سواد وکتابداری

زماني فيلسوف كسي بود كه تقريباً تمامي دانش زمان را دارا بود و در آن تبحر كامل داشت. گسترش دانش بشري با عنايت به محدوديت عمر انسان، مسئله تخصص را پيش مي‌آورد. هر فرد ميتواند در يك شاخه، آن هم در جزيي از آن، صاحب نظر شود. حتي ميزان اطلاعات توليد بسياري مواقع غير ممكن است. در سال 1791 انديشمندي گفته بود كه دانش بر دو گونه است: يا خود آن را مي‌دانيم، يا مي‌دانيم كه در كجا مي‌توانيم اطلاعاتي درباره آن بيابيم. واقعيت اين است كه اين نوع دوم دانش در جامعه اطلاعاتي امروز اهميت قابل ملاحظه‌اي يافته است.

شعار بياموزيم كه چگونه بياموزيم – الگوي آموزش قرار گرفته است- به نوعي القاي همين معنا را ميكند .قبل از ظهور خط ، كاغذ، چاپ حافظه نقش اساسي را در حيات انسان بر عهده داشت و معيار دانايي بود. با گذشت زمان به ويژه با ظهرو چاپ سواد خواندن و نوشتن مترادف دانايي شد و حافظه كاربرد كمتري يافت و اكنون در عصر اطلاعات، توانايي جايابي، پردازش، و استفاده مؤثر از اطلاعات جايگزين حافظه و سواد  شده است.امروزه اين توانايي دسترسي، بازيابي و ارزشيابي اطلاعات بخش عمده‌اي از تعريف سواد را شامل شده، سواد اطلاعاتي و كتابخانه اي را مطرح مي‌كند.

با توجه به تعريف سواد ، از نظر مفهومي مي‌توان گفت که سواد يعني : توانايي خواندن و نوشتن. سواد برخلاف تعريف ساده آن، تنها به معناي توانايي خواندن و نوشتن نيست، بلکه مفهومي فراتر و هدفهايي والاتر از آن دارد. مهارتي اساسي براي توانمند‌سازي انسان در رشد عقل، منطق، تفکر نظام‌مند و پژوهش. در واقع سواد پيش نياز اصلي براي رشد فکري و توانايي انجام پژوهش است. بدون داشتن سواد نمي‌توان به منابع دانش بشري دست يافت و از آنها براي توليد دانش نو بهره گرفت. پيشرفت تمدن بشري را وابسته به سواد و توسعه آن در توده هاي سطوح پايين جامعه مي‌داند. هر فعاليت پژوهشي که متکي بر تفکر نظام‌مند و مبتني بر روش علمي است نيازمند داشتن سواد به مفهوم بسيط آن است.

از نظر تاريخي داشتن سواد فقط براي طبقه نخبه قدرتمند و به طور قابل ملاحظه‌اي براي طبقه اعيان و روحانيون قابل دسترس بود.در قرن 19 ، سواد يک مهارت عمومي شدو در جريان اصلاحات اجتماعي، سوادهدف اصلي آموزش و پرورش به شمار آمد .

انواع سواد

در اواخر دهه 90 يونسکو ، تعريفي ديگر از سواد ارائه داد :

با سواد کسي است که بتواند بنويسد، بخواند ، چهار عمل اصلي را بشناسد بعلاوه به کامپيوتر و زبان دوم تسلط داشته باشد و بتواند در زندگي روزمره از آن استفاده نمايد .پژوهشگران موفق به کشف و معرفي بيش از 34 نوع سواد مفيد و مدرن شده‌اند که عبارتند از :

سواد علمي، سواد رايانه‌اي، سواد شبکه‌اي، سواد آموزي تابعي، سواد رسانه‌اي ، سواد فرهنگي، سواد اجتماعي، سواد سياسي، سواد اقتصادي، سواد اينترنتي، سواد محيط کار، سواد خانوادگي و … سواد اطلاعاتي، هر يک از سوادهاي ذکر شده تعريف، استانداردها و راهکارهاي توسعه خويش را دارند . به عقيده راسل، موتور محرك سواد، اطلاعات است در نتيجه همه سوادها سواد اطلاعاتي است. ابتدا تعريفي از سواد پايه يا علمي و سواد اطلاعاتي و نهايتاً سواد فناوري خواهيم داشت .

سوادهاي چندگانه

سواد علمي, پايه: سوادپايه يکي از 34 نوع سواد محسوب مي شود. اولين تعريفي که يونسکو ازسواد ارايه داد. سواد پايه يا علمي با معناي مصطلح آن در نظام آموزشي که دربرگيرنده مفهوم توانايي خواندن و نوشتن است. آگاهي نسبت به مفاهيم علمي مورد نياز در عصر اطلاعات، ‏کنجکاوي نسبت به محيط و پيدا کردن سوال ها و پاسخ به آنـها جهت رفع نيازهاي اطلاعاتي‏، توانايي شرح، توضيح وپيش بيني روي داده ها، توان درک مضامين مقاله‌هاي علمي ومشارکت در گفتگوهاي علمي وتصميم‌گيري‌هاي محلي و ملي.

سوادبصري:درک عناصر اصلي طراحي بصري‏، ‏تکـنيک ها و رسانه ها، آگاهي نسبت به  احساسات، روحيات، درک تصاوير نمايشي‏، سمبليک و…

سواد رايانه اي:امروزه ICT  بخش لاينفک زندگي جوامع مختلف شده است و به روشني تاثير آن را در جنبه‌هاي مختلف زندگي خود مي‌بينيم . براي زندگي در چنين فضايي افراد نيازمند تغييراتي در نگره‌ها ، آموخته‌ها و    شيوه‌هاي مختلف زندگي خود هستند .امروزه بسياري از امور علاوه بر آن که رايانه‌اي شده‌اند از     سيستم‌هاي سنتي انجام امور فا صله زيادي گرفته‌اند که اين امر ايجاب مي‌کند دانش حداقلي نسبت به رايانه در افراد وجود داشته باشد .مهارت در بهره‌گيري از رايانه بخشي از کل ماجرا است و اصل قضيه در سواد اطلاعاتيINFORMATION LITERACY  است . سواد اطلاعاتي به مفهوم مهارت‌هاي بنياني در بهره‌گيري و استفاده از اطلاعات براي امور جاري و فرآيند‌هاي حل مسايل است .

اين که هر کس حداقل مهارت‌هاي لازم را در شناسايي، جست و جو و پايش اطلاعات مورد نياز خود از منابع مختلف داشته باشد، بخشي از سواد اطلاعاتي است . مهارت‌هاي سواد رايانه‌اي بخش ديگري از سواد اطلاعاتي است. افخمي بيان مي‌کند سواد اطلاعاتي همانند سواد كامپيوتري كه نيازمند شناخت فناورانه است و اينكه چطور نرم افزار و سخت‌افزاري را بسازيم نيست يا سواد كتابخانه كه نيازمند توانايي استفاده از مجموعه كتابخانه و خدماتش باشد، نيست. همچنين يك ارتباط قوي متعلق به همه اين مفاهيم وجود دارد.

هر كدام از اين سوادها چندين سطح از تفكر را بصورت حياتي نياز دارند. اما در مقايسه با سواد كامپيوتري سواد اطلاعاتي صرفا به آنسوي دسترسي داشتن به دانش چطور استفاده نمودن از فناوري مي‌رود زيرا فناوري تنها كيفيت آموزش تجربي را تضمين نمي‌نمايد.سواد رايانه‌اي گسترش از سواد سنتي است که مستلزم توانايي شخص در انجام اعمال اصلي و پايه با رايانه است. اعمالي مثل استفاده از بسته هاي نرم‌افزاري از پيش آماده، نرم افزارهاي کتابخانه‌اي، بانک­هاي اطلاعاتي روي ديسک فشرده، پايگاه هاي اطلاعاتي پيوسته و اطلاعات شبکه‌اي روي اينترنت است باسواد رايانه اي ، که هرکسي مي‌تواند بشود قادر است رسانه هاي چاپي و الکترونيکي را رمزگشايي، ارزيابي، تجزيه و تحليل و توليد کند.

سواد شبکه اي  : اين سواد دربرگيرنده دانشي است که معني آن متضمن مواردي است چون آگاه بودن از گستره و کاربردهاي منابع و خدمات اطلاعاتي شبکه هاي جهاني، شناخت نقش و نويد اطلاعات شبکه اي درمحل مشکلات و انجام فعاليتهاي حياتي پايه، و شناخت نظامي که اطلاعات شبکه اي به واسطه آن توليد شده، سر و سامان يافته و دسترس پذير مي شوند. مهارت‌هاي موردنياز اين سواد عبارتند از توانايي بازيابي انواع خاصي از اطلاعات از شبکه با استفاده از گروهي از ابزارهاي کشف اطلاعات و آمايش اطلاعات شبکه اي و الکترونيکي به واسطه ترکيب آنها با ديگر منابع، و نيز توانايي ارتقاء کيفيت اطلاعات جهت افزودن ارزش آن در موقعيت هاي ويژه و استفاده از اطلاعات شبکه اي براي تجزيه و تحليل و اتخاذ تصميمات مربوط به مسائل شخصي و کاري و کسب خدماتي که موجب ارتقاء کيفيت زندگي مي شوند.

سواد آموزي تابعي

 يونسکو، در سال1978، باسواد تابعي را اينطور تعريف مي کند: باسواد تابعي شخصي است که پس از کسب مهارت ها و معلومات اساسي بتواند در کليه فعاليت هاي اجتماعي که مستلزم سواد است به نحو موثري شرکت جويد و با استفاده از توانايي هاي خواندن و نوشتن و حساب کردن براي رشد خود و توسعه جامعه اش گام بردارد. به عبارت دقيق تر سواد آموزي (تابعي) خود تابعي از تغييرات محيطي و زمينه اي (فکري) هر جامعه در زمان هاي مختلف است .

سواد تکنولوژي: توانايي درک واستفاد‏ه از رايانه ، اينترنت‏، توانايي استفاد‏ه از اطلاعات  فني د‏رجامعه در زمينه‌هاي مختلف‏،‏توان تطبيق ، درک واستفاـ‏ه دائمي از نوآوري هاي صورت گرفته د‏ر زمينه فناوري  .

سواداجتماعي:آگاهي از نقش اطلاعات د‏ر جوامـع پيچيده امروزي‏، مسئوليت‌پذيري نسبت به اجتماع وتطبيق رفتارهاي  فردي با خواسته‌هاي جامعه‏، دانش چگونگي نقش اطلاعات د‏ر زندگي گروه‌ها، شوراها و …

 سواد رسانه اي:سواد رسانه‌اي يك نوع درك متكي بر مهارت است كه مي‌توان براساس آن انواع رسانه‌ها را از يكديگر تميز داد و انواع توليدات رسانه‌اي را از يكديگر تفكيك و شناسايي كرد. اين مورد طوري مفهوم سواد را گسترش مي‌دهد که شامل رسانه هايي که پس از چاپ ظهور کرده  و چشم انداز اطلاعاتي ما را تحت استيلاي خود قرار داده اند، بشود؛ هم چنين اين سواد به مردم جهت درک، توليد و انتقال معاني در فرهنگي متشکل از تصاوير، کلمات و صداي نيرومند کمک نمايد.

 باسواد رسانه اي ؛ که هر کسي مي تواند بشود قادر است رسانه هاي چاپي و الکترونيکي را رمز گشايي، ارزيابي، تجزيه و تحليل و توليد کند. سواد اطلاعاتي فن و توانمندي استفاده از رايانه و ابزارهاي مرتبط به رايانه و سواد رسانه‌يي به توانمندي استفاده و درک مطالب يا محتواي رسانه‌ها گفته مي‌شود.

سواد ارتباطات:از ديدگاه علماي علم ارتباطات، جامعه حاصل برقراري ارتباط بين افراد در سطوح مختلف بوده و ارتباط مبناي شکل گيري يک جامعه است.تعريف واحدي از ارتباطات که همه را قانع کند وجود ندارد. در 1970، فرانک دنس،  تعريف انتشار يافته را شناسايي کرد. از نظر برخي معناي آن تبادل متفکرانه ديدگاه ها از طريق يک مکالمه معنادار بين دو انسان است ؛ برخي آن را به پيام ساده ارسال شده، بدون تفکر يا درخواست بازخورد، اطلاق مي کنند، با اين تعريف اخير، مي توان گفت ماشين‌ها و جانوران نيز ارتباط برقرار مي کنند.بنا بر تعبيري سواد ارتباطات را اينگونه مي‌توان تعريف کرد : قابليتي است که فرد را در ايجاد، تداوم و تعميق رابطه با ديگران توانمند مي‌سازد.

سواد چند فرهنگي:سواد چند فرهنگي درک اعتقاـ‏ات ورسوم فرهنگي وتوجه به تفکرات د‏يگران د‏رک  شباهت ها و اختلافات درعقايد وظواهر زندگي‏، درک فناوري بر فرهنگ‏، درک پيامدهاي ناهنجاري هايي مانند  تعصبات‏، تبعيض نژادي‏،د رک اهميت فناوري در برقراري ارتباطات با ساير گروه هاي فرهنگي.

منظور از سواد فرهنگي، شناخت  ميدان هاي فرهنگي مختلف ؛ به تعبير بورديو يا ، شناخت قواعد نوشته و نانوشته، گونه‌ها، گفتمان‌ها، انواع سرمايه‌ها، ارزش‌هاي فرهنگي موجود، زمينه‌ها و ملزوماتي است که بر عمل انسان‌ها تاثير مي گذارند . اين شناخت، سواد خاصي را در ارتباط با  ميدان معيني در اختيار افراد قرار مي‌دهد و به آنها امکان مي‌دهد که بدانند چه اتفاقاتي پيرامون آن‌ها در حال وقوع است تا بتوانند در خصوص نحوه تعامل با آن ميدان‌ها تصميم بگيرند يعني بتوانند تشخيص دهند که چه رفتارها، کردارها، گونه‌ها يا گفتمان هايي در شرايط خاصي مناسب يا مقتضي هستند. از آنجا که معناسازي با توجه به ميدان  صورت مي گيرد ميزان آشنايي افراد با نظام هاي معنايي مختلف ؛ مثلا زبان بدن و يا مد و کنش هاي مرتبط با آنها و همچنين توانايي افراد در خوانش و استفاده از نظام هاي معنايي مختلف، ميزان برخورداري آنان از سواد فرهنگي را تعيين مي‌کند. سواد رسانه اي نيز که در يادداشت پيشين بدان پرداختيم به همين ظرفيت‌ها و توانايي‌ها با توجه به نظام‌هاي معنايي مرتبط با ميدان رسانه‌ها اشاره ميکند.

در يک جامعه چند فرهنگي، مانند جامعه ايران سواد فرهنگي به معني تسامح، تساهل و مداراي بيشتر، درک و ديالوگ آزاد بين هويت‌هاي اجتماعي، قومي، و مذهبي مختلف و احترام به عقايد ديگران و پذيرش تفاوت‌هاي فرهنگي است. شهروندان چنين جامعه اي از طريق تکنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي،اطلاعات خودرا افزايش داده نسبت به گردآوري و استفاده کارآمد از آنها مبادرت ورزند. سواد فرهنگي همانند مفاهيم مکمل آن يعني سواد رسانه اي، سواد ديجيتال، سواد کامپيوتري، سواد اطلاعاتي، سواد سمعي و بصري زيربناي اصلي جامعه مبتني بر دانايي محسوب مي‌شود.

سواد جهاني:نقش اطلاعات درازبين بردن مرزهاي مجازي‏،‏درک عميق نسبت به جهان اطراف وجوامـع انساني‏.

سواد ديجيتالي:ارزيابي وترکيب اطلاعات به شکل هاي مختلف،‏ارايه اطلاعات بااستفاده از  فرصت هاي رايانه اي و تحليل و د‏سترسي به اطلاعات و پرد‏ازش داد ها.

سواد اقتصادي:توان ارزيابي هزينه‌ها، سودها ومحدوديت‌هاي منابـع و مقايسه هزينه‌ها  و سودها، د‏رک رقابت هاي اقتصادي ، کمبودها، موانع تجاري‏، ارتباطات بين خريداران وفروشندگان، درکنقش موسسات خصوصي و ملي ،‏د‏رک ناهنجاري هاي مانند تورم‏،‏بيکاري.

سواد تجاري:درک تاثيرفن آوري بر تجارت‏،‏ توانايي تدوين  استراتژي جهت خلق واستفاد‏ه از موقعيت هاي تجاري‏،‏ نقاد‏ي موقعيت هاي مختلف تجاري وبالا بردن قابليت هاي کاري .

سواد سلامتي:درک مفاهيم سلامتي ومشارکت در ترويج آن ،‏تونايي استفاده از آموزش هاي پزشکي ،‏توانايي تشـيص اشتباهات ودرک چرايي تجويزدـ‏اروها.

سواد انتقادي:توانايي يادگيري مستمر، توان ارزيابي موضوع مورد نظر،‏ مشارکت موثرو برقراري  ارتباط مستمر د‏ر جامـعه با استفاد‏ه از تفکر منطقي و ترويج ، خلاقيت وآ‏فرينش در امور روزمره‏‏.

سواد ابزاري:‏استفاده عملي وذهني از فن‌آوري اطلاعات، سخت افزارها ونرم افزارها،‏ چند رسانه‌اي و رايانه‌اي‏.‏.

سوادمنابـع:توانايي درک شکل‏، نوع‏، مکان و روش‌هاي دست يابي به منابع اطلاعات، آگاهي از تغييرات ايجادشده د‏ر منابع‏.

سوادپژوهشي:درک وتوان بهره گيري از فن آوري اطلاعات مورد استفاده محققان و دانشمندان .

سواد اطلاعاتي:اصطلاح سواد اطلاعاتي عموماً به عنوان توانايي ارزيابي و سازماندهي اطلاعات به منظور استفاده مطلوب از آنها با ضريب صحت بالا در يک گستره وسيع و متنوع از منابع تعريف شده مطرح مي‌شود.

از ديدگاه وبر و جانسون سواد اطلاعاتي توانايي اتخاذ تدابير مناسب براي شناسايي اطلاعات مورد نياز است به گونه‌اي که دسترسي به آنها به استفاده صحيح ، اخلاقي و مفيد در سطح جامعه منجر شود .به بياني ديگر سواد اطلاعاتي قابليتي است که فرد را در ارزيابي انتقادي اطلاعات به دست آمده و استفاده دقيق، موثر و خلاق از آنها به منظور رفع نيازهاي اطلاعاتي خويش توانمند مي‌سازد و در مقايسه با سواد كتابخانه‌اي، سواد اطلاعاتي بيشتر از جستجو در يك فهرست پيوسته يا مواد مرجع ديگراست زيرا سواد اطلاعاتي يك تكنيك نيست بلكه يك هدف براي آموزشگران است.

سواد اطلاعاتي به يك آگاهي از روشي كه سيستم‌هاي اطلاعاتي كاربردي و ارتباط بين يك رفع نياز اطلاعاتي ويژه وشناخت منابع مورد نياز به منظور بازيابي اطلاعات براي رسيدن به حل مسئله است. سواد اطلاعاتي از دو کلمه سواد و اطلاعات ترکيب يافته است. اطلاعات را مردم بيشتر مترادف با اخبار يا داده‌هاي قابل تغيير و تفسير مي‌دانند و سواد عموما به توانايي خواندن و در موارد خاص، توانايي فهميدن يا تفسير دقيق از يک موضوع اطلاق مي‌شود. با ترکيب اين دو کلمه مفهوم جديدي به نام سواد اطلاعاتي به وجود مي‌آيد. سواد اطلاعاتي توانايي تشخيص زمان نياز به اطلاعات، يافتن اطلاعات مورد نياز و ارزيابي و به کارگيري موثر اطلاعات تعريف شده است.

واژه سواد در  برگيرنده مهارتهاي مورد نياز براي هرشخص است تا بتواند نقش مناسبي را در جامعه ايفا كند. ساده‌ترين حالت سواد مشتمل بر توانمندي كاربرد زبان است، بدين معنا كه، فرد با سواد قادر به  خواندن، نوشتن و درك زبان بومي خود باشد. خواندن، نوشتن وآشنايي با حساب هنوز به عنوان مهارتهاي اساسي در سواد به شمار مي‌آيند، اما امروزه مهارتهاي ديگري نيز براي بهره گيري از اطلاعات وجود دارد. سواد اطلاعاتي يک مهارت است، مهارتي که فرد را قادر مي سازد نياز اطلاعاتي خود را تشخيص دهد، اطلاعات مرتبط با آن را بيابد و به نحوي موثري به کار گيرد. سه وجه تشخيص، يافتن و استفاده موثر از اطلاعات وجوه غالب تمامي تعاريف ارائه شده براي سواد اطلاعاتي هستند. در واقع اگر چه دسترسي مستقيم و بدون واسطه کاربران به منابع اطلاعاتي افزايش يافته ولي افزايش دسترسي به معناي رسيدن به اطلاعات سودمند و مرتبط نيست و استفاده از آن لازمه برخورداري از سواد اطلاعاتي است.

اينگونه مهارتها در عبارت سواد اطلاعاتي خلاصه مي‌شود كه آنها را براي اولين بار زوركوفسكي درسال ، 1974 ميلادي مطرح كرد. البته، عبارتهاي ديگري همچون سواد كامپيوتري، سواد رسانه اي،  سوادكتابخانه اي، اطلاعات الكترونيكي و سواد فناوري اطلاعات نيز مطرح شده است .

تعبير سواد اطلاعاتي را نخستين بار پل زوركوفسكي به‌كار برد. وي در طرح پيشنهادي خود به كميسيون ملي علوم كتابداري و اطلاع‌رساني (ان.سي.ال.آي.اس.)  ايالات متحده در 1974، به تبيين اهداف دستيابي به سواد اطلاعاتي پرداخت. او كسي را داراي سواد اطلاعاتي مي‌داند كه براي استفاده از منابع اطلاعاتي آموزش ديده باشد و بتواند با استفاده از اطلاعات مسائل خود را حل كند . دراين تعريف دوشاخص اصلي آموزش وتوانايي حل مسئله  درنظرگرفته شده است.از نظر زوركوفسكي افراد باسواد اطلاعاتي به واسطه اين دو شاخص توانايي بهتري دربهره‌برداري از اطلاعات دارند.

لي بورچينال، سواد اطلاعاتي را مهارتِ يافتن و استفاده از اطلاعات براي حل مشكلات و تصميم‌گيري مؤثر و كارآمد دانست. در تعريف بورچينال، سواد اطلاعاتي به سه مهارت مربوط شده است: يافتن، حل مشكلات، و تصميم‌گيري. وي نيز همچون زورکوفسكي بر مهارت حل مسئله تأكيد كرده است.لي بورچينال ، سواد اطلاعاتي را مهارتي دانسته که توانايي تشخيص، يافتن و استفاده موثر از اطلاعات را در حل مسائل مختلف به افراد مي دهد. وي نيز مانند زوركوفسكي مهارت حل مسئله را از شاخص‌هاي مهم سواداطلاعاتي مي‌داند.

رابرت تيلر، سواد اطلاعاتي را توانايي حل مشكلات با استفاده از منابع اطلاعاتي دانست. از نظر او شناخت منابع و محل آنها براي پاسخ به سؤال، اصل اساسي سواد اطلاعاتي است.با توجه به تعاريف فوق  درباره سواد اطلاعاتي ،آشنايي و نحوه دستيابي به منابع براي حل مسا ئل به تنهايي کافي نيست. لذا اين تعريف، تعريف کاملي نيست.

در دهه 1980 عنصر فناوري نيز وارد تعريف سواد اطلاعاتي شد. انجمن صنعت اطلاعات در 1952 اعلام كرد سواد اطلاعاتي دانشي است كه به فرد كمك مي‌كند تا بداند چگونه و كجا براي رسيدن به منابع دانش از فناوري اطلاعاتي استفاده كند. در همين دهه، ويليام دمو، تحت تأثير نوآوري‌هاي فناوري در پردازش، ذخيره‌سازي، بازيابي، و انتقال اطلاعات تعريف جديدي از سواد اطلاعاتي ارائه كرد: سواد اطلاعاتي مهارت و دانش دسترسي مؤثر به اطلاعات و ارزيابي آن اطلاعات است. بنظر او سواد اطلاعاتي با شيوه تفكر رابطه مستقيمي دارد.

پشتكار، توجه به جزئيات، و دقت در پذيرش عقايد منتشر شده صفاتي هستند كه به پرورش اين مهارت كمك مي‌كنند.در تعاريف ديگري كه در دهه 1980 ارائه شد، سواد اطلاعاتي به‌عنوان سواد در جامعه اطلاعاتي مورد توجه قرار گرفت. براي مثال كارول كولثاو ، گفت: سواد اطلاعاتي و سواد كاركردي ؛ توانايي خواندن و استفاده از اطلاعات در زندگي روزمره، تشخيص نياز اطلاعاتي، جست‌وجوي اطلاعات براي تصميم‌گيري آگاهانه بسيار به يكديگر نزديكند. لازمه سواد اطلاعاتي، توانايي كنترل اطلاعات توليد شده توسط رايانه‌ها و رسانه‌هاي ارتباط جمعي است. تحولات اجتماعي و فناورانه نيازمند مهارت و دانش جديد است.

جان اولسن و بيل كونز، معتقدند سواد اطلاعاتي درك نقش و قدرت اطلاعات، توانايي يافتن، استخراج، و استفاده از اطلاعات در تصميم‌گيري‌ها توسط فرد است. همچنين توانايي توليد و دستكاري اطلاعات با استفاده از فرايندهاي الكترونيكي، مهارت‌هايي هستند كه جزء مهارت‌هاي سواد اطلاعاتي محسوب مي‌شوند. به‌طور خلاصه، سواد اطلاعاتي گسترش مفهوم سواد سنتي در پاسخ به جامعه‌اي است كه ما در آن زندگي مي‌كنيم.

در نيمه دوم دهه هشتاد ميلادي، كتابداران كتابخانه‌هاي دانشگاهي از اصطلاح سواد اطلاعاتي به‌جاي سواد كتابخانه‌اي استفاده كردند و برنامه‌هاي آموزش استفاده‌كنندگان از كتابخانه‌ها كم‌كم جاي خود را به برنامه‌هاي ارتقاي سواد اطلاعاتي داد.

در پايان دهه 1980، نقش مهارت‌هاي كتابخانه‌اي در آموزش تفكر نقاد وارد برنامه‌هاي آموزش استفاده‌كنندگان شد. در پايان اين دهه دو كتاب درباره نقش كتابخانه در آموزش مهارت‌هاي سواد اطلاعاتي منتشر شد. كتاب اول، نوشته ؛ پاتريکابرويک و   اي. گوردن گيي  ، بر نقش كتابخانه‌ها در پيشرفت آموزش عا آموزش عالي تأكيد داشت؛ و كتاب دوم گزارش انجمن كتابداران امريكا بود. هر دو كتاب، سواد اطلاعاتي را موضوعي مرتبط به حرفه كتابداري در آموزش و پرورش تلقي كردند.

منبع

برجیان بروجنی،مهشید(1390)، سواد اطلاعاتي کتابداران شاغل در سازمان اسناد و کتابخانه، پایان نامه کارشناسی ارشد،کتابداری واطلاع رسانی، دانشکده ادبيات و علوم انساني تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0