عوامل زيستي درگیر در سبب شناسي اعتياد و سوء مصرف مواد

مطالعات چندي به عوامل فيزيولوژيكي به ارث رسيده، در ارتباط با عملكرد نظام عصبي در ارتباط با آسيب پذيري فزاينده در برابر رشد سوء مصرف مواد و الكل اشاره نموده اند. اگر چه سهم نسبي اين عوامل ارثي ويژه در افزايش خطر هنوز كاملاً مشخص نيست، ولي شاخص هاي عصبي و فيزيولوژيكي بالقوه اي در مورد اين آسيب پذيري پيشنهاد شده كه شامل تفاوت در تلوتلو خوردن بدني، احساسات ذهني مسموميت و پاسخ فيزيولوژيكي فزاينده، به اتانول يا مواد فعال ديگر در مواد مختلف مي شود. عملكرد عصبي – فيزيولوژيكي نيز به عنوان يك عامل خطر مورد بررسي قرار گرفته است. جنبه هايي از عملكرد عصبي – فيزيولوژيك توارث پذيري هستند و چنين گفته مي شود كه نقايص شناختي معين، ميان كودكان افراد الكليك ممكن است در خطر ابتلا به الكليسم و ديگر اختلال هاي سوء مصرف مواد نقش داشته باشد.

محققان چندي پي برده اند كه احتمال نظام عصبي مركزي نظير عملكرد شناختي مختلف و اختلال الكتروفيزيولوژيكي در ميان افراد تحت تاثير اختلال هاي سوء مصرف مواد قرار مي گيرد. اختلال عملكرد مغزي همراه با ناهنجاري هاي ساختاري نيز در ميان افراد الكليك مزمن گزارش شده است. حوزه هاي عملكرد شناختي مختل شامل حافظه، فراخناي توجه، مهارت هاي بينايي و فضايي، تفكر انتزاعي و استدلال كلامي است. بين علايم شديد وابستگي به الكل و عملكرد ضعيف شناختي در آزمون ها در ميان افراد الكليك، رابطه مستقيم را گزارش نموده اند. اختلالات الكتروآنتالوگرافيك و پتانسيل وابسته به رويداد در ميان افراد الكليك در مقايسه با افراد غير الكليك نيز گزارش شده است. مطالعات اخير شواهدي بدست داده اند كه بر مبناي آن بنظر مي رسد كه عوامل الكتروفيزيولوژيك كه از طريق الكتروآنتالوگرافي و پتانسيل وابسته به رويداد اندازه گيري مي شود، ممكن است در آسيب پذيري در برابر وابستگي به الكل و مواد، مستقل از مصرف مزمن مواد الكل سهم داشته باشند.اين يافته ها مشاركت احتمالي عوامل عصبي – فيزيولژيكي و الكتروفيزيولوژيك را در رشد وابستگي به الكل و مواد ديگري نشان مي دهد، ولي رابطه ميان اندازه گيري هاي الكتروفيزيولوژيكي و عصبي- فيزيولوژيكي در مورد علمكرد شناختي افراد، چندان روشن نيست .

تعيين و جداسازي سهم مستقل عوامل ژنتيكي و عوامل محيطي در رشد ابتلا به الكليسم و اعتياد به ديگر داروها، كار دشواري است، يكي از دلايل اصلي اوليه اين دشواري اين است كه نه تنها افراد وابسته به الكل بلكه معتادان به ديگر مواد نيز داراي يك نيمرخ باليني واحد و يكسان نيستند. در مجموع بايد گفت يكي از محدوديتهاي ديدگاه زيستي – فيزيولوژيكي درباره اعتياد و سوء مصرف مواد بطور كلي اين است كه در اين ديدگاه تاكيد اندكي بر تاثير متغيرهاي رواني – اجتماعي و بويژه نقش عناصر شناختي و يادگيري و شخصيتي بعنوان مباني سبب شناسي اعتياد و سوء مصرف مواد شده است. به همين دليل اين ديدگاه و يافته ها، به ويژه ديدگاه هاي آكادميك اين حوزه، سهم و مشاركت اندكي در مداخله هاي مهارت بنياد كه براصول يادگيري براي افزايش توان مقابله متكي است، داشته اند.

منبع

سیدعلوی،ساناز(1394)، گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر انعطاف پذیری کنشی و باورهای فراشناختی معتادین،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی مشاوره وراهنمایی،دانشگاه آزاداسلامی

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0