ديدگاه­هاي ­مربوط­ به ­تعارض

اگر به­ تحولات ­دانش ­مديريت­ پس ­از­ انقلاب ­صنعتي ­نگاهي ­اجمالي ­بيندازيم، مي­بينيم­ سه ­ديدگاه درباره تعارض ­وجود دارد:

  • ديدگاه نظريه­پردازان­ كلاسيك­ مديريت ؛ ديدگاه ­سنتي

طرفداران ­اين ­ديدگاه­ تعارض ­را با واژه­هايي ­چون؛ سركشي، تمرد، تخريب ­و بي­نظمي ­مترادف­ مي‌دانند و چون ­زيان­آور هستند، لذا بايستي ­از آن­ها دوري­ جست ­و در نتيجه ­مدير سازمان­ مسؤليت دارد سازمان را از شر تعارض ­برهاند. در اين ­ديدگاه ­فرض ­بر اين ­بود كه ­تعارض ­بد و زيان­بار است ­زيرا تعارض بار منفي داشت ­و مي­بايستي ­از آن ­اجتناب­ مي­شد. صاحب­نظران­ مديريت ­علمي، نظير تيلور ، بر اين­ باور بودند كه هر گونه ­تعارض ­در نهايت ­اقتدار مديريت ­را تهديد مي­كند و بنابراين ­بايد از آن­ پرهيز شود و فوراً حل و فصل­گردد . ديدگاه ­سنتي ­هماهنگ ­با نگرش­هايي ­بود كه ­در دو دهه1930و1940 درباره گروه ­رواج­ داشت. نتيجه تحقيقاتي­ كه ­انجام­ شد ؛ نمونه ­آن ­تحقيقات­ هاثورن ­بود نشان­ مي­داد كه ­نتيجه تعارض ­زيانبار است ­و علت بوجود آمدن­ تعارض، نبودن ­ارتباطات ­مناسب ­و اعتماد بين ­افراد بود و نيز اينكه ­مديران در برابر نيازها و خواسته­هاي كاركنانشان ­كوتاهي ­مي­كردند.

اين­ گروه­ چون تعارض ­را بد ­مضر و زيانبار قلمداد مي­كنند و برای اجتناب­ از آن ­پافشاري ­مي­كنند راه­حل ­ساده­اي ­براي بررسي ­رفتار افرادي ­كه در داخل ­سازمان­ موجب­ پيدايش­ تعارض­­ مي­شوند ارائه­ مي­كند. اين ­نظريه­ چون سازمان ­را يك ­مجموعه هماهنگ ­و منسجم ­مي­داند كه ­براي ­يك­ منظور مشترك ­به ­وجود آمده ­است. طبق اين ­نظريه ­نبايد در سازمان ­هيچ گونه ­تعارضي ­وجود داشته ­باشد. بر اين اساس ­وجود تعارض ­را نشانه ضعف ­مديريت ­و يا تلاش عمدي ­افراد مشكل ­­ساز مي­دانند. بنابراين ­از كاركنان ­­زير دست ­­هيچ انتظار اعتراض ­به ­تصميمات ­مديريت ­نمي­رود و اگر چنين­ شود، آن ­را يك ­ضد ارزش ­تلقي­ مي­كنند و آن را از سيستم ­خارج ­مي­نمايند.

  • ديدگاه ­مكتب ­روابط ­انسانی ،رفتاري

نظريه­پردازان ­مكتب­ روابط­ انساني­ تعارض ­را­ امري ­طبيعي ­و اجتناب­ناپذير ­مي­دانند،­ و معتقد هستند كه­ نمي‌توان ­از ايجاد آن ­جلوگيري­ كرد و يا آن­ را حذف ­نمود اما مي­توان ­آن­ را­ به­ حداقل رساند. تعارض در هر سازماني ­پيامدهاي­ حتمي­ و مسلمي­خواهد داشت، ضرري ­ندارد و به­ طور بالقوه ­نيروي­ مثبتي ­را براي كمك به­ عملكرد سازمان­ ايجاد مي­كند. ديدگاه­ روابط ­انساني ­درباره­ تعارض­ از آخرين ­سال­هاي­ دهه 1940 تا نيمه دوم­ دهه 1970رواج ­داشت.

كليد موفقيت ­سازمان­ در ساختار رسمي، قوانين، مقررات ­و نظم­ نهفته ­نيست ­بلكه در خلاقيت، تأثير پذيري و قابليت ­انطباق ­مي­باشد، بنابراين­ موفقيت­ سازمان ­نيازمند تعارض ­است، چرا كه ­ديدگاه­هاي­ متفاوت ؛ مي‌توانند با هم­ بر سر يك ­ميز مذاكره ­قرار گيرند و راه­هاي­ جديد را جهت ­آنچه ­مي­تواند خلق شود بررسي كنند. تضاد ­آشكار بين ­افراد به­ عنوان­ نشانه­اي ­از سلامت ­سازمان­ محسوب ­مي­شود چرا كه ­چنين ­تضادي مي­تواند مشكلات­ نهفته ­سازمان ­را نمايان ­سازد و آن­ها را حل ­كند و نيز با ايجاد تنش و از ميان برداشتن ؛ رضايت ­بيش ­از خود» راه ­را براي ­انجام­ تغييرات­ هموار نمایید.

بنابر آنچه ­گفته ­شد نوع­ برخورد با تعارض ­در ديدگاه مكتب ­روابط ­انساني­ با روش­ سنتي ­حل ­و فصل تعارض­ منافات­ دارد. در روش ­سنتي­ بر كنترل ­مديريتي ­از بالا به­ پايين ­به ­عنوان ­ابزار ابتدايي ­براي ­حل مسأله ­تعارض ­تأكيد مي­شود در حالي ­كه ­در نظريه ­رفتاري ­به­ مشاركت ­كاركنان ­از پايين­ به­ بالا در رفع مسأله تعارض ­اهميت ­داده­ مي­شود.

  • ديدگاه­ تعامل­گرايان

سومين­ نظريه­ و مهم­ترين ­ديدگاه ­اخير، مبني ­بر اين ­است ­كه­ تعارض ­نه ­تنها مي­تواند يك ­نيروي مثبت در سازمان ­ايجاد كند، بلكه ­همچنين­ يك ­ضرورت ­بديهي ­براي ­فعاليت­هاي­ سازماني ­به ­شمار مي­آيد كه ­به اين نگرش، نظريه ­تعامل ­تعارض ­مي­گويند. اگر چه ­از ديدگاه­ روابط ­انساني ­بايد تعارض ­را پذيرفت، ولي در ديدگاه­ تعامل­ بدين ­سبب ­پديده ­تعارض ­مورد تأكيد قرار مي­گيرد كه ­يك ­گروه­ هماهنگ، آرام­ و بي­دغدغه مستعد اين ­است ­كه ­به ­فطرت­ انساني خويش ­برگردد؛ يعني ­احساس ­خود را از دست ­بدهد، تنبلي ­و سستي پيشه­ كند و در پديده­هاي­ تغيير، تحول ­و نوآوري­ هيچ ­واكنشي ­از خود نشان­ ندهد. نقش ­اصلي ­اين ­شيوه تفكر درباره ‌­تعارض ­اين ­است ­كه­ اين پديده، رهبران­ گروه ­را وادار كند تا در حفظ­ سطح ­معيني ­از تعارض در گروه ­بكوشند و مقدار تعارض را در حدي ­نگه ­داشته­ كه ­بتواند گروه­ را زنده، باتحرك، خلاق­ و منتقد به خود نگه ­دارد.بنابر نگرش ­نوين، تعارض ­پديده­ زائدي­ نيست ­كه ­بتوان ­آن­ را قطع و حذف­ كرد بلكه ­ريشه ­آن­ بنيادي است ­و مي­بايست­ ابتدا شناخته­ و پذيرفته­ شود سپس­ در جهت­ مقابله­ با آن كوشيد.

البته ­در مكتب ­تعامل­ منظور اين ­نيست ­كه ­هر نوع­ تعارضي­ و با هر شدتي­ خوب ­است ­بلكه ­آن­ دسته ­از تعارضاتي­ مورد تأييد است­ كه اهداف ­گروه ­و سازمان­ را تقويت ­كرده، عملكرد آن ­را­ بهبود ­بخشد .از اين رو در سازمان­هايي ­كه­ تعارض­هاي مداوم ­و بزرگ­ وجود دارد مي­تواند عملكرد سازمان­ را در جهت ­منفي سوق ­دهد و حتي ­ممكن ­است ­ادامه ­حيات مؤسسه ­را­ به ­خطر اندازد.بنابراين ­در نظريه ­تعامل ­گرايان ­سازمان ­عاري­ از تعارض، سازماني ­ايستا، بي­تحرك­ و غيرحساس ­نسبت ­به تغيير قلمداد مي­گردد. تعارض­ موقعي­ كه­ منجر به ­جستجو و دستيابي ­به­ روش­هاي بهتر انجام كارها شود و راضي ­بودن ­به ­وضع­ موجود را بر هم ­زند، سازنده­ و مفيد است .بديهي ­است ­در نظر تعامل­گرايان همه تعارضات ­سازنده­ و مفيد نمي­باشند در چنين­ وضعيتي ­مديريت ­بايد در صدد كاهش ­تعارضات برآيد.

منبع

کوچی،علی(1394)، تاثیر تعارض در محیط کار بر فرسودگی شغلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0