راه هاي رشد خلاقيت
قدرت خلاقيت افراد را مي توان از طريق مشاوره، هدايت و آموزش تقويت داد در برخي از موارد، استفاده از اين روش ها خيلي موثر است به طور كلي در عامل گروهي فكرها را به فعاليت وا مي دارد؛ زيرا افراد گروه يك ديگر را برمي انگيزند. سئوالات و پيشنهاداتي كه در گروه مطرح مي شود،توجه هر عضو جماعت را به فراگرد خلاقيت جلب مي كند به اين ترتيب آن ها در مي يابند كه باید با تفكر و جستجوي بيشتر، به فكرها و نظريه هاي جديد دست يافت . زمينه اساسي بروز نوآوري توجه به خلاقيت هاست و زمينه رشد خلاقيت هاست اهميت دادن به نظرات و پيشنهادات و زمينه تقويت نظرات و پيشنهاد داشتن شيوه هاي درست و منطقي پاداش و تشويق است. تفكر سرچشمه ايجاد اغلب فكرها، نظر و ابتكارات جديد است. تفكر به شيوه هاي متعددي انجام مي شود:
تفكر خلاق: گونه از تفكر است كه در آن ذهن به طور عميق با يك مساله درگير مي شود به تجسم و واضح سازي آن مي پردازد با فراگرد خلاقيت مبتني بر به كارگيري واقعيات است. اما افراد در هنگام تفكر خلاق ميداند كه واقعيت ها آن چنان كه بايد شناخته نشده اند. بنابراين به شناسايي و كشف واقعيت ها مي پردازد.
تفكر سببي يا علي: در اين تفكر با تحليل و ارزيابي ريشه هاي حوادث و نتايج آن به جاي واگذار كردن مسايل به حوادث آينده وقايع آتي پيش بيني مي شود و علت هاي وقوع آن ها ارزيابي مي گردد.
تفكر استقراء: در اين شيوه افراد بر مبناي اجزاي اطلاعاتي متنوعي كه در اختيار دارند، براي رسيدن به يك نتيجه يا اصل كلي استدلال مي كنند استقراء مبتني بر فراگردي تركيبي است زيرا در جريان آن اجزاء سر هم مي شوند تا تصويري از كل به دست آيد.
تفكر قياسي: اين شيوه درست عكس تفكر استقراء است. به اين ترتيب با تعميم نتيجه گيري هاي كلي به مصادق خاص، نتيجه ويژه به دست مي آيد يعني ذهن متفكر پيش از شناخت كل، جهت شناسايي اجزاء آن حركت مي كند.
تفكر قضاوتي و تحليل براي هر مساله: در اين شيوه افراد از طريق جستجو و كسب اطلاعات واقعي درباره هر وضعيت اقوام به تعريف و تعيين مساله مي كنند و پس از تجزيه و تحليل، ارزيابي منطقي واقعيت ها، روابط معني دار ميان آن ها را كشف مي كنند و درباره مساله تصميم مي گيرند.از نظر طرز كار، توانايي هاي فكري بشر را مي توان به طريق زير خلاصه كرد:
- حذف: توانايي مشاهده و به كارگيري توجه و تمركز.
- ضبط: توانايي حفظ كردن و به خاطر آوردن.
- استدلال: توانايي تجزيه و تحليل و قضاوت نمودن.
- خلاقيت: توانايي تجسم، پيش بيني و ايجاد ايده ها.
فرايند خلاقيت
چگونگي فرايند خلاقيت مشتمل بر مراحل ذيل است:
- ايجاد نگرش موافق براي پذيرش افكار و طرح هاي جديد:
براي فعال شدن استعداد بالقوه خلاقيت در افراد، بايد زمينه تقويت نگرش مثبت به آزادي فكر و ارائه طرحهاي جديد فراهم آريد؛ به گونه اي كه افراد بتوانند علي رغم راكنش هاي نامطلوب احتمالي ديگران، با اعتماد به نفس كافي به خلاقيت بپردازند. افراد خلاق نبايد تحت تاثير پيش فرض هاي قرار گيرد زيرا در اين صورت با نااميدي دست از نوآوري مي كشند و طرح هاي جديد آن به دليل:-تنبلي ذهن -موانع فرهنگي-قضاوت هاي نا پخته از بين مي رود. موانع فرهنگي خلاقيت عبارتند از: ميزان دانش افراد در مراحل، پيشين، گروه و جمع بستن و نهادهايي كه بر الگوهاي رفتاري فرد نفوذ دارد.
- افزايش حساسيت افراد نسبت به مساله:
اهتمام به شناخت و تشخيص مسايل و موانع بهبود طراحي برنامهها از بارزترين علائم حساسيت افراد خلاق نسبت به مسايل است. افراد خلاق ابتدا آنچه را كه مي خواهند انجام دهند مشخص مي كنند. تقويت فراگرد خلاقيت هنگامي موثر خواهد بود كه افراد بدانند، چرا ارائه طرحها و فكرهاي جديد ضرورت دارد.
- مهيا ساختن شرايط خلاقيت از طريق فراهم كردن مواد خام لازم:
فكرها و طرح هاي جديد مبتني بر دانش، انديشه ها، و تجربيات افراد هستند اين منابع از طريق مطالعه، مشاهده، مصاحبه با اشخاص آگاه، مسافرت و رسانه هاي گروهي توسعه مي يابد. جستجوي واقعيات بايد در دامنه اي وسيع انجام شود و همه ي اجزاء مساله را مد نظر قرار دهد تا گنجينه اي از اطلاعات فراهم گردد. به هر حال، اطلاعات موجود يا مواد خام تفكر بايد طبقه بندي و دسته بندي شود تا قابل استفاده باشد.
- ايجاد سلامت فكر:
فكر بر توان گردآوري فكرها و طرح هاي متنوع و متعدد در مورد مساله دلالت دارد. ارزش اين كار در آن است كه با افزايش ميزان فكرهاي موجود، احتمال يافتن راه حل عملي افزايش مي يابد به همين دليل، فرا گردها و طرح ها تيز حائز اهميت است.
- استمرار فعاليت ضمير نا خودآگاه بر روي مساله:ضميري كه در انسان وجود دارد دو گونه است:
ضمير خودآگاه: بخش از ذهن است كه اطلاعات فوري و مورد نياز دائمي در آن قرار دارد و حجم اين اطلاعات اندك است و فرد مي تواند اطلاعات جديد به آن اضافه كند يا از اطلاعات آن استفاده كند.
ضمير ناخودآگاه: ضميري است كه در آن اطلاعاتي وجود دارند كه كم تر مورد استفاده قرار مي گيرند، ميزان اين اطلاعات بسيار زياد است و انسان به راحتي نمي تواند از اطلاعات در ضمير ناخودآگاه استفاده كند. اين ضمير نا خودآگاه را خواب روي مساله نيز مي گويد. به اين معنا كه انسان موضوع را به ذهنش بياورد ولي جواب آن را در ذهن خودآگاه، پيدا نتواند، در اين صورت فرد موضوع را به فراموشي بسپارد تا موضوع به ضمير نا خودآگاه منقل شود و در آن ها سئوال صورت بگيرد تا جواب به آن سئوال پيدا شود.
- درخشش ناگهاني يك فكر:
شايد بتوان گفت كه اكثر ابتكارات و نوآوري افراد خلاق حاصل جرقه زدن يك فكر جديد در يك حال غير قابل انتظار بوده است؛ البته اين امر به شرايط و ميزان توجه و دقت افراد به جهان نيز بستگي دارد. زمان پيدايش اين حالت نامشخص است. به طور كه گاهي ممكن است پس از گذشت چند لحظه، چند ساعت يا چند روز از مرحله قبلي، پيدا شود و گاه ممكن است سال ها طول بكشد تا ذهن در مورد يك مساله، طرح يا راه حل جديد را پيدا كند.براي ارتقاء سطح نوآوري و خلاقيت به عوامل مانند محصول، امكانات، فرآيند تكنيك ها و خلاقيت فردي و گروهي بايد توجه داشت، كه اگر در بستر مناسب و فرهنگ مناسب سازماني ظهور كنند حاصل آن نوآوري خواهد بود. عده اي اعتقاد دارند كه خلاقيت آموختني نيست و ذاتي است. بسيار ديگر معتقدند كه با آموزش مي توان افراد خلاق را پرورش داد. به نظر اين عده، خلاقيت فرآيند چهار مرحله اي است كه عبارتند از: الف -تصور، ب-پختگي ج-آرزو د-نوآوري؛
تصور، مرحله اي است كه فرد، اشياء را ملاحظه مي كند. يك فرد ممكن است در حل مشكل، راه حل تصور كند كه فكر ديگري ابدا نرسيده باشد. تصورات، فورا از قوه به فعل درنمي آيد؛ مرحله پختگي را بايد بگذراند.براي نيل به مرحله پختگي در بعضي موقعيت ها ضرورات دارد كه فرد، منابع زيادي را مورد بررسي و مرور قرار دهد به قالب هاي مختلفي درآورد تا پديده ي جديدي بيرون آيد. تصور كنيد جهت حل يك مساله در بن بست مطلق قرار داريد، در اين بين ناگهان جرقه اي در ذهن زده مي شود و پاسخ به سئوالات آشكار مي گدد. ابداع در واقع لحظه اي است كه تمام كوشش هاي فرد با موفقيت، به هم مي پيوندد.
در چگونگي خلق نظريه ها و انديشه هاي نو، انديشمندان به گونه هاي متفاوتي نظر داده اند. برخي چون: بيكن فيلسوف انگليسي و هيوم فيلسوف اسكاتلندي شيوه ي استقرايي را در نظر دارند زيرا در اين ماه راهي آفريدن مشاهدات و پس يك كاسه كردن آن ها و تعميم از موارد جزء به حكم كلي است.گروه ديگر بر شيوه قياسي تاكيد ورزيده اند كه رسيدن به جزء از كل است. به شيوه قياسي نيز مي توان به افكار و نظريه هاي جديد رسيد، مصاديق تازه اي را كشف كرد و از قوانين كل به نتايج نوين دست يافت و عده اي كشفيات جديد را از ايده قضيه سازي هاي قياسي مي داند.
يكي ديگر از منابع خلاقيت و نوآوري كه در به وجود آوردن، نظريه هاي بديع علمي سهم بسزايي داشته و دارد تمثيل و مدل سازي است. به كمك مدل هاي بسياري از تئوري هاي جديد زاييده شده است مثلا: نظريه موجي نور عمدتا به مدد تمثيل و قياس نور با خواص موجي صوت تكوين يافت.اشراق نيز در آفرينش نظريه هاي جديد نقش عمده دارد منظور از اشراق «معناي تابش» آن است كه نحوه انديشيده نه چندان تابع براهين ثابت و به اثبات رسيده، بلكه منبعث از جهش هاي درون و ارائه هاي جوشان است . تكنيك سئوال هاي ايده برانگيزش ترين روش هاي تقويت و بروز استعداد خلاقيت است. سئوالات مي تواند در زمينه در زمينه امكانات جايگزيني، امكانات افزايش يا كاهش، امكان تغيير، امكان تركيب، امكان تعويض، امكان شبيه سازي و امكان كاربردهاي ديگر و زمينه هاي مشابه طرح شد، فرد را بسوي انديشه هاي نو سوق دهند .
نارضايتي خلاق ،فراتر جوي: يعني همواره از زاويه نقد وضع موجود پديده ها به آن ها نگريستن و در جستجوي شكل برتر آن ها برآمدن. نارضايتي خلاق نسبت به دستاوردهاي زندگي باعث مي شود تا ما همواره با خود شعار؛امروز بهتر از ديروز و فردا بهتر از امروز را زمزمه كنيم و براساس آن عمل كنيم. اين نگرش سه وجهي فرد را آماده مي سازد كه با ذهن حساس، و پرسش گر و مثبت انديش، وضع موجود پديده ها را نقد كند و با نقاط قوت مراتب آشكار، كاملتر پديده را جستجو كند.
منبع
حصاری،مرتضی(1394)، رابطه انگيزش و خلاقيت با عملكرد شغلي دبيران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی ،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید