صلاحیت حرفه­ای معلم

صلاحیت حرفه­ای را می­توان به شیوه­های گوناگون تبیین کرد، سه زمینه اصلی نقش حرفه­ای مدرس برنامه ریزی درسی، ارائه دروس وارزشیابی و امتحان تأکید دارد. اثربخشی مدرس در این سه زمینه را تا حد زیادی، دانش و درک وی از نظریه و عمل فرایند آموزش و یادگیری تعیین خواهد کرد.عنصر اصلی برنامه­ریزی درسی ، محتوای درس است. تشخیص مهارتها و دانشی که فراگیر باید کسب کند مطلبی نیست که بتوان بسهولت از آن گذشت.پژوهشگران آموزشی و دانشمندان برای پاسخ به این سؤال که: «چه عناصر و مهارتهای علمی مناسب گنجانیده شدن در برنامه درسی است»، رویه­های نظام­مندی به وجود آورده­اند. از آنجا که معمولاً امر تعیین محتوای درسی به هنگام تدوین برنامه درسی دورها مدرسه انجام      می­گیرد، اغلب مدرسان بویژه گروه تازه کارتر، در فرایند تعیین محتوای درس درگیر نمی­شوند. با این وجود، آنان در بازبینی و به روز کردن محتوا مخصوصاً در مورد موضوعاتی که محتوایشان دستخوش تغییرات سریع است، بکرّات با محتوای درس نیز سر وکار خواهند یافت.

بعد از تحلیل موضوع درسی و تعیین دانش و مهارتهای مربوط به آن، میزان مطلب مورد نیاز برای یک دوره­ خاص معین می­شود. فرایند انتخاب بر اساس عواملی نظیر اهدافی که در سطح مورد نظر باید برآورده شود، و نیز سابقه و تجارب فراگیران انجام می­شود.

بعد از انتخاب محتوای لازم برای کل دورها برنامه مورد نظر، برنامه­ریز آموزشی به طور مستقیم به ریز واحدها و درسهایی که باید در هر کلاس به فراگیران آموزش داده شود، می­پردازد و درباره­ی اهداف مشخصی که باید در طول دوره معین تحقق یابد، فعالیتهای منجر به تحقق آن هدف و خط مشیهای لازم برای ارزشیابی میزان فراگیری دانشجویان تصمیم­گیری می­کند. مدرس پس از تدوین برنامه دوره­ی تدریس و تهیه ریز برنامه تک تک درسها، باید برنامه درسی خود را پیاده کند. تسهیل امر یادگیری دانشجویان اساسی­ترین وظیفه مدرس است و این وظیفه را می­توان با     شیوه­های معمول در دانشگاهها مانند سخنرانی ، نمایش فیلم و اسلاید و یا تعیین مطالب خواندنی برای دانشجویان انجام داد. از روشهای دیگر آموزش می­توان از نظارت بر کار دانشجویان در حین انجام یک کار آزمایشگاهی، نمایش فیلم، تهیه نمودار و یا ترتیب دادن فعالیتهای دیگری که برای ارتقای توان علمی دانشجویان در زمینه مربوط به درس طراحی شده­ است، نام برد. مدرس به هنگام هدایت فرایند یادگیری دانشجویان می­تواند از روشهای مختلف رسانه­ای و کمک آموزشی نیز استفاده کند. به تعبیر مک گیچی: «تدریس دانشگاهی اهداف بسیار مهمی را دنبال می­کند که یکی از آنها می­تواند بالابردن انگیزه و توان دانشجویان برای تداوم یادگیری بعد از ترک دانشگاه باشد.

افراد خصوصیات ذاتی و رفتارهای اکتسابی متفاوتی دارند. هرگز نمی­توان دو فرد کاملاً همانند یافت. خصوصیات فردی مدرسان و دانشجویان و نبود نتایج قابل پیش­بینی و مطلق در فرایند آموزش، آموزش را به فرایندی دشوار، پیچیده و در عین حال جالب مبدل می­کند. مدرسان نیز خصوصیات ذاتی و الگوهای رفتاری خاص خود را دارند که بر عملکرد آنها و عملکرد شاگردانشان تأثیر می­گذارد. خصوصیات فردی  هرکس نحوه تلقی و برداشت دیگران از او را تعیین می­کنند. ویژگیهای جسمانی افراد قابل رؤیت است؛ با این حال بین قد، وزن، رنگ پوست و یا جنسیت مدرس و اثربخشی او رابطه اندکی وجود دارد. ویژگیهای روان­شناختی و احساسی به طور مستقیم بر اثربخشی تدریس تأثیر می­گذارند، ولی متغیرهای بسیار زیادی در این زمینه وجود دارند که حتی تفاوتهای بسیار اندک در اثر بخشی را هم نشان می­دهند. نگرش یا طرز فکر هر مدرسی درباره افراد، اشیاء و رویدادها احساسات و عقاید خاصی دارد. رفتار یا اشارات فرد معمولاً بر نگرش مثبت یا منفی او دلالت دارد. نگرشهایی که معمولاً در رفتار انسان تجلی می­کند از تجارب زندگی و تعامل با دیگران نشأت می­گیرد. وقتی فرد به سن بلوغ می­رسد ایجاد تغییر در نگرش او بسیار دشوار است. افراد واجد شرایط نگرش های مثبت، در مقایسه با دارندگان نگرشهای منفی معمولاً مدرسان کار آمدتری هستند. مثال بارز نوع نگرش یا طرز فکر یک مدرس که در اثربخشی آموزشی او اثر می­گذارد احساس مدرس نسبت به دانشجویان و فرایند یادگیری است. مدرسانی که برای جلب توجه و تحت تأثیر قرار دادن دانشجویان موقعیت خود را به رخ آنها می­کشند نیازهای فراخودی دارند که مانع اثربخشی تدریس آنها می­شود. نگرش مدرس مبنی بر توجه کردن و اهمیت دادن به دانشجویان باید به نوعی ابراز شود. دانشجویان مایلند تحت نظر مدرسی درس بیاموزند که به دانشجویان خود و موضوع درس علاقه­مند است. مدرسی که نسبت به تدریس نگرش مثبتی دارد نوعی پیام تقویت کننده را به دانشجویان خود انتقال می­دهد که خود این پیام در یادگیری آنها تأثیر مثبت دارد. تشویق و چشمداشت، عوامل تقویت کننده یادگیری به حساب می­آیند. رفتار چنین مدرسی به شیوه­ای است که دانشجویان پیشاپیش نسبت به فرهیختاری خود احساس آگاهی پیدا می­کنند. دانشجو این گونه می­اندیشد مه « مطمئناً می­توانم، چون شما باور دارید که من می­توانم» ، «من تا به انجام رساندن کار به تلاشم ادامه خواهم داد چون شما مرا مجاب کرده­اید که من قادر به انجام آن هستم». مدرسانی که کار خود یا سازمانی را که در آن اشتغال دارند، دوست ندارند، غالباً در کلاس درس نگرش منفی نشان می­دهند. داشتن چنین نگرشی در فضای یادگیری، در نهایت، یادگیری و نگرش دانشجویان را نیز تحت تأثیر قرار می­دهد. نقش مدرس، تعامل و همکاری او با دانشجویان در فرایند رشد و یادگیری تمایلی نداشته باشد، بنوعی دچار تناقض گویی شده است.

تواناییهای عقلانی

مدرس باید بخواند، بنویسد، استدلال کند، استنتاج کند، حلّال مشکل باشد، محاسبه کند، جمع­بندی کند، درباره­ی مفاهیم توضیحی ارائه دهد و بتواند تصمیمات عاقلانه بگیرد و این کارها در واقع از وظایف مغز است و موجب می­شود مدرس در بهره­گیری از نهادها برای انتقال مفاهیم و ایجاد ارتباط با افراد، اشیاء و آراء بسهولت عمل کند. لازمه ­کار یک مدرس کارآمد برقراری ارتباط مناسب است. میزان درک افرادی که به تدریس تمایل دارند باید بالاتر از حد معمول باشد. اصطلاحات گوناگونی چون هوش، شناخت و ادراک، در تبیین تواناییهای عقلانی لازم برای یک مدرس مورد استفاده قرار می­گیرد. مدرس، علاوه بر اینکه باید روان و واضح سخن گوید، باید دارای نوعی توان فکری برای ادای مطالب درسی نیز باشد.

خلاقیت

درحالی که در نظریه­ها و پژوهشهای اخیر خلاقیت بخشی از عملکرد عقلی فرد به حساب می­آید، جا دارد که از خلاقیت در ارتباط با نقش مدرس به طور جداگانه بحث شود. خلاقیت و ابتکار ویژگیهایی هستند که به کمک آنها می­توان مدرس خوب و بد را از هم تشخیص داد. خلاقیتها و ایده­آلهای نو با ایجاد راهبردها و راهکارهای جدید، به انجام موفقیت آمیز کار منتهی می­شوند. یک مدرس خلاق برای تبیین و مجسم کردن مطالب درسی خود تدابیری می­اندیشد تا به کمک آنها، مطالب درسی را به شکل زنده و پویا ارائه دهد. مدرسان ضعیف غالباً بدون توجه به موضوع درس، روش واحدی را در تدریس به کار می­گیرند. در حالی که اگر یک روش برای یک کلاس کارآمد باشد ممکن است برای سایر دروس هیچ­گونه کارآیی نداشته باشد. مدرسان کارآمد به کوچکترین نشانه­هایی از سردرگمی، عدم درک یا خستگی و بی علاقگی دانشجویان آگاهی دارند و می­توانند در جهت حل مشکل به نحوی در روش تدریس خود تغییراتی ایجاد کنند. بدیهی­ترین دلیل ضرورت تغییر در روشهای آموزشی در درسها و کلاسهای مختلف آن است که افراد از نظر تجربه، روش یادگیری و گنجایش ادارکی متفاوتند. سرعت یادگیری دانشجویان در موضوعات مختلف به میزان زیادی به توان تطابق آنها با الگوی یادگیری مورد استفاده در روش مدرس بستگی دارد. این ارتباط میان مدرس و دانشجو، باید دو طرفه باشد و مدرس برای تطابق با شرایط یادگیری دانشجو، روش تدریس خود را تغییر دهد. فهم اصول یادگیری به مدرس خلاق و مبتکر امکان می­دهد تا وسایل کمک آموزشی لازم را برای مجسم ساختن اصول مورد تدریس خود طراحی کند؛ برای روشن کردن مفاهیم از جریانات و اتفاقات جاری مثال بیاورد و یا روشهای مؤثرتری را برای سنجش میزان پیشرفت و فراگیری هر یک از دانشجویان به کار گیرد.

مهارتهای اجتماعی ؛بین فردی. قابلیت برقراری ارتباط مناسب با دانشجویان، مدیران، والدین، کارفرمایان و رهبران اجتماعی از ضروریات کار هر مدرس است. مثلی است که می­گویند؛ پیشه معلمان پرورش و  آماده سازی انسانهاست . ارتباط اجتماعی مطلوب، یادگیری بهتر را تضمین نمی­کند ولی به تحقيق ثابت شده است که احساس منفی دانشجویان نسبت به مدرس، خود، موجب کاهش میزان یادگیری دانشجویان می­شود. دانشجویی که بترسد و یا عصبانی و نگران باشد نمی­تواند خوب یاد بگیرد.

تسلط، اعتماد به نفس و تلقی مثبت مدرس از خود، عامل اصلی و مؤثر در محیط یادگیری است. شخصیت افراد مجموعه­ای از خصایص شخصی، اجتماعی و روانی آنهاست . بعضی از این عوامل شخصیتی، جنبه ارثی دارند، در حالی که بعضی دیگر از تربیت محیطی و تجارب دوران زندگی حاصل می­شوند. مدرسان به عنوان افراد بزرگسال به آسانی قادر به ایجاد تغییر در خود نیستند، با این حال آگاهی آنان از شخصیت و رفتارهایی که در یادگیری تأثیر منفی دارد می­تواند سودمند باشد. داشتن تلقی منفی از خود، غالباً در قالب ریشخند، گرفتن حالت تدافعی، اهانت به دیگران، خصومت، درون­گرایی و تندروی نسبت به دانشجویان ظاهر می­شود. این رفتارهای منفی مدرس ، با ایجاد ارتباط مشخص و مناسب با دانشجویان منافات دارد. هر چند تعیین نقش و جایگاه مدرس در ارتباط متقابل استاد- دانشجو لازم به نظر می­رسد، این جایگاه و فاصله تخصصی نیابد به صورت نوعی بی­اعتنایی، عدم توجه و یا تفاوت در ارزش میان انسانها جلوه کند. بین یک دوستی صمیمانه یا رابطه اجتماعی و ارتباطی شغلی مبتنی بر احترام متقابل و توجه به افرادی که با فرایند تدریس و یادگیری سرو کار دارند خط تمایز مهمی وجود دارد. مدرس باید با دانشجویان ارتباط مثبتی برقرار کند تا بتواند به جای تضعیف اهداف اصلی فراگیری، به تحقق آن اهداف کمک کند. مدرس باید با دیگر همکاران و رؤسای خود نیز هماهنگی داشته باشد. اشتیاق به فعالیت بیش از حد موجب جلب احترام همکاران و سرپرستان می­شود مگر در مواردی که این اشتیاق با پرخاشگری یا بی­توجهی به کار دیگران همراه باشد. علاوه بر این، آگاهی و عمل به سنت و باورهای اجتماعی در کلاس درس و سایر حیطه­های آموزشی حائز اهمیت بسیار است.

رفتار

شخصیت، که معمولاً در بزرگسالی نمود پیدا می­کند، عمده­ترین متغیر در برقراری ارتباط با دیگران به حساب می­آید. این پیوستگی پیچیده شخصیتی، عامل مهمی در معرفی مدرس به دیگران بشناساند و یا دیگران او را بشناسند طبیعی و بدون تصمیم گیری آگاهانه بروز می­کند. با این حال بسیاری از تأثیرگذاریهای مدرس در یادگیری فراگیران، حاصل رفتارهای کلامی و عملی اوست. مسلم است که چنانچه رفتارهای مدرس به نظام ارزشی و احساسی فراگیران نزدیکتر باشد، برای آنان قابل قبول تر است. رفتار مناسب، به شرایط و زمان خاص بستگی دارد و فرد دیگری نمی تواند آن را از قبل پیش بینی کند. این، بخشی از فرایند پیچیده تصمیم­گیری است که پیوسته در هر محیط تعلیم و تعلم روی می­دهد. اصول کلی حاکم بر رفتار، در بیشتر موقعیتها مناسب و قابل اجراست. ملاحظه­کاری همیشه احساس دیگران را در نظر بگیرید. از آنجا که در بسیاری از موارد فرد قادر به درک احساس دیگران نیست، مدرسان باید در شرایط نامساعدی که احتمالاً موجب دستپاچگی و اضطراب               می­شوند، محتاط باشند. بهتر است از پافشاری بر مسائلی نظیر تفاوتهای دیدگاههای سیاسی، تفاوتهای نژادی و فرهنگی و نیز برتری یک درس نسبت به دروس دیگر، اجتناب شود.

گاه امور جنجالی را هم می­توان مورد بحث قرار داد ولی عملکرد مدرس باید دقیق و ملاحظه­کارانه باشد. مدرس باید نسبت به افکار و دیدگاههای دیگران به شیوه­ای واکنش نشان دهد که از واکنش او رد یا قبول کامل آن دیدگاهها استنباط نشود . چنانچه مدرس خودرأی و بی­منطق به نظر برسد، بحثهای مهم با مشکل مواجه می­شود. لذا پایبندی به این توصیه که ابتدا بیندیش و آنگاه سخن بگوی، حائز اهمیت بسیار است. بهترین نوع برخورد این است که شخص نسبت به شنیدن نظریات دیگران توجه و اشتیاق نشان بدهد و با دانشجویان صادق باشد.اگر دانشجویان پاسخ نادرستی بدهند، مدرس باید از مسخره کردن پاسخ آنها اجتناب کند و تا آنجا که ممکن است بخشی از پاسخ نادرست را تصحیح کند. به عنوان مثال، می­توان گفت «جو، من معتقدم که شما در مسیر درستی فکر می­کنید ولی پاسخ شما مشکلاتی دارد» ، « جین، آیا می­توانی به این پاسخ مطلبی اضافه کنی؟» یا اینکه جو، کمی بیشتر توضیح بده، چرا معتقدی این جواب درست است؟ پاسخهای کوتاهی نظیر «نه شما کاملاً در اشتباهید یا جو، شما چطور می­توانید این­گونه فکر کنید؟ یا جین، وقتی دیروز راجع به این موضوع صحبت می­کردیم حواست کجا بود؟ دانشجورا شرمنده می­کند وحتی ممکنست توهين آميز تلقی شود.

همکاری و تعاون

مدرس باید نسبت به کل برنامه­های دانشكده حساس باشد و بر اساس آن برنامه­ها مسئولیتهای آموزشی خود را تنظیم کند. زندگی شخصی و یا وضعیت محیط درسی دانشجو ممکن است در مقایسه با یک دوره­ی درسی بسیار مهمتر باشد. در چنین شرایطی، یک مدرس فهمیده باید از لجاجت وغیرقابل انعطاف بودن بپرهیزد.مدرسان باید به هنگام کار با یکدیگر در جهت منافع دانشجویان همکاری کنند. مدرس باید مسئولیتهای غیر آموزشی خود را با مدیریت واحد آموزشی در میان بگذارد تا بخوبی نقشی را که از او انتظار می­رود درک کند. مدرسی که وظایف خود را دوستانه و با همکاری و همفکری دیگران انجام دهد، شهرت خوبی کسب می­کند و می­تواند از دیگران همکاری مطلوبی را انتظار داشته باشد.

تحسین، تعاریف و تمجید

 تشویق در موفقیت فرد عامل مؤثری به حساب می­آید. تعاریف و تمجید موجب ارتقای کارآیی و احساس رضایت افراد می­شود. ابراز علاقه به نتیجه کار یک همکار یا دانشجو نوعی تحسین و تعارف محسوب می­شود. مدرسانی که در کلاس موفقیتی فوق العاده کسب می­کنند و یا در رویکرد حل مشکل دانشجویان موفق می­شوند باید صمیمانه مورد تمجید قرار گیرند. البته از تمجید و تعارف و تحسین در امور کم اهمیت که به چاپلوسی تعبیر می­شود باید پرهیز کرد.

رفتار دوستانه

مدرسی که با دانشجویان و همکاران خود با لبخند و ادای کلمه­ای تهنیت آمیز برخورد می­کند در کار با آنان موفق­تر است. با همکاران و دانشجویان باید ارتباطی دوستانه، طبیعی و آزاد برقرار کرد. یک نصیحت قدیمی به مدرسان جدید، که هنوز هم قابل استناد است، این است که  با عدالت رفتار کن، محکم باش و رفتار دوستانه داشته باش . اینکه دانشجویان مدرس خود را فردی خوش­برخورد و قابل دسترسی بدانند برای آنان بسیار مهم است. حسن تفاهم از طرق مختلف از جمله یک لبخند، سلام، خوشامدگویی و یا اقرار به ارزشمندی افراد حاصل می­شود.

اگر مدرس دارای هر یک از این رفتارها باشد، دانشجویان او را معلمی سختگیر و بد اخلاق تلقی خواهند کرد:

  • پرخاشگری و داشتن حالت تهاجمی؛
  • با لحن آمرانه سخن گفتن؛
  • همواره ترشرو بودن؛
  • غیر قابل انعطاف جلوه کردن؛
  • لاف زدن و تهدید به اینکه کسی نمی­تواند از او نمره الف بگیرد؛
  • خودداری از تکرار مطلب و پاسخ ندادن به سؤالات دانشجو؛
  • اظهار اینکه برای گذرانیدن این درس تلاشهای فوق­العاده­ای لازم است؛
  • حرفتار با دانشجو به نحوی که باید به جای راهنمایی او را به زور پیش برد و کم توجهی به دانشجو.

مدرسانی که چنین شیوه­هایی را در پیش می­گیرند، به باطل تصور می­کنند که می­توانند دانشجو را وادار به یادگیری گرد، در حالی که این روشها و ترفندها شاگردان را از همکاری و یکدلی با مدرس روگردان می­کند و باعث ایجاد ترس و انزجار در آنان می­شود. وقتی دانشجو احساس ترس و انزجار یا آزردگی می­کند، یادگیری اندکی حاصل می­شود. مدرس کارآمد ضمن اعمال قدرت، برای تسهیل یادگیری، از خود شکیبایی، درایت و خویشتن داری نیز نشان می­دهد.

دخالت و التزام

مدرس باید در کل برنامه­های دانشکده دخالت داشته باشد. ابراز علاقه به فعالیتهای دانشکده و مشارکت در آن فعالیتها تفاهم با دانشجویان و همکاران را گسترش می­دهد. شرکت در فعالیتهای تفریحی، ورزشی یا اجتماعی موجب پیدایش ارتباط نزديكي میان مدرس و دیگران می­شود. مدرس به مصاحبتهای اجتماعی نزديک با همکاران خود نیازی ندارد ولی برای ارتقای شناختی و غیر رسمی درون­گروهي بهتر است با آنان روابط متقابل داشته باشد.

حرفه­ای بودن

 مدرسان حرفه­ای تشخیص خاصی دارند و در ارتباط با دیگران از اعتبار والایی برخوردارند. آنها از داشتن تبحّر و به کاربستن آن در ایجاد صلاحیت و مهارت در دانشجویان احساس افتخار می­کنند. مدرس به عنوان یک مربی حرفه­ای به امر تدریس اعتبار می­دهد و جمیع جهات برنامه  آموزشي را تقویت می­کند. به عنوان مثال یک مدرس ریاضیات باید ارزش کاربرد صحیح زبان و ادبیات و یا مهارتهای ارتباطی و دیگر مطالب موجود در برنامه­ی آموزش را نیز ارج بگذارد و تقویت کند. بنابراین، می­توان گفت: «منظور از صلاحیت معلمی، مجموعه­ی شناختها، گرایشها و مهارتهایی است که معلم با کسب آنها می­تواند در جریان تعلیم و تربیت به پرورش جسمی، عقلی، عاطفی، اجتماعی و معنوی فراگیران کمک کند».اگر فردی در جریان تربیت معلمی خود شناختهای لازم را به دست آورد و نسبت به امر تدریس و یادگیری در او نگرشهای مثبت فراهم نشود. معلمی او ناقص است و نمی­تواند به یادگیری مؤثر کمک کند. یک معلم تاریخ را در نظر بگیرید که اطلاعات تاریخی زیادی دارد ، ولی وقتی که وارد کلاس می­شود می­گوید: «بچه­ها من خیلی تاریخ خوانده­ام، ولی تا کنون نفهمیده­ام که به چه درد می­خورد». همین طرز تلقی کافی است تا رابطه­ی عاطفی دانش­آموز با محتوای کتاب قطع شود. باز ممکن است فراگیر، درس را مطالعه کند و در آزمون نمره­ی بالایی به دست آورد ، ولی آن را به طور مؤثر یاد نگیرد و در رفتار او و در نگرش او تغییری به وجود نیاید. برای تقویت صلاحیتهای معلمی لازم است صلاحیتهای مورد انتظار توسط برنامه­ریزان به خوبی تدوین شوند و مبنای طراحی نظام تربیت معلم قرار گیرند. هدفهای برنامه­های درسی تربیت معلم، محلّ ورود صلاحیتهای معلمی به نظام تربیتی است. هدفها بر اساس صلاحیتها تعیین می­شوند و برنامه­های درسی نیز بر اساس هدفها تعيين و سازماندهی می­شوند.رابطه­ی بین صلاحیت و اهداف و محتوا، رابطه­ای دو طرفه است. از نظر برنامه­ریزی و طراحی، مسیر کار از صلاحیت به طرف محتوا  و سپس سطوح پایین­تر فرایند برنامه­ریزی است؛ یعنی نخست صلاحیتها تعیین می­شوند و اهداف بر اساس صلاحیتها تدوین می­گردند و سپس، محتوا بر اساس اهداف انتخاب و سازماندهی می­شوند.

بنابراین در مرحله­ی طراحی، صلاحیت ؛ مبنای تصمیم­گیری است؛ لکن در مقام تحقق، حرکت از محتوا به طرف صلاحیت است؛ یعنی محتوای انتخاب شده تدریس می­شود و هدفهای آموزشی تحقق می­یابند و از مجموعه­ اهداف، صلاحیتها و قابلیتهای لازم در فراگیران به وجود می­آیند.

منبع

حاجی زاد،محمد(1390)،مقايسه مهارتهاي حرفه اي معلمان دروس علوم پایه و علوم انسانی دوره راهنمایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0