مدل های بهبود بهره وری
هدف در افزایش بهرهوری، افزایش فشارهای کاری، تعداد ساعات کاری و … نمیباشد. برای بهرهور شدن باید احساس مسئولیت، بهرهبرداری و کارآفرینی بیشتر در استفاده از منابع موجود به دست آورد به طوری که کالا و خدمات ارزانتر و در مقیاس بیشتر در محدودههای زمانی و منابع موجود به مشتریان ارائه شود .
بهرهوری میتواند معیاری برای مقایسه سازمان فراهم آورد. سازمان میتوان به مدد نسبت بهرهوری، عملکرد خود را با گذشته مورد مقایسه قرار و سنجش قرار دهد و کم و کاستیهای احتمالی را جبران نماید. نسبت بهرهوری به عنوان معیاری برای مقایسه میتواند راهگشای سازمان برای برنامهریزیهای آتی، جابهجاییها و تجدید ساختار سازمانی و … باشد. سنجش بهرهوری میتوان در هدفگذاری، بودجهریزی، کاهش خرینهها، نظارت بر عملیات، افزایش مسئولیت و پاسخگویی افراد سازمان کمک نماید.
برای افزایش بهرهوری در سطوح مختلف مدلها و رویکردهای متعددی مطرح شدهاند. این مدله و رویکردها از لحاظ نوع توجه به عامل اعم از: نهاده، فرایند یا ستانده و از لحاظ کمی و کیفی بودن متفاوت هستند. در این بخش به چند مدل و رویکرد مهم که بیشتر بر بعد انسانی و بهرهوری نیروی کار تاکید دارند، اشاره میشود.
مدل گودوین
گودوین با تاکید بر بهبود بهرهوری معتقد است که باید بهبود را به نحو مناسبی اداره کرد و به این سوال پاسخ داد: جریان بهبود را چگونه را میتوان حفظ کرد؟بر اساس این مدل، گودوین و همکارانش اصطلاح مدیریت بهبود را به عنوان کانون رویکرد گودوین برای بهبود عملکرد سازمان مطرح کردند. گودوین بر اهمیت انسان و نیروی کار تاکید بسیار دارد و معتقد است که مهمترین دارایی یک شرکت، نیروی انسانی است و از این رو تلقیها و نیروهای انگیزشی آنها عامل عمدهای برای موفقیت سازمان هستند.
مدل هرشاور و راش
این دو صاحبنظر برای بهبود نیروی کار مدلی پیشنهاد کردهاند. در این مدل، عملکرد نیروی کار، کانون مدل است که تحت تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم عوامل سازمانی و فردی قرار دارد. هر عاملی در این مدل میتواند به عنوان یک داده وارد شده، عملکرد نیروی کار را تحت تاثیر قرار دهد و عوامل دیگری نیز میتوانند به عنوان ستاده عملکرد نیروی کار تلقی شوند. این مدل از اثر بازخورد و ویژگیهای تاخیر زمانی برخوردار است. بدین معنا که نتیجه یک عمل توسط یک شخص یا گروه سرانجام بر همان شخص یا گروه تاثیر خواهد داشت .
مدل کوانتان و وتون
این دو صاحبنظر مدلی را مطرح کردهاند که بهبود بهرهوری را با رشد سازمان و نقش مدیر به عنوان تصمیمگیرنده متناسب میسازد. در این مدل بر استراتژیهایی برای بهبود بهرهوری تاکید میشود که بر رشد و توسعه سازمان تکیه میکند. آنها معتقدند که نوع استراتژیهای بهبود بهرهوری به مراحل رشد سازمان بستگی دارد و برای رشد سازمان به چهار مرحله اشاره کردهاند که عبارتند از :
- تعیین اهداف و تقدم و تاخر آنها نسبت به همدیگر
- مشخص کردن ملاک و معیاری برای ستادهها با توجه به محدودیتهای سازمانی
- تهیه و تدارک برنامههای عملی
- حذف موانع شناخته شده بر سر راه بهبود بهرهوری
- تکمیل روش اندازهگیری بهرهوری و محاسبه بهرهوری بر مبنای قیمت سال پایه
- اجرای برنامههای عملی
- برانگیختن کارگران و سرپرستان برای دستیابی به بهرهوری بیشتر
- ایجاد و حفظ فرایندهی تلاشها در جهت حرکت بهرهوری
- بررسی نتایج فعالیتها در فرهنگ سازمانی
منبع
کریمان،مرتضی(1392)، تاثیر استفاده از سیستم های اتوماسیون اداری بر بهرهوری،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید