زندان، زندانی و بحران هویت
زندان
زندان مکانی است که اشخاص از نظر فیزیکی، محدود و توقیف و معمولاً از آزادیهای شخصی محروم میشوند. زندانها به طور قراردادی، سازمانهایی هستند که بخشی از نظام قضائی یک کشور محسوب میشوند و به منظور اجرای کیفر حبس، بهعنوان یک مجازات قانونی که به صورت حکم از سوی دادگاه صادر شدهاست، به دلیل ارتکاب جرم بکار میروند.در بیان عامیانه و در خیلی از کشورها، واژه زندان به عنوان یک مترادف برای بازداشتگاه در حالی که از نظر قانونی این واژهها به دو نهاد بازداشتگاهها ویژه نگهداری اشخاصی هستند که در انتظار محاکمهاند و یا هنوز احکام به آنها ابلاغ نشدهاست، برای کمتر از یک سال در صورتی که زندانها میزبان افرادی هستند که دارای محکومیت قطعی میباشند.
زندانی
زندانی اطلاق به کسی می شود که دارای محکومیت باشد و این محکومیت بر اساس اعمال و کارهای خلاف قانون کشور مطبوعش هست. حال زمانی که فردی لقب زندانی به خود می گیرد مسایل و مشکلات عدیده ایی گریبانگیرش میشود از جمله نبود حمایت از خانواده- افسردگی- اضطراب و…….
بحران وهویت
هويت بحرانزده هنگامي مصداق مييابد كه تعارض و چالش جدي در نگرش فرد ميان عناصر اثرگذار و سازنده شخصيت وي پديد آمده باشد، و فرد از ارائه تفسير جامع از آنها و پاسخ قانع كننده به معني زندگي ناتوان باشد، و نيز آن گاه كه فرد يا جامعهاي از تأمين نيازهاي ضروري خود و قدرت بر اشباع يا اقناع خود، عاجز باشد، با شخصيت و هويت بحران زده مواجه خواهد شد. بحران دروني و بيروني در تعامل، تأثير و تأثر متقابل قرار دارند.
بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي ميتواند نگرش فرد را از درون آسيبپذير كند و بحران دروني توليد نمايد و از سوي ديگر، ناسازگاريهاي دروني و بازماندگي عقلاني و عاطفي افراد و گروهها ميتواند بحرانهاي اجتماعي بيافريند. بحرانهاي مادي و اقتصادي براي ملتها در درجه دوم اهميت قرار دارد. بحرانهاي عقلاني، عاطفي و معنوي در عرصه روح آدمي بسيار خانمان سوزتر است. همه بحرانهاي اجتماعي تا آن جا كه شخصيت جامعه و مشروعيت نهادهاي اجتماعي را آسيب زده و بحران زده نساخته است، چندان مهم نيست. بحران هويت گاهي در حد فردي وشخصي ميماندوگاهي،ميان افراد و گروهها شيوع مييابدو به بحراني عام و اجتماعي تبديل ميشود.
بنابراين، بحران هويت در يكي از شرايط و احوال زير پديد ميآيد:
- آن گاه كه فرد يا جامعه از تأمين نيازهاي بنيادي و اصيل خود باز بماند و راهي براي پاسخگويي در نيابد.
- هنگامي كه ميان اجزاء و ابعادي از شخصيت و معيارها تعارض درگيرد و فرد يا جامعه از حل جامع و ايجاد وفاق ميان آنها يا ترجيح و اولويت گذاري ناتوان باشد.
- در هنگامه تحولات و تغييرات روحي و يا دگرگونيهاي اجتماعي انتظار ظهور بحرانها ميرود، و از آن جا كه در عصر جديد اين تحولات در مقياس وسيعي ميافتد بحرانهاي بيشتري نمايان ميشود.
همان طور كه در سنين رشد و دوره نوجواني شرايط بروز بحرانهاي فكري و عاطفي فراهمتر است، به همين دليل در جامعههاي در حال گذر اين امر به خوبي احساس ميشود. بنابراين، انواع بحرانها ميتواند به بحران هويت تبديل شود و اين بدترين وضعيتي است كه امكان دارد براي جامعه پديد آيد.
منبع
آرمنده،امیر(1394)، اثربخشی درمان شناختی –هیجانی معنوی SCET))بر روی بحران هویت زندانیان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید