مشکلات و راه حل زنجیره تأمین و منابع آنها کدامند ؟
درجهان تجارت مثالهای بیشماری از شرکتهایی که قادر نیستند به سطح تقاضایشان برسند و درنتیجه موجودیهای هزینهبر و زیادی پروژهای را متحمل میشوند وجود دارد. در این قسمت ما به تشریح این مشکلات و علل آنها میپردازیم.مشکلات طی زنجیره تأمین به طورکلی از دو منبع ناشی میشوند:
عدم اطمینان:یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تأمین پیشبینی تقاضا است. پیشبینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمتها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تاثیر میپذیرد.دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تأمین زمانهای تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشینها در فرایند تولیدخطی، فشردگی ترافیکی که در حمل و نقل دخالت میکند و مشکلات کیفیت مواد که ممکن است تأخیرات تولید را ایجاد کند وابسته است.
عدم هماهنگی:این نوع مشکلات هنگامی اتفاق میافتد که یک بخش شرکت با دیگر بخشها ارتباط خوبی ندارد، وقتی پیغام برای شرکاء تجاری غیرقابل فهم باشد و وقتی بخشهای شرکت از بعضی مسائل آگاهی ندارند و یا خیلی دیر از آنچه موردنیاز است و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه میشوند. همان طور که اشاره شــــــد مشکلات بیشماری طی زنجیره تأمین میتواند رخ دهد که در این قسمت به دو مورد از مزمنترین مشکلات آن اشاره میشود.
اثر شلاق چرمی:اثر شلاقی به تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تأمین اطلاق میشود. این اثر برای اولین بار به وسیله پروکتل و گمبل در ارتباط با یکی از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد. دراین مشکل گرچه فروش واقعی در فروشگاهها نسبتاً ثابت و قابل پیشبینی بود اما سفارشات عمدهفروشان و توزیعکنندگان برای سازنده میدان نوسانات شدیدی داشته و مشکلات موجودی محصول ساخت شده را برای شرکت (پی اس جی ) داشت.یک تحقیق نشان داد که سفارشات توزیعکنندگان به دلیل پیشبینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان درمیان شرکاء زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، به دلیل اینکه هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین سفارشات و تصمیمات موجودی را با یک دید نسبت به منافع خود به طرف بالای زنجیره تأمین انجام میداد که این منجر می شد کــــــه میزان پیشبینیها به طرف بالای زنجیره همچنان افزایش یافته و به موجودیهای اضافهای در تمام قسمتهای زنجیره تأمین منجر شود.
ذخیره فریبنده:این گونه مشکل زمانی که مشتریان محصولی را میخواهند که دردسترس نیست اتفاق میافتد گرچه درحقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول درجایی نادرست قرار میگیرد یا اینکه مقدار ذخیره ناصحیح است.
راه حلهای مشکلات زنجیره تأمین : هرساله سازمانها راهحلهای زیادی را برای مشکلات زنجیره تأمین پیدا کردهاند. در این قسمت سعی بر این است ابتدا راهحلها مطرح و سپس پشتیبانی فنـــاوری اطلاعات درمورد راهحلهای ارائه شده بحث شود.جهت رفع مشکلات در زنجیره تأمین سه دسته فنون وجود دارد. دسته اول فنونی هستند که در ارتباط با طراحی و عرضه قطعات، عرضهکنندگان، مدیریت ارتباطات بین عرضهکنندگان و ارتبـــاط سازمان با عرضهکنندگان وجود دارد، دسته دوم فنونی هستند که در ارتباط با سیستمهای تولیدی، مدیریت موجودی و مسائل داخلی سازمان جهت رفع مشکلات وجود دارد و دسته سوم مجموعه تدابیــــــری هستند که درمورد توزیعکنندگان، خریداران، وفاداری خریداران و هماهنگی آنها با سازمان باید لحاظ شود.در ذیل به بعضی موارد اشاره میشود:
- ادغام عمودی
- کنترل موجودی
- تکنیکهای مناسب بر برنامهریزی تولید
- تکنیکهای تولیدی به موقع
- تکنیکهای برنامهریزی مواد موردنیاز
- عملیات همزمان
- استراتژیهای کاهش عدم اطمینان : اما در محیط تجاری رقابتی امروزه، کارایی و ثمربخشی زنجیره تأمین در بیشترین سازمانها بحرانی هستند و به طور گستردهای به هماهنگی اطلاعاتی بین بخشهای مختلف سازمان، سیستمهای پشتیبانی اطلاعات و یکپارچهکردن سیستمهای مختلف وابسته است.پشتیبانی فناوری اطلاعات از زنجیره تأمین و ادغام سیستمها: حقیقتاً مفهوم زنجیره تأمین با رایانهای شدن فعالیتهای آن طی 50 سال اخیر توسعه داده شده است. به عنوان مثال، پشتیبانی فناوری اطلاعات از سیستمهای برنامهریزی و تولیدی را میتوان با عنوان تولید رایانهای یکپارچه نام برد کــــــه ازطریق انسجام سختافزاری و نرمافــــزاری انواع تکنولوژیهاصورت میگیرد. برخی از مثالهایی از اینکه چگونه فناوری اطلاعات مشکلات زنجیره تأمین را حل میکند به شرح زیر است.
به طورکلی چهار گروه نرمافزاری از زنجیره تأمین پشتیبانی میکنند که عبارتند از:
- نرمافزارهای برنامهریزی منابع موسسه
- نرمافزارهای مدیریت زنجیره تأمین
- نرمافزارهای بهینهسازی تولید
- نرمافزارهای تجزیه و تحلیل
برنامهریزی منابع موسسه:این دسته از نرمافزارها براساس سیستم برنامهریزی منابع که قبلاً به سیستم برنامهریزی مواد معروف بود طراحی شدهاند. این نرمافزارهای سعی می کنند براساس مفاهیمی از برنامهریزی مواد، عملکردها و بخشهــــایی را که خارج از حوزههای برنامهریزی تولید قرار دارند را یکپارچه و هماهنگ سازند.
مدیریت زنجیره تأمین:این نرمافزارها عمدتاً برهمخوانی بخش تأمین و تقاضا تاکید دارد و همـــه وظایف کسب و کار را تعقیب نمیکنند. اکثــراین نرمافزارها از روشهای پیشبینی پیشرفته برای برنامهریزی تقاضا، از واحد زمانبندی و برنامهریــزی تولید برای برنامهریزی تأمین و از ابزارهای تجزیه و تحلیل برای بررسی همخوانی بین تقاضا و تأمین استفاده میکنند.
بهینه سازی تولید :درجهت بهینهسازی مبتنی بر محدودیت مورداستفاده قرار میگیرند و برپایه قوانین استوارند. این رویکرد ساختمان مدل یک سیستم را دقیقاً با قوانین نهگانه بهینهسازی تولید هماهنگ کرده و راه حل مناسب را پیدا میکند. این ابزارها تقریباً از همه روشهای مدلسازی از قبیل برنامهریـــزی خطی، عدد صحیح، بهینهسازی و مــدل سازی شبکهای و حتی شبیهسازی استفاده میکند.
نرم افزارهای تحلیل:این نرمافزارها با دیگر گروهها حوزه زنجیره تأمین فعل و انفعال کمی دارند. این ابزارها عمدتاً برای شناخت و تحلیل پویایی سیستم یا برای طراحی راهبردی استفاده میشوند.
برنامهریزی نیازمندی مواد:در گذشته بیشتر مراودههـــــای تجاری با کاغذ انجام میشدند. بنابراین وقتی که رایانهها وارد تجارت شدند افراد میخواستند که فعالیتهای زنجیره تأمین خودکار شود. اولین برنامهها در اوایل دهه 1960 فقط بخش کوچکی از زنجیره تأمین را پشتیبانی میکردند. مثل سیستمهای مدیریت موجودی و برنامهریزی تفصیلی تولیدی. این چنین کاربردهایی در زمینههای وظیفهای و مستقل از یکدیگر گسترش پیدا کردند و این باعث انحراف بیشتر طی زمان شد و ادغام آنها را مشکلتر میساخت. اندکی بعد مشخص شد بین تعدادی از فعالیتهای زنجیره تأمین وابستگی وجود دارد. در ابتدا این امر در مورد برنامهریزی تفصیلی تولید، مدیریت موجودی و برنامههای خرید روشن گردید و درنتیجه درهمین اثنا مدل برنامهریزی نیازمندی مواد اختراع شد.اما طی زمان بعضی کاربردهای برنامهریزی نیازمندی مواد شکست خوردند. یکی از دلایل اصلی این گونه شکستها این بود که عملیــات خرید – موجودی – برنامهریزی تفصیلی به طور نزدیکی هم با منابع مالی و هم منابع نیروی انسانی مرتبط است. اما این موارد در بستههای برنامهریزی نیازمندی مواد گنجانده نمیشدند. تشخیص این شکستها به یک نرمافزار و متدولوژی برنامهریزی نیازمندی مواد پیشرفته منجر شد که برنامهریزی منابع تولید نام گرفت.
برنامهریزی منابع تولید:برنامهریزی منابع تولیدی ازطریق هماهنگ کردن فعالیتهای انجام گرفته در بخشهای کاری مختلف شرکت و به کارگیری یک پایگاه اطلاعاتی مشترک، یکپارچگی داخلی را آسان میسازد. این موضوع اطمینان میبخشد که همه به استفاده از اطلاعات بروز مشغول بوده و یک نسخه مشترک به کار میبرند. از برنامهریزی منابع تولید میتوان برای برنامه زمانبندی ظرفیت، حمل کالا، نگهداری، تعمیرات و غیره استفاده کرد و ازطرف دیگر میتوان جهت برنامهریزی امورمالی نیز جریانات نقدینگی را پیشبینی کرد. اما این برنامهریزی نیز کامل نبود و نیاز به هماهنگی تمام منابع و فعالیتهای موسسه حتی در قسمتهای غیرتولیدی نیز احساس میشد.درنتیجه تکامل ادامه پیداکرد و به برنامهریزی منابع موسسه منجر شد که برنامهریزی منابع تولید را به فعالیتهای دیگر در تمام مجموعه گستراند.
برنامـه ریزی منابع و موسسه پیشرفت رایانهایشدن خدمات موسسه به مشتری یک چالش جدید را به وجود آورد، چگونگی کنترل همه فرایندهای اصلی تجاری به وسیله طراحی نرمافزاری برخط، راهحل یکپارچه شناختهشده به عنوان برنامهریزی منابع موسسه یک فرایند اداره همه منابع و استفاده از آنها درکل مجموعه با یک رفتار هماهنگ است، این فرایند شامل برنامهریزی و اداره استفاده از همه منابع موسسه است و هدف اصلی آن یکپارچه کردن همه بخشها، منابع و وظایف یک شرکت در یک سیستم اطلاعاتی واحد است که بتواند همه نیازهای موسسه را تأمین کند. برای مثال، ورود یک سفارش اجازه دستیابی فوری به موجودی، دادههای محصول، سابق حساب مشتری و اطلاعات دوره سفارش را میدهد.دستیابی به اطلاعات بهرهوری، کیفیت و سودآوری را بالا میبرد و رضایت مشتریان را افزایش میدهد.در اواخر دهه 1990 سیستمهای برنامهریزی منابع موسسه شروع به گسترش در زنجیره تأمین کردند تا تأمین کنندگان، مشتریان و انسجام وظیفهای برای یکپارچگی با مشتری و برای اداره ارتباطات با تأمینکنندگان و فروشندگان. اما برنامهریزی موسسه هرگز برای پشتیبانی کامل زنجیره تأمین درنظر گرفته نشد. راهحلهای برنامهریــــزی منابع موسسه در اطراف مراودههای تجاری متمرکز میشدند. به عنوان مثال آنها پشتیبانی تصمیمگیری مورد نیاز برای پاسخگویی سریع به تغییرات لحظهای در تأمین، تقاضــا، نیروی کار یا ظرفیت را ارائه نمیکردند. دومین نسل برنامهریزی منابع موسسه بر این نقصان غلبه کرد.
دومین نسل برنامهریزی منابع موسسه، برنامهریزی منابع موسسه سنتی در مدیریت فعالیتهای اجرایی مثل دستمزد و حقوق، موجودی و فرایند سفارش توانایی داشت و درعین حال این مراودهها را خودکار میکردند. گزارشهای ایجاد شده به وسیله سیستمهای برنامهریزی منابع موسسه برای برنامهریزان، آماری درباره آنچه در شرکت درمورد هزینهها و عملکرد مالی انجام میشد ارائه میدادند اما گزارشهای این سیستمها (سیستم برنامهریزی منابع بنگاه سنتی) یک عکس فوری از تجارت را در یک نقطه از زمـــان ارائه میکرد و آنها از برنامهریزی مستمری که مرکز برنامهریزی زنجیره تأمین است – برنامهریزی که برای تصفیه و بالابردن برنامه هنگام تغییرات و اتفاقــات افتاده صورت میگیرد- پشتیبانی نمیکردند.
برای انجام این گونه پشتیبانی برای بخشهای زنجیره تأمین، شرکتها از نرمافزار مدیریت زنجیره تأمین استفاده کردند. اما راهحل مدیریت زنجیره تأمین نیاز به هماهنگی و بعضی وقتها به اطلاعات ارائهشده به وسیله نرمافزار برنامهریزی منابع بنگاه را داشت. بنابراین نیاز به ادغام این دو نرمافزار احساس شد. یک روش برای ادغام این دو این است که قابلیتهای کارکردی مدیریت زنجیره تأمین را به برنامهریزی منابع بنگاه اضافه کنیم. قابلیتهایی از قبیل هوش تجاری و پشتیبانی تصمیمگیری. هوش تجاری به تجزیه و تحلیل انجام شده از طریق کندوکاو دادهها و سیستمهای هوشمند اشاره دارد. از قابلیتهای دیگر میتوان به ادغام با سیستمهای مدیریت پایگاه داده و صفحههای گسترده در اکسل اشاره کرد. بستههای نرمافزاری با این قابلیتهای کارکردی اضافه شده، دومین نسل برنامهریزی منابع موسسه را ارائه میدهد که شامل نه تنها پشتیبانی تصمیمگیری است بلکه شامل مدیریت ارتباط با مشتری، تجارت الکترونیک و کندوکاو و انباداری دادهها نیز هست. بعضی از سیستمها حتی شامل مدیریت دانش نیز هستند.
زنجیره تأمین هوشمند:زنجیره تأمین هوشمند به داشتن هوش مصنوعی در راهحلهــای نرمافزاری زنجیره تأمین اشاره دارد. زنجیره تأمین هوشمند توانایی تصمیمگیری استراتژیک به وسیله تجزیه و تحلیل دادهها طی کل زنجیره تأمین را فراهم میآورد.
ادغام و یکپارچگی سیستمها: سیستمهای مجزا و وظیفهای به بخشهای مختلف اجازه نمیداد که با یکدیگر به زبان یکسانی ارتباط داشته باشند و کارکنان در بیشتر مواقع اطلاعاتی را که نیاز دارند به سادگی نمیتوانند به دست آورندموارد زیر را میتوان ازمنافع محسوس و نامحسوس یکپارچگی(ادغام) سیستمها برشمرد:
منافع محسوس:
کاهش موجودی، کاهش پرسنل، بهبود بهرهوری، بهبود مدیریت فروش، بهبود چرخه مالی، کاهش هزینه فناوری اطلاعات، کاهش هزینه تدارکات، بهبود مدیریت صندوق، افزایش سود، کاهش هزینه لجستیک، کاهش هزینه نگهداری، تحویل به موقع.
منافع نامحسوس:
وضوح اطلاعات، فرایند بهبودیافته، پاسخگویی به مشتری، استانداردسازی، انعطاف، جهانیشدن. مشهودترین نوع ادغام، ادغام بخشهای زنجیره تأمین و یا ادغام اطلاعاتی است که بین بخشها در جریان است. اما نوع دیگری از ادغام نیز وجــود دارد که در زنجیرههای ارزشی اتفاق میافتد. مفهوم زنجیره ارزشی فعالیتهای اولیه یک سازمان (لجستیک، عملیات و غیره)، فعالیتهای پشتیبانی زیرساختار، منابع انسانی، فناوری و غیره و ارزش خالصی که به وسیله هر فعالیت به طور مکرر به خدمات یا محصول اضافه میشود را توصیف میکند. و هنگامی که این زنجیره تا تأمینکنندگان و مشتریان گسترش یابد و یکپارچه شود زنجیره ارزشی یکپارچه حاصل میشود. لیکن باید توجه داشت که زنجیره ارزش تنها مجموعهای از فعالیتهای مستقل نیست، بلکه سیستمی از فعالیتهـــای وابسته به یکدیگرنداین فعالیتها میتوانند با بهینهسازی و ایجاد هماهنگی به مزیت رقابتی منتهی گردند. برای مثال یک طرح محصول هزینهبر ممکن است هزینههای خدمترسانی بعدی را کاهش دهد. به عبارت دیگر، زنجیره ارزشی یکپارچه عبارتست از فرایند همکاری که همه فعالیتهای داخلی و خارجی درگیر در تحویل کالاهایی با ارزش دریافتی بیشتر برای مشتری نهایی را بهینـــه میکند.مثالی دیگر از یکپارچگی زنجیره تأمین، سیستمهـــای توسعه محصول است که به تأمینکنندگان اجازه میدهد تا ازطریق اینترنت با مشتریان تماس بگیرند، ویژگیهای محصول را بیرون بیاورند و شرح و تصویری از فرایند تولید ببینند.
منبع
طاهرپور ،نگین (1393) ، بررسی تآثیر تواناییهای فناوری اطلاعاتی و عملیاتی و مدیریتی در چابکی زنجیرهی تأمین( صنایع لبنی شهر کرمانشاه) ، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی ، دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه
دیدگاهی بنویسید