طبقه بندی نارساخوانی

بسياري از متخصصان عصب روان­شناسی، نارساخواني را به دو طبقه كلي تقسيم نموده‌اند :

نارساخواني اكتسابي: اين طبقه به توصيف نوعي از ناتوانی خواندن مي‌پردازد كه بر اثر آسيب مغزي در افرادي ايجاد شده كه قبلاً سطح توانايي خواندن آنها بهنجار بوده است.

نارساخواني تحولی: عبارت است از اختلال در شناسايي كلمات برمبناي شكل‌هاي ديداري‌ آنها. براساس ويژگيهاي فوق، نارساخواني تحولي نوعي اختلال خاص خواندن است كه كودكان مبتلا عليرغم داشتن هوشبهر طبيعي و آموزش مناسب و فقدان نارسايي حسي آشكار، در زمينه خواندن دچار مشكل هستند. كودكان دارای نارساخوانی تحولي در زمينه‌هاي آواشناسي، رمزگرداني كلمات منفرد، سرعت خواندن، مهارتهاي بازشناسي كلمات به طور مجزا و صحيح، درك متن و در ساير فرایندهاي زبان از جمله نحو و معنا، نارسايي دارند . پاره‌اي از محققان بر اين باورند كه «نارسايي در پردازش گيجگاهي» علت اصلي نارساخواني تحولي است . درنتيجه، آنها اظهار مي‌دارند كه مشكل عمده در نارساخواني ممكن است ناشي از آسيب كلي در پردازش فرايندهاي سريع مربوط به اطلاعات چند وجهی باشد. ساير مؤلفان معتقدند كه سيستم مگنوسلولار مبناي عصب شناختي چنين مشكلي است. در حال حاضر مؤلفان با در نظر گرفتن دو ويژگي به طبقه‌بندي نارساخواني تحولي پرداخته‌اند. ويژگي نوع اول عبارت است از نارسايي اوليه در صداسازی  كلمات . ويژگي نارساخواني تحولي به طبقات گوناگون از جمله: نارساخواني dysphonetic و نارساخواني dyseidetic، نارساخواني آوايي و سطحي/واژكي و نارساخواني نوع P (ادراكي) و نارساخواني نوع L (زبان‌شناختي) تقسیم می شود .

نارساخوانی اکتسابی به چهار طبقه عمده تقسيم مي‌شود که عبارتند از: نارساخواني ديداري، نارساخواني آواشناختي، نارساخواني سطحي، نارساخواني عميق. افراد مبتلا به نارساخواني ديداري قادر به بازشناسي سريع كلمات نيستند اما زماني كه به آنها فرصت داده مي‌شود تا تك‌تك حروف كلمه را نام ببرند، قادر به خواندن كلمات هستند . شديدترين نوع اين نارساخواني منجر به بازشناسي ضعيف تك‌تك حروف مي‌شود. برای مثال فردي كه دچار نارساخواني ديداري است. وقتي كلمه «mat»  را می بیند ممكن است آن را به صورت «c,a,t» يعني cat بخواند . اين افراد براساس حدس و گمان، حروف را مي‌خوانند نه بر اساس حروفي كه واقعاً چاپ شده‌اند. افراد مبتلا به اين نارساخواني آواشناختی در خواندن كلمات واقعي و آشنا بهتر عمل مي‌كنند و در خواندن كلمات ناآشنا ضعيفند. معمولاً اشتباهات اين افراد در كلمات ناآشنا عبارت است از: تلاشهاي بي‌نتيجه در سطح تبديل نویسه – واج و همچنين خطاهاي ديداري تقريباً شبيه به خطاهاي نارساخوانی ديداري. شیویتز، عقيده دارد شخص دارای نارساخواني آواشناختی ابتدا يك رشته حروف را وارسي مي‌كند. اگر اين رشته، كلمه‌اي را تشكيل دهد به صورت يكپارچه درك و تلفظ مي‌شود، اما اگر به صورت يك كلمه نباشد ؛به شكل غيركلمه باشد، شخص سردرگم مي‌شود و از خواندن آن ناتوان خواهد بود، زيرا نمي‌تواند شيوه‌هاي تبديل نویسه- واج را به كار بندد. افراد دارای نارساخواني سطحي قادر به بازشناسي كلمه براساس ظاهر آن نیستند. اين افراد كلمات را تجزيه و به صورت تكه‌تكه تلفظ مي‌كنند، به شكلي كه گويا اين كلمات كاملاً ناآشنا هستند. اين افراد كلمات باقاعده را درست­‌تر و بهتر از كلمات بي‌قاعده مي‌خوانند و مرتكب خطاهاي قاعده‌دار  مي‌شوند مثلاً تلفظ gauge به صورت garge، trough به صورت truff). نارساخواني عميق به توصيف ناتوانی شديد در توانايي خواندن مي‌پردازد. نشانه بارز نارساخواني عميق خطاي معنایي است. خطاي معنايي زماني اتفاق مي‌افتد كه  فرد نارساخوان کلمه نوشته شده‌اي را به صورت كلمه‌اي مي‌خواند كه از نظر معنايي با آن مشابهت دارد. مثلاً خواندن city به صورت town. افراد دارای نارساخواني عميق قادر به خواندن كلمات عيني مي‌باشند اما در خواندن كلمات انتزاعي با مشكل مواجه هستند .

منبع

پهلوان نشان،سحر(1393)، اثر بخشی برنامه ایمن سازی روانی بر سبک اسناد دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وآموزش کودکان استثنایی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0