فرآیندی رسمی، مشخص و سیستماتیک برای انتخاب به کارگیری روشهای گوناگون ارزیابی و توجه به معیارهای نتیجهگرا و قابل مشاهده توجه به علایق و اهداف کارکنان اجرای برنامه در کل تمام سازمان آموزش مدیران در مورد شیوه صحیح انتخاب |
توسعه جانشین | اصل قرار نهادن توسعه درونی و استثنا بودن آوردن جانشین بیرونی تعیین برنامه توسعه برای هر کاندیدا و الزام پیگیری آن، گرهزدن پاداش مدیران به مشارکت در برنامه ریزی و پیگیری آن توسعه برنامه آموزشی براساس نیازهای هر فرد و فرصت های جانشینی به کارگیری گردش شغلی و تکالیف شغلی |
منبع
چراغی، نازنین (1393)، بررسی اثر مدیریت استعداد بر جانشین پروری نیروی انسانی مستعد، پایان نامه کارشناسی ارشد ، مدیریت دولتی ،دانشگاه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید