صلاحیت حرفهای معلم
صلاحیت حرفهای را میتوان به شیوههای گوناگون تبیین کرد، سه زمینه اصلی نقش حرفهای مدرس برنامه ریزی درسی، ارائه دروس وارزشیابی و امتحان تأکید دارد. اثربخشی مدرس در این سه زمینه را تا حد زیادی، دانش و درک وی از نظریه و عمل فرایند آموزش و یادگیری تعیین خواهد کرد.عنصر اصلی برنامهریزی درسی ، محتوای درس است. تشخیص مهارتها و دانشی که فراگیر باید کسب کند مطلبی نیست که بتوان بسهولت از آن گذشت.پژوهشگران آموزشی و دانشمندان برای پاسخ به این سؤال که: «چه عناصر و مهارتهای علمی مناسب گنجانیده شدن در برنامه درسی است»، رویههای نظاممندی به وجود آوردهاند. از آنجا که معمولاً امر تعیین محتوای درسی به هنگام تدوین برنامه درسی دورها مدرسه انجام میگیرد، اغلب مدرسان بویژه گروه تازه کارتر، در فرایند تعیین محتوای درس درگیر نمیشوند. با این وجود، آنان در بازبینی و به روز کردن محتوا مخصوصاً در مورد موضوعاتی که محتوایشان دستخوش تغییرات سریع است، بکرّات با محتوای درس نیز سر وکار خواهند یافت.
بعد از تحلیل موضوع درسی و تعیین دانش و مهارتهای مربوط به آن، میزان مطلب مورد نیاز برای یک دوره خاص معین میشود. فرایند انتخاب بر اساس عواملی نظیر اهدافی که در سطح مورد نظر باید برآورده شود، و نیز سابقه و تجارب فراگیران انجام میشود.
بعد از انتخاب محتوای لازم برای کل دورها برنامه مورد نظر، برنامهریز آموزشی به طور مستقیم به ریز واحدها و درسهایی که باید در هر کلاس به فراگیران آموزش داده شود، میپردازد و دربارهی اهداف مشخصی که باید در طول دوره معین تحقق یابد، فعالیتهای منجر به تحقق آن هدف و خط مشیهای لازم برای ارزشیابی میزان فراگیری دانشجویان تصمیمگیری میکند. مدرس پس از تدوین برنامه دورهی تدریس و تهیه ریز برنامه تک تک درسها، باید برنامه درسی خود را پیاده کند. تسهیل امر یادگیری دانشجویان اساسیترین وظیفه مدرس است و این وظیفه را میتوان با شیوههای معمول در دانشگاهها مانند سخنرانی ، نمایش فیلم و اسلاید و یا تعیین مطالب خواندنی برای دانشجویان انجام داد. از روشهای دیگر آموزش میتوان از نظارت بر کار دانشجویان در حین انجام یک کار آزمایشگاهی، نمایش فیلم، تهیه نمودار و یا ترتیب دادن فعالیتهای دیگری که برای ارتقای توان علمی دانشجویان در زمینه مربوط به درس طراحی شده است، نام برد. مدرس به هنگام هدایت فرایند یادگیری دانشجویان میتواند از روشهای مختلف رسانهای و کمک آموزشی نیز استفاده کند. به تعبیر مک گیچی: «تدریس دانشگاهی اهداف بسیار مهمی را دنبال میکند که یکی از آنها میتواند بالابردن انگیزه و توان دانشجویان برای تداوم یادگیری بعد از ترک دانشگاه باشد.
افراد خصوصیات ذاتی و رفتارهای اکتسابی متفاوتی دارند. هرگز نمیتوان دو فرد کاملاً همانند یافت. خصوصیات فردی مدرسان و دانشجویان و نبود نتایج قابل پیشبینی و مطلق در فرایند آموزش، آموزش را به فرایندی دشوار، پیچیده و در عین حال جالب مبدل میکند. مدرسان نیز خصوصیات ذاتی و الگوهای رفتاری خاص خود را دارند که بر عملکرد آنها و عملکرد شاگردانشان تأثیر میگذارد. خصوصیات فردی هرکس نحوه تلقی و برداشت دیگران از او را تعیین میکنند. ویژگیهای جسمانی افراد قابل رؤیت است؛ با این حال بین قد، وزن، رنگ پوست و یا جنسیت مدرس و اثربخشی او رابطه اندکی وجود دارد. ویژگیهای روانشناختی و احساسی به طور مستقیم بر اثربخشی تدریس تأثیر میگذارند، ولی متغیرهای بسیار زیادی در این زمینه وجود دارند که حتی تفاوتهای بسیار اندک در اثر بخشی را هم نشان میدهند. نگرش یا طرز فکر هر مدرسی درباره افراد، اشیاء و رویدادها احساسات و عقاید خاصی دارد. رفتار یا اشارات فرد معمولاً بر نگرش مثبت یا منفی او دلالت دارد. نگرشهایی که معمولاً در رفتار انسان تجلی میکند از تجارب زندگی و تعامل با دیگران نشأت میگیرد. وقتی فرد به سن بلوغ میرسد ایجاد تغییر در نگرش او بسیار دشوار است. افراد واجد شرایط نگرش های مثبت، در مقایسه با دارندگان نگرشهای منفی معمولاً مدرسان کار آمدتری هستند. مثال بارز نوع نگرش یا طرز فکر یک مدرس که در اثربخشی آموزشی او اثر میگذارد احساس مدرس نسبت به دانشجویان و فرایند یادگیری است. مدرسانی که برای جلب توجه و تحت تأثیر قرار دادن دانشجویان موقعیت خود را به رخ آنها میکشند نیازهای فراخودی دارند که مانع اثربخشی تدریس آنها میشود. نگرش مدرس مبنی بر توجه کردن و اهمیت دادن به دانشجویان باید به نوعی ابراز شود. دانشجویان مایلند تحت نظر مدرسی درس بیاموزند که به دانشجویان خود و موضوع درس علاقهمند است. مدرسی که نسبت به تدریس نگرش مثبتی دارد نوعی پیام تقویت کننده را به دانشجویان خود انتقال میدهد که خود این پیام در یادگیری آنها تأثیر مثبت دارد. تشویق و چشمداشت، عوامل تقویت کننده یادگیری به حساب میآیند. رفتار چنین مدرسی به شیوهای است که دانشجویان پیشاپیش نسبت به فرهیختاری خود احساس آگاهی پیدا میکنند. دانشجو این گونه میاندیشد مه « مطمئناً میتوانم، چون شما باور دارید که من میتوانم» ، «من تا به انجام رساندن کار به تلاشم ادامه خواهم داد چون شما مرا مجاب کردهاید که من قادر به انجام آن هستم». مدرسانی که کار خود یا سازمانی را که در آن اشتغال دارند، دوست ندارند، غالباً در کلاس درس نگرش منفی نشان میدهند. داشتن چنین نگرشی در فضای یادگیری، در نهایت، یادگیری و نگرش دانشجویان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. نقش مدرس، تعامل و همکاری او با دانشجویان در فرایند رشد و یادگیری تمایلی نداشته باشد، بنوعی دچار تناقض گویی شده است.
تواناییهای عقلانی
مدرس باید بخواند، بنویسد، استدلال کند، استنتاج کند، حلّال مشکل باشد، محاسبه کند، جمعبندی کند، دربارهی مفاهیم توضیحی ارائه دهد و بتواند تصمیمات عاقلانه بگیرد و این کارها در واقع از وظایف مغز است و موجب میشود مدرس در بهرهگیری از نهادها برای انتقال مفاهیم و ایجاد ارتباط با افراد، اشیاء و آراء بسهولت عمل کند. لازمه کار یک مدرس کارآمد برقراری ارتباط مناسب است. میزان درک افرادی که به تدریس تمایل دارند باید بالاتر از حد معمول باشد. اصطلاحات گوناگونی چون هوش، شناخت و ادراک، در تبیین تواناییهای عقلانی لازم برای یک مدرس مورد استفاده قرار میگیرد. مدرس، علاوه بر اینکه باید روان و واضح سخن گوید، باید دارای نوعی توان فکری برای ادای مطالب درسی نیز باشد.
خلاقیت
درحالی که در نظریهها و پژوهشهای اخیر خلاقیت بخشی از عملکرد عقلی فرد به حساب میآید، جا دارد که از خلاقیت در ارتباط با نقش مدرس به طور جداگانه بحث شود. خلاقیت و ابتکار ویژگیهایی هستند که به کمک آنها میتوان مدرس خوب و بد را از هم تشخیص داد. خلاقیتها و ایدهآلهای نو با ایجاد راهبردها و راهکارهای جدید، به انجام موفقیت آمیز کار منتهی میشوند. یک مدرس خلاق برای تبیین و مجسم کردن مطالب درسی خود تدابیری میاندیشد تا به کمک آنها، مطالب درسی را به شکل زنده و پویا ارائه دهد. مدرسان ضعیف غالباً بدون توجه به موضوع درس، روش واحدی را در تدریس به کار میگیرند. در حالی که اگر یک روش برای یک کلاس کارآمد باشد ممکن است برای سایر دروس هیچگونه کارآیی نداشته باشد. مدرسان کارآمد به کوچکترین نشانههایی از سردرگمی، عدم درک یا خستگی و بی علاقگی دانشجویان آگاهی دارند و میتوانند در جهت حل مشکل به نحوی در روش تدریس خود تغییراتی ایجاد کنند. بدیهیترین دلیل ضرورت تغییر در روشهای آموزشی در درسها و کلاسهای مختلف آن است که افراد از نظر تجربه، روش یادگیری و گنجایش ادارکی متفاوتند. سرعت یادگیری دانشجویان در موضوعات مختلف به میزان زیادی به توان تطابق آنها با الگوی یادگیری مورد استفاده در روش مدرس بستگی دارد. این ارتباط میان مدرس و دانشجو، باید دو طرفه باشد و مدرس برای تطابق با شرایط یادگیری دانشجو، روش تدریس خود را تغییر دهد. فهم اصول یادگیری به مدرس خلاق و مبتکر امکان میدهد تا وسایل کمک آموزشی لازم را برای مجسم ساختن اصول مورد تدریس خود طراحی کند؛ برای روشن کردن مفاهیم از جریانات و اتفاقات جاری مثال بیاورد و یا روشهای مؤثرتری را برای سنجش میزان پیشرفت و فراگیری هر یک از دانشجویان به کار گیرد.
مهارتهای اجتماعی ؛بین فردی. قابلیت برقراری ارتباط مناسب با دانشجویان، مدیران، والدین، کارفرمایان و رهبران اجتماعی از ضروریات کار هر مدرس است. مثلی است که میگویند؛ پیشه معلمان پرورش و آماده سازی انسانهاست . ارتباط اجتماعی مطلوب، یادگیری بهتر را تضمین نمیکند ولی به تحقيق ثابت شده است که احساس منفی دانشجویان نسبت به مدرس، خود، موجب کاهش میزان یادگیری دانشجویان میشود. دانشجویی که بترسد و یا عصبانی و نگران باشد نمیتواند خوب یاد بگیرد.
تسلط، اعتماد به نفس و تلقی مثبت مدرس از خود، عامل اصلی و مؤثر در محیط یادگیری است. شخصیت افراد مجموعهای از خصایص شخصی، اجتماعی و روانی آنهاست . بعضی از این عوامل شخصیتی، جنبه ارثی دارند، در حالی که بعضی دیگر از تربیت محیطی و تجارب دوران زندگی حاصل میشوند. مدرسان به عنوان افراد بزرگسال به آسانی قادر به ایجاد تغییر در خود نیستند، با این حال آگاهی آنان از شخصیت و رفتارهایی که در یادگیری تأثیر منفی دارد میتواند سودمند باشد. داشتن تلقی منفی از خود، غالباً در قالب ریشخند، گرفتن حالت تدافعی، اهانت به دیگران، خصومت، درونگرایی و تندروی نسبت به دانشجویان ظاهر میشود. این رفتارهای منفی مدرس ، با ایجاد ارتباط مشخص و مناسب با دانشجویان منافات دارد. هر چند تعیین نقش و جایگاه مدرس در ارتباط متقابل استاد- دانشجو لازم به نظر میرسد، این جایگاه و فاصله تخصصی نیابد به صورت نوعی بیاعتنایی، عدم توجه و یا تفاوت در ارزش میان انسانها جلوه کند. بین یک دوستی صمیمانه یا رابطه اجتماعی و ارتباطی شغلی مبتنی بر احترام متقابل و توجه به افرادی که با فرایند تدریس و یادگیری سرو کار دارند خط تمایز مهمی وجود دارد. مدرس باید با دانشجویان ارتباط مثبتی برقرار کند تا بتواند به جای تضعیف اهداف اصلی فراگیری، به تحقق آن اهداف کمک کند. مدرس باید با دیگر همکاران و رؤسای خود نیز هماهنگی داشته باشد. اشتیاق به فعالیت بیش از حد موجب جلب احترام همکاران و سرپرستان میشود مگر در مواردی که این اشتیاق با پرخاشگری یا بیتوجهی به کار دیگران همراه باشد. علاوه بر این، آگاهی و عمل به سنت و باورهای اجتماعی در کلاس درس و سایر حیطههای آموزشی حائز اهمیت بسیار است.
رفتار
شخصیت، که معمولاً در بزرگسالی نمود پیدا میکند، عمدهترین متغیر در برقراری ارتباط با دیگران به حساب میآید. این پیوستگی پیچیده شخصیتی، عامل مهمی در معرفی مدرس به دیگران بشناساند و یا دیگران او را بشناسند طبیعی و بدون تصمیم گیری آگاهانه بروز میکند. با این حال بسیاری از تأثیرگذاریهای مدرس در یادگیری فراگیران، حاصل رفتارهای کلامی و عملی اوست. مسلم است که چنانچه رفتارهای مدرس به نظام ارزشی و احساسی فراگیران نزدیکتر باشد، برای آنان قابل قبول تر است. رفتار مناسب، به شرایط و زمان خاص بستگی دارد و فرد دیگری نمی تواند آن را از قبل پیش بینی کند. این، بخشی از فرایند پیچیده تصمیمگیری است که پیوسته در هر محیط تعلیم و تعلم روی میدهد. اصول کلی حاکم بر رفتار، در بیشتر موقعیتها مناسب و قابل اجراست. ملاحظهکاری همیشه احساس دیگران را در نظر بگیرید. از آنجا که در بسیاری از موارد فرد قادر به درک احساس دیگران نیست، مدرسان باید در شرایط نامساعدی که احتمالاً موجب دستپاچگی و اضطراب میشوند، محتاط باشند. بهتر است از پافشاری بر مسائلی نظیر تفاوتهای دیدگاههای سیاسی، تفاوتهای نژادی و فرهنگی و نیز برتری یک درس نسبت به دروس دیگر، اجتناب شود.
گاه امور جنجالی را هم میتوان مورد بحث قرار داد ولی عملکرد مدرس باید دقیق و ملاحظهکارانه باشد. مدرس باید نسبت به افکار و دیدگاههای دیگران به شیوهای واکنش نشان دهد که از واکنش او رد یا قبول کامل آن دیدگاهها استنباط نشود . چنانچه مدرس خودرأی و بیمنطق به نظر برسد، بحثهای مهم با مشکل مواجه میشود. لذا پایبندی به این توصیه که ابتدا بیندیش و آنگاه سخن بگوی، حائز اهمیت بسیار است. بهترین نوع برخورد این است که شخص نسبت به شنیدن نظریات دیگران توجه و اشتیاق نشان بدهد و با دانشجویان صادق باشد.اگر دانشجویان پاسخ نادرستی بدهند، مدرس باید از مسخره کردن پاسخ آنها اجتناب کند و تا آنجا که ممکن است بخشی از پاسخ نادرست را تصحیح کند. به عنوان مثال، میتوان گفت «جو، من معتقدم که شما در مسیر درستی فکر میکنید ولی پاسخ شما مشکلاتی دارد» ، « جین، آیا میتوانی به این پاسخ مطلبی اضافه کنی؟» یا اینکه جو، کمی بیشتر توضیح بده، چرا معتقدی این جواب درست است؟ پاسخهای کوتاهی نظیر «نه شما کاملاً در اشتباهید یا جو، شما چطور میتوانید اینگونه فکر کنید؟ یا جین، وقتی دیروز راجع به این موضوع صحبت میکردیم حواست کجا بود؟ دانشجورا شرمنده میکند وحتی ممکنست توهين آميز تلقی شود.
همکاری و تعاون
مدرس باید نسبت به کل برنامههای دانشكده حساس باشد و بر اساس آن برنامهها مسئولیتهای آموزشی خود را تنظیم کند. زندگی شخصی و یا وضعیت محیط درسی دانشجو ممکن است در مقایسه با یک دورهی درسی بسیار مهمتر باشد. در چنین شرایطی، یک مدرس فهمیده باید از لجاجت وغیرقابل انعطاف بودن بپرهیزد.مدرسان باید به هنگام کار با یکدیگر در جهت منافع دانشجویان همکاری کنند. مدرس باید مسئولیتهای غیر آموزشی خود را با مدیریت واحد آموزشی در میان بگذارد تا بخوبی نقشی را که از او انتظار میرود درک کند. مدرسی که وظایف خود را دوستانه و با همکاری و همفکری دیگران انجام دهد، شهرت خوبی کسب میکند و میتواند از دیگران همکاری مطلوبی را انتظار داشته باشد.
تحسین، تعاریف و تمجید
تشویق در موفقیت فرد عامل مؤثری به حساب میآید. تعاریف و تمجید موجب ارتقای کارآیی و احساس رضایت افراد میشود. ابراز علاقه به نتیجه کار یک همکار یا دانشجو نوعی تحسین و تعارف محسوب میشود. مدرسانی که در کلاس موفقیتی فوق العاده کسب میکنند و یا در رویکرد حل مشکل دانشجویان موفق میشوند باید صمیمانه مورد تمجید قرار گیرند. البته از تمجید و تعارف و تحسین در امور کم اهمیت که به چاپلوسی تعبیر میشود باید پرهیز کرد.
رفتار دوستانه
مدرسی که با دانشجویان و همکاران خود با لبخند و ادای کلمهای تهنیت آمیز برخورد میکند در کار با آنان موفقتر است. با همکاران و دانشجویان باید ارتباطی دوستانه، طبیعی و آزاد برقرار کرد. یک نصیحت قدیمی به مدرسان جدید، که هنوز هم قابل استناد است، این است که با عدالت رفتار کن، محکم باش و رفتار دوستانه داشته باش . اینکه دانشجویان مدرس خود را فردی خوشبرخورد و قابل دسترسی بدانند برای آنان بسیار مهم است. حسن تفاهم از طرق مختلف از جمله یک لبخند، سلام، خوشامدگویی و یا اقرار به ارزشمندی افراد حاصل میشود.
اگر مدرس دارای هر یک از این رفتارها باشد، دانشجویان او را معلمی سختگیر و بد اخلاق تلقی خواهند کرد:
- پرخاشگری و داشتن حالت تهاجمی؛
- با لحن آمرانه سخن گفتن؛
- همواره ترشرو بودن؛
- غیر قابل انعطاف جلوه کردن؛
- لاف زدن و تهدید به اینکه کسی نمیتواند از او نمره الف بگیرد؛
- خودداری از تکرار مطلب و پاسخ ندادن به سؤالات دانشجو؛
- اظهار اینکه برای گذرانیدن این درس تلاشهای فوقالعادهای لازم است؛
- حرفتار با دانشجو به نحوی که باید به جای راهنمایی او را به زور پیش برد و کم توجهی به دانشجو.
مدرسانی که چنین شیوههایی را در پیش میگیرند، به باطل تصور میکنند که میتوانند دانشجو را وادار به یادگیری گرد، در حالی که این روشها و ترفندها شاگردان را از همکاری و یکدلی با مدرس روگردان میکند و باعث ایجاد ترس و انزجار در آنان میشود. وقتی دانشجو احساس ترس و انزجار یا آزردگی میکند، یادگیری اندکی حاصل میشود. مدرس کارآمد ضمن اعمال قدرت، برای تسهیل یادگیری، از خود شکیبایی، درایت و خویشتن داری نیز نشان میدهد.
دخالت و التزام
مدرس باید در کل برنامههای دانشکده دخالت داشته باشد. ابراز علاقه به فعالیتهای دانشکده و مشارکت در آن فعالیتها تفاهم با دانشجویان و همکاران را گسترش میدهد. شرکت در فعالیتهای تفریحی، ورزشی یا اجتماعی موجب پیدایش ارتباط نزديكي میان مدرس و دیگران میشود. مدرس به مصاحبتهای اجتماعی نزديک با همکاران خود نیازی ندارد ولی برای ارتقای شناختی و غیر رسمی درونگروهي بهتر است با آنان روابط متقابل داشته باشد.
حرفهای بودن
مدرسان حرفهای تشخیص خاصی دارند و در ارتباط با دیگران از اعتبار والایی برخوردارند. آنها از داشتن تبحّر و به کاربستن آن در ایجاد صلاحیت و مهارت در دانشجویان احساس افتخار میکنند. مدرس به عنوان یک مربی حرفهای به امر تدریس اعتبار میدهد و جمیع جهات برنامه آموزشي را تقویت میکند. به عنوان مثال یک مدرس ریاضیات باید ارزش کاربرد صحیح زبان و ادبیات و یا مهارتهای ارتباطی و دیگر مطالب موجود در برنامهی آموزش را نیز ارج بگذارد و تقویت کند. بنابراین، میتوان گفت: «منظور از صلاحیت معلمی، مجموعهی شناختها، گرایشها و مهارتهایی است که معلم با کسب آنها میتواند در جریان تعلیم و تربیت به پرورش جسمی، عقلی، عاطفی، اجتماعی و معنوی فراگیران کمک کند».اگر فردی در جریان تربیت معلمی خود شناختهای لازم را به دست آورد و نسبت به امر تدریس و یادگیری در او نگرشهای مثبت فراهم نشود. معلمی او ناقص است و نمیتواند به یادگیری مؤثر کمک کند. یک معلم تاریخ را در نظر بگیرید که اطلاعات تاریخی زیادی دارد ، ولی وقتی که وارد کلاس میشود میگوید: «بچهها من خیلی تاریخ خواندهام، ولی تا کنون نفهمیدهام که به چه درد میخورد». همین طرز تلقی کافی است تا رابطهی عاطفی دانشآموز با محتوای کتاب قطع شود. باز ممکن است فراگیر، درس را مطالعه کند و در آزمون نمرهی بالایی به دست آورد ، ولی آن را به طور مؤثر یاد نگیرد و در رفتار او و در نگرش او تغییری به وجود نیاید. برای تقویت صلاحیتهای معلمی لازم است صلاحیتهای مورد انتظار توسط برنامهریزان به خوبی تدوین شوند و مبنای طراحی نظام تربیت معلم قرار گیرند. هدفهای برنامههای درسی تربیت معلم، محلّ ورود صلاحیتهای معلمی به نظام تربیتی است. هدفها بر اساس صلاحیتها تعیین میشوند و برنامههای درسی نیز بر اساس هدفها تعيين و سازماندهی میشوند.رابطهی بین صلاحیت و اهداف و محتوا، رابطهای دو طرفه است. از نظر برنامهریزی و طراحی، مسیر کار از صلاحیت به طرف محتوا و سپس سطوح پایینتر فرایند برنامهریزی است؛ یعنی نخست صلاحیتها تعیین میشوند و اهداف بر اساس صلاحیتها تدوین میگردند و سپس، محتوا بر اساس اهداف انتخاب و سازماندهی میشوند.
بنابراین در مرحلهی طراحی، صلاحیت ؛ مبنای تصمیمگیری است؛ لکن در مقام تحقق، حرکت از محتوا به طرف صلاحیت است؛ یعنی محتوای انتخاب شده تدریس میشود و هدفهای آموزشی تحقق مییابند و از مجموعه اهداف، صلاحیتها و قابلیتهای لازم در فراگیران به وجود میآیند.
منبع
حاجی زاد،محمد(1390)،مقايسه مهارتهاي حرفه اي معلمان دروس علوم پایه و علوم انسانی دوره راهنمایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید