مؤلفه‏هاي خوش‏بيني از ديدگاه سليگمن

تداوم: گاهي در برابر هميشه. افراد خوش‏بين علل رويدادهاي ناگوار را موقتي و علل رويدادهاي خوشايند را دايمي مي‏دانند. براي مثال، فرد خوش‏بين در هنگام مواجهه با موقعیت شکست اظهار مي‏دارد: اين بار موفق نشدم، در اين مورد موفق نشدم.

 فراگير بودن: خاص در برابر كلي. افراد خوش‏بين علل رويدادهاي ناخوشايند را اختصاصي و مربوط به يك موقعيت خاص مي‏دانند، اما علل رويدادهاي خوشايند را فراگیر، پایدار و مربوط به تمام يا بيشتر جنبه‏هاي زندگي مي‏دانند.

شخصي‏سازي: دروني در برابر بيروني. شخصي‏سازي به اين بعد از علل رويدادها اشاره دارد كه تقصير چه كسي بوده و چه كسي در شكست يا موفقيت فرد نقش داشته است. افراد خوش‏بين موفقيت‏ها و خوشايندها را ناشي از خودشان مي‏دانند، اما شكست‏ها و رويدادهاي ناخوشايند را به ديگران نسبت مي‏دهند. در نتيجه،  دارای حرمت خود بالاتری هستند و نسبت به خودشان نگرش مثبت دارند. البته اين بدان معنا نيست كه افراد خوش‏بين مسئوليت رفتار خود را در مورد شكست‏ها و خطاها اصلاً به عهده نگيرند.

نتایج پژوهش ها نشان می دهد که خوش بینی با به تاخیر انداختن رضایتمندی ناشی از منافع گذرا و کوتاه مدت، با امید دستیابی به هدفهای بلند مدت رابطه دارد و احتمالا افراد خوش بین ایمان دارند که هدفهای بلند مدت قابل دسترسی هستند. امید به عنوان سازه ای در نظر گرفته می شود که بسیار نزدیک به مفهوم خوش بینی است.

مفهوم امید شامل مولفه های زیر است :

  • هدف ارزشمندی که فرد به سمت آن برانگیخته می شود،
  • ادراک توانایی طراحی گذرگاههایی به سوی هدفهای مطلوب به رغم موانع موجود (تفکر گذرگاه)،
  • انگیزش برای استفاده از این گذرگاهها و اعتقاد به توانایی خود برای پیگیری اهداف (تفکر عامل)،

هر سه این عوامل در مسیر حرکت به سمت هدفها از تجارب گذشته فرد تاثیر می پذیرند و تحت تاثیر تجارب گذشته فرد به موقعیت فعلی آورده می شود.

برخي از نظريه‏پردازان از جمله تايگر،خوش‏بيني را يك عاطفه و احساس دانسته‏اند. سليگمن، خوش‏بيني را يك حالت شناختي مي‏داند كه وابسته به نحوه تفكر افراد درباره علت‏ ها (سبک اسناد) است. مكس مور نيز خوش‏بيني را يك حالت شناختي به شمار آورده و آن را نوعي فكر سازنده و مؤثر مي‏داند. اما شير و كارور ، خوش‏بيني را نوع سبك شخصيتي مي‏دانند و عنوان خوش‏بيني سرشتي را مطرح مي سازند و خوش‏بيني را تلفيقي از شناخت و عاطفه مي‏دانند. در آغاز به نظر می­رسد که خوش­بینی تا حدودی جنبة ارثی داشته باشد. مطالعات نشان داده­اند که همبستگی نمرات آزمون خوش­بینی دوقلوهای یک تخمکی از همبستگی نمرات دوقلوهای دوتخمکی بیشتر است (همبستگی 48/0 در مقابل صفر). افزون بر این محیط نیز در رشد این خصیصه نقش دارد. با توجه به اهمیت تبیین انسان از رویدادها، آنچه بهداشت روانی افراد را تامین می کند ایجاد محیطی مملو از تقویت و تایید نیست،  بلکه محیطی است که در آن انسان به طور کامل عمل می کند و هم خود را قبول دارد و هم مورد قبول دیگران قرار می گیرد. با توجه به تحقیقات سلیگمن، ارزیابی­های مثبت والدین از کودک بیش از هر چیز دیگری می تواند زمینه را برای اسناد خوش­بینانه کودک فراهم آورد. ارزیابی های منفی والدین از کودک منجر می شود که کودک از وجود خود احساس خشنودی نکند. اگر کودک احساس کند که ارزیابی های دیگران از او منفی است نسبت به خود احساس منفی پیدا می کند و احساس عدم امنیت خواهد داشت. بدون تردید مجموعه فضای خانواده بر ادراک کودک و ارزیابی های او از توانایی­های وی تاثیر می گذارد. جو توأم با احترام و آزادی و کمک کننده مدرسه نیز می تواند در رشد صحیح و قضاوت صحیح کودک از خود متاثر باشد. ایجاد جو رقابت­آمیز و تهدید کننده در مدرسه و تاکید بیش از حد بر نمره در عوض تاکید بر اهمیت رشد همه جانبه کودک می تواند منجر به برداشتی غیرمنطقی از توانمندی ها و رشد اسنادهای منفی از خویشتن شود. تحقیقات بندورا نیز بر مشاهده الگوهای موفق و ارتباط آن با اسنادهای مثبت فرد صحه می گذارد. به عقیده سلیگمن، نگرش های فرد نسبت به تسلط یا درماندگی ریشه در روند رشد کودک دارد. زمانی که محیط کودک سرشار از همانندی بین اعمال و پیامدها است احساس تسلط به وجود خواهد آمد و از سوی دیگر اگر کودکی تجربه کند که پاسخ های داوطلبانه او مستقل از پیامدها می باشد درماندگی در وی ریشه خواهد گرفت و مستعد افسردگی و پیامد های هیجانی منفی منتج از آن خواهد شد. رشد خوش­بینی در خانواده با توجه به سلامت روانی والدین، نوع سرمشق دهی ارائه شده و میزان تشویق یا پاداشی که والدین در برابر خوش­بینی به فرزندانشان ارائه می­دهند، مشخص میشود. به احتمال زیاد، افراد خوش­بین از خانواده­هایی هستند که در آنها پدر و مادر افسردگی نداشته­اند. والدین افراد خوش­بین، برای به کارگیری سبک تبیین خوش­بینانه، نسبت دادن موفقیت به عوامل درونی، فراگیر و پایدار و انتساب شکست­ها به عوامل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی سرمشق­های خوبی برای فرزندان خود هستند. افراد خوش­بین از خانواده­هایی هستند که در آن والدین شکست­های خود را می­فهمند و آن را به جای عوامل درونی به عوامل بیرونی نسبت می­دهند.

 یکی دیگر از منابع رشد خوش­بینی داشتن تجربه­های تسلط و درماندگی است. رویدادی واحد و تعیین کننده که روند معمول کودکی یا نوجوانی را برهم زند ـ چه خوب و چه بد ـ می­تواند با تغییر دادن نظر کودک دربارة اینکه چه کسی است و چه ارزشی دارد، خوش­بینی یا بدبینی را در او به صورتی فاحش تغییر دهد . چنانچه  کودکان به خانواده­هایی متعلق باشند که ضربه­های روانی عمده (مثل بیکاری و فقر) را تجربه کرده و با این بدبیاری­ها به خوبی کنار آمده و از آن خلاص شده­ باشند، خوش­بین بار می­آیند .

پدر و مادر تنها بزرگسالانی نیستند که سبک تبیین خود را ناخواسته بر کودکان تحمیل می­کنند. معلمان و مربیان نیز از این حیث، بسیار تأثیرگذار هستند. آنها هر روز با موفقیت، و مهم­تر از آن،  با شکست کودکان و نوجوانان سروکار دارند و هرگاه زبان به انتقاد از آنان می­گشایند، بر دیدگاه آنها دربارة جهان اثر می­گذارند. کودکان و نوجوانان پس از آنکه از جانب مربیانی که آنها را محترم می­شمارند، مورد انتقاد قرار بگیرند، به سرعت با همان سبک اسناد آنان به انتقاد از خود می­پردازند. معلمان و مربیان باید در نظر داشته باشند که اسنادهای بدبینانه از شکست، مانع از تلاش بیشتر می­شود و موجب ناامیدی و انفعال می­گردد؛ در حالی که اسنادهای خوش­بینانه، زیربنای این طرز فکر است که افراد، شکست­ها را به منزلة مسائلی تلقی کنند که مستلزم دست و پنجه نرم کردن است، واکنشی فعالانه را می­طلبد و امید را در دل خود می­پروراند.

رسانه­ها نیز می­توانند بر سبک اسناد افراد تأثیر بگذارند. یکی از اثرات مهم برنامه­های تلویزیونی در مورد سبک های اسنادی، نحوة به تصویر کشیدن خشونت و علل آن است. هرچند که تلویزیون تا اندازه­ای آینة دنیای اطراف است، می تواند با اتخاذ زاویة دید خاص، وقایع را به گونه­ای که می­خواهد به تصویر بکشد. بسیاری از شبکه­های خبری مهم دنیا تمایل دارند که با تأکید بر عوامل منفی، پایدار و فراگیر یک مساله، در اهمیت آن اغراق کنند و متأسفانه تحریف رسانه­ها در مورد تداوم و نفوذ روزافزون خشونت و منفی­گرایی موجب می­شود افراد کم سن­تر به دلیل مواجهه دائم با این مسائل دیدگاه بدبینانه­تری را درخصوص دنیای اطراف خود شکل دهند .

منبع

پهلوان نشان،سحر(1393)، اثر بخشی برنامه ایمن سازی روانی بر سبک اسناد دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وآموزش کودکان استثنایی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0