خصوصی سازی آموزش عالی در ایران
ایران شاهد رشد فزایندهی تقاضا برای ورود به آموزش عالی در کنار رشد جمعیتش است. پس از تاسیس دانشگاه تهران افراد کمی خواستار تحصیل در این دانشگاه اما پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی 2 سالهی دانشگاهها تقاضا برای ورود به آموزش عالی افزایش یافت و این روند افزایشی همچنان ادامه دارد. با پایان یافتن جنگ ایران و عراق، دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان اولین دانشگاه غیردولتی در ایران برای پوشش دادن به تقاضای افراد، پا به میدان نهاد. اما واقعیت این است که دانشگاه آزاد اسلامی واقعا یک دانشگاه «آزاد» نبوده و دلیل آن کنترل « اسلامی » دولت بر آن است. تقاضای گسترده برای ورود به این دانشگاه، آن را به یکی از بزرگترین دانشگاههای دنیا تبدیل نموده است. دانشگاهی حکومتی، با مدیریتی مرکزی زیر نظر ریاست جمهوری، که بر شعبهها یا « واحد »هایش نظارت میشود. در واقع میتوان گفت که استانداردهای دانشگاه آزاد به استانداردهای دانشگاههای دولتی ایران بسیار نزدیک است و این در حالی است که دانشجویانش برای دستیابی به استانداردهای جهانی شهریههای سنگینی پرداخت میکنند. با این وجود در ده سال گذشته کمیت و کیفیت آموزش عالی در ایران از رشد خوبی برخوردار بوده است. هم اکنون حدود سه میلیون و هفتصد هزار نفر دانشجو در دانشگاههای دولتی، آزاد اسلامی و غیرانتفاعی مشغول به تحصیل هستند که در این میان سهم بخش غیردولتی غیرقابل انکار است .
بحث خصوصی سازی در آموزش عالی برای اولین بار در سال 1373 با مسالهی خصوصی سازی و واگذاری دانشگاه پیام نور به بخش خصوصی مطرح شد. این طرح که به دلیل محدودیت شدید منابع مالی دولت به مجلس ارائه شده بود، تصویب نشد. همچنین مصوبهی برنامهی دوم توسعه مبنی بر پرداخت 30 درصد هزینه تحصیل از سوی دانشجو نیز به تصویب نرسید. در بند 4 و 5 خطو مشیهای اساسی بخش آموزش عالی برنامه دوم توسعه، بر ایجاد زمینههای مناسب قانونی جهت ایجاد دانشگاه توسط شخصیتهای حقیقی و حقوقی غیردولتی تاکید شده و این روند توسط دولت پیگیری شده است. ذکر این نکته ضروری است که وجود موسسات آموزش عالی غیردولتی در کنار دانشگاهها و موسسات دولتی با توجه به محدودیتهای منابع مالی دولتی امری ضروری و اجتنابناپذیر است و تاکنون در دانشگاه آزاد اسلامی و دیگر موسسات آموزش عالی به این امر عمل شده و آثار مثبت آن و کاهش فشار بر منابع مالی دولتی به وضوح قابل مشاهده است. اما مهم این است که سهم این آموزش عالی غیردولتی و در نهایت گسترش آن و این که نحوهی مشارکت بخش غیردولتی در آموزش عالی کشور ما از چه قسم باشد، به روشنی تعیین گردد و محوریت آموزش عالی دولتی به معنای اعمال قدرت و شرایط شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پژشکی و تحت پوشش قرار دادن بخش عمدهی دانشجویان کشور حفظ شود .
اشکال آموزش عالی خصوصی در ایران عبارتند از:
- موسساتی که هزینهی کامل خود را از استفادهکنندگانی نظیر دانشجویان یا کارفرمایان تامین میکنند؛ اما تحت نظر برنامهریزیهای دانشگاههای دولتی ارائه میشوند، مانند دانشگاههای غیرانتفاعی و آزاد؛
- شکل میانهای از خصوصی سازی که در آن دولت با اهداف غیرانتفاعی، آموزش عالی ارائه میدهد؛ اما سهم قابل توجهی از منابع آن از دولت، دانشجویان و خانوادههای آنان تامین میشود، مانند دورههای شبانه و کارشناسی ارشد آموزش محور .
سیاست تعدیل اقتصادی، یک سیاست کلان اقتصادی است که کموبیش در تمامی برنامههای توسعهی پس از انقلاب (حداقل در کلمات) محور حرکت بوده است. مهمترین ابعاد اجرایی این سیاست عبارت است از: کاهش سهم دولت در تصدیگری اقتصادی، آزادسازی قیمتها، مقررات زدایی، کاهش سوبسید، خصوصی سازی، آزادسازی نرخ ارز و آزادسازی واردات و افزایش رقابت. اگر موفقیت این سیاست را منوط به اجرای همزمان سیاستهای یاد شده بدانیم بایستی گفت که این برنامه در اجرا موفق نبوده چرا که تنها برخی از ابعاد این بستهی سیاسی مورد توجه قرار گرفته و آن بعد هم به طور ناقص اجرا شده است. در بخش آموزش عالی خصوصی سازی آموزش عالی به طور بسیار ناقص و محدود به اجرا درآمده است. در بخش آزادسازی قیمتها دانشگاههای دولتی در تعیین شهریه آزاد نیستند. در بخش کاهش سوبسیدها شاهد کاهش بودجهی واقعی اختصاص داده شده به آموزش عالی بودهایم (این مورد به خوبی به اجرا درآمده است). در بخش آزادسازی واردات، حضور دانشگاههای خارجی در ایران ممنوع است و …. بنابراین میتوان گفت که این سیاست، تا حدودی و در برخی ابعاد و آن هم نه به طور کامل به اجرا درآمده است .
منبع
اسماعیل لو، زهرا(1392) ، خصوصی سازی در آموزش عالی، پایان نامه کارشنا سی ارشد ، مدیریت آموزشی ،دانشگاه ارومیه
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید