الزامات برنامه ریزی فرهنگی مطلوب

اگر  برنامه ریزی را مداخلات هدفمند، آگاهانه و سنجیده انسانی در مسیر حوادث و فرایندها بدانیم – اعم از این که نتیجه آن ممکن است موفقیت آمیز باشد یا نه – بر این اساس برنامه ریزی فرهنگی را نیز می‏توان کوشش آگاهانه، سنجیده و سازمان یافته دولت برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزه های مختلف فرهنگی دانست همانگونه که در تعریف بالا مستتر است عبارت  برنامه ریزی فرهنگی با مفروضات زیر همراه است:

  • در حوزه فرهنگی می توان دست به برنامه ریزی زد و اگر امری مطلوب نباشد، امری اجتناب ناپذیراست.
  • در حوزه فرهنگ مشکلاتی وجود دارد که باید آن‏ها را با اقداماتی که برنامه ریزی فرهنگی می نامیم مرتفع سازیم.
  • برنامه ریزی فرهنگی بیشتر بر عهده دولت است و یا از دولت انتظار می رود دست به چنین اقدامی بزند.
  • برنامه ریزی فرهنگی مبتنی بر سر مشق ها و الگوهای فرهنگی موجود در جامعه است.

هنگامی که از واژه برنامه ریزی فرهنگی استفاده می کنیم، منظور نحوه به کارگیری منابع فرهنگی برای توسعه یکپارچه مکان‏هاست، به عبارت دقیقتر برنامه ریزی فرهنگی فرایند تشخیص پروژه ها، طراحی برنامه ها، و مدیریت استراتژی های اجرا را می گویند. هدف این نوع برنامه ریزی در واقع یک نگرش فرهنگی به انواع سیاست گذاری های عمومی از اینجا برنامه ریزی فرهنگی مبتنی بر مجموعه ای از اهداف و الگوهای پیش بینی است. برنامه ریزی یا سیاست گذاری فرهنگی شامل اصول و راهبردهای کلی و عملیاتی شده ای است که بر نوع عملکرد یک نهاد اجتماعی در امور فرهنگی استیلا دارند تعریف ما از برنامه ریزی فرهنگی، متاثر از تعریفی است که از مفهوم فرهنگ ارائه می‏شود. اگر فرهنگ را در معنای کلی، به کار ببریم برنامه ریزی فرهنگی عبارت خواهد بود از تلاش آگاهانه برای تغییر نگرش ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهای نسبتا پایدار و با دوام جامعه، مطابق خواست و الگوی ذهنی برنامه ریز اما اگر فرهنگ رادر معنای محدود آن به کار ببریم، تعریف برنامه‏ریزی فرهنگی متفاوت و محدود خواهد بود. یعنی برنامه ریزی فرهنگی عبارت است از تلاش آگاهانه و سنجیده برای تغییر فعالیت ها و محصولات فکری و فرهنگی و هنری در راستای دست یابی به اهداف مطلوب مد نظر برنامه‏ریز یا برنامه‏ریزان. به عبارت دیگر و به بیان ایوانز، برنامه ریزی عبارت است از: تشخیص منابع، توزیع یارانه ها و امکانات عمومی برای مجموعه ای از فعالیت های فرهنگی و هنری طراحی شده  ؛ تماشاخانه ها، گالری ها، تالارهای کنسرت، مراکز هنری و نمایش فیلم و. .  و حمایت از هنرمندان و کارکنان فرهنگی. مثلا در اکثر جوامع غربی بخشی از برنامه ریزی فرهنگی، شامل مداخلات عامدانه ای است که دولت برای افزایش تقاضا در مصرف و تمایل به مشارکت در تولید آثار فرهنگی و هنری انجام می دهد. براساس تعریفی که از فرهنگ ارائه می دهیم، تعریف برنامه ریزی فرهنگی نیز متفاوت خواهد بود. برنامه ریزی فرهنگی عبارت است از هر کوششی برای ایجاد تغییراتی آگاهانه مطابق با الگوی ذهنی پیشین در زمینه باورها، عقاید، ارزش ها، احساسات و رفتارها که با خصوصیت نسبتا پایدار از عقاید موردی متمایز می‏شود.

منبع

جهان تاب،زینب(1393)، نگرش دانشجویان دانشگاه نسبت به فعالیت‏های فرهنگی و هنری، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی، دانشکده علوم انساني و اجتماعي مازندران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0