معنویت در سازمان
واژه spirituality به معنای معنویت از واژه لاتین «spiritus» گرفته شده، که «دمیدن» معنا می دهد و اشاره به دمیدن در زندگی فرد و دادن روح و معنا به زندگی فرد دارد. معنویت یکی از ابعاد انسانی است که با آگاهی و خود شناسی همراه است. یکی از پرکاربردترین تعاریف از معنویت توسط فرانکل، ارائه شده است. او معتقد بود هرگاه انسان به فعالیت های مورد علاقهاش می پردازد، یا با دیگران ملاقات میکند و یا به تماشای آثار هنری و ادبی میپردازد و یا به دامان طبیعت پناه می برد، وجود معنا را در خود احساس میکند. همچنین هنگامی که احساس میکند که وجود و هستیاش به یک منبع لایزال پیوند خورده است وخود را متکی چهارچوب ها و تکیه گاه های گسترده و قابل اتکایی مانند مذهب و فلسفه هایی که برای زندگی کردن انتخاب کرده است، میبیند، معنا را در می یابد و آن را احساس میکند.
هوش معنوی و محیط کار
هوش معنوی نه تنها در حوزه فکری بلکه در حوزه های سازمانی، نیز مورد توجه است و علاوه بر حوزه های روانشناختی وارد حوزه های علوم انسانی(از جمله مدیریت )شده است. به جرات می توان گفت که شاید علت تحقیقات فزاینده در حوزه معنویت، مشاهده تاثیر چشمگیر آن در بهبود عملکرد فردی و سازمانی بوده است.میتو فاکس، بیان می کند که: ما باید راه را برای قلب ایجاد نماییم . بدون غذای قلب، ما از گرسنگی روحی می میریم و هر آنچه در محیط کار ارتقا یافته ایم و حقوق بالایی که دریافت کرده ایم، احساس مرگ روح را در ما آرام نخواهد ساخت. طی 400 سال گذشته، غرب بین دنیای درونی و بیرونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مانند مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کرده است.این جدایی سبب خرافات زدایی و نفی تسلط کلیسا بر انسان غربی، تحت سلطه در آوردن طبیعت و پیشرفت علوم و فناوری مختلف، افزایش فوق العاده رفاه و حاکمیت قانون شده است و از سوی دیگر بشر را از جهات بسیاری از بالاترین جنبه های وجودی انسانی اش جدا کرده است. در حقیقت در پارادایم مدرن به سهم روح و نیازهای درونی انسان توجه نشده است.
منبع
ولیجانی،فروغ(1392)، رابطه بین هوش معنوی و شادکامی با رفتار شهروندی سازمانی،پایان نامهکارشناسی ارشد،روانشناسی صنعتی وسازمانی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید