موانع بكارگیری فناوری اطلاعات در سازمانها

حدود تكنولوژی یك ملت متناسب با حد متوسط توانایی و دانایی آن ملت است. و این مسئله را نبایدفراموش كرد كه هدف در رشد تكنولوژی ، ارتقاء سطح زندگی و تحصیلی افراد جامعه و گسترش بازار داخلی قوی و وسیع است و از هر چه بگذریم این مصرف كننده و سازگاری با محیط موجود كشور ، موجه واقعی برای تكنولوژی نوین خواهند بود. كمبود دانش مدیران در زمینه تكنولوژی اطلاعات مانع پذیرش این تكنولوژی در سازمانهاست.

با این حال موانع اصلی در گسترش فناوری اطلاعات در هر سازمان را می توان به شرح زیر بیان نمود:

۱) مدیران عالی: اكثر مدیران عالی به اندازه كافی نقش فناوری اطلاعات را درك نمی كنند. این افراد رویكرد یكپارچه‌سازی را آغاز نمی كنند و در مقابل یكپارچه سازی پیشنهاد شده به دلیل ترس از عدم توانایی بعدی در درك فرایند یا كنترل آن مقاومت می كنند. در صورتی كه اگر كوره سوادی راجع به فناوری اطلاعات داشته باشند، ممكن است ذهنیت جدیدی داشته باشند. اما به هیچ وجه دورنمای آن ها از سازمان و یا شركت منطبق بر عصر اطلاعات نیست.

2) كاركنان بخش فناوری اطلاعات: این افراد نیازهای اطلاعاتی مربوط به مدیران را درست درك نمی كنند و تنها به تكنولوژی علاقه مندند. متخصصین فناوری اطلاعات آمادگی پشتیبانی یا مشاركت در رویكردهای اصلاحی مبتنی بر اطلاعات را ندارند.

3) سایر كاركنان عملیاتی : وجه غالب كاركنان فهم استراتژیك ناچیزی از اطلاعات دارند، اما می‌توان آن ها را به دو گروه تقسیم كرد:

-گروهی كه سواد كامپیوتری ندارند و از طرف فناوری اطلاعات و فرهنگ مربوط به آن احساس تهدید می‌كنند. این گروه از كاركنان به دلیل ترسشان در مقابل هر نوع اصلاحات عصر اطلاعات مقاومت می‌كنند.

كسانی كه سواد كامپیوتری دارند، بدون توجه به نیاز مبرم به ایجاد هماهنگی میان فعالیتهای فناوری اطلاعات، می‌خواهند برنامه خود را دنبال كنند. این افراد به هیچ وجه مایل نیستند كه تلاش‌های خود را در قالب یك برنامه اصلاحی جامع تر تعالی ببخشند و بنابراین هر نوع تلاش سازمانی با رویكرد یكپارچه سازی نسبت به اصلاحات عصر اطلاعات را تضعیف می كنند.

4) كمبود امكانات مالی و عدم اولویت بندی در تخصیص سرمایه : بكارگیری فناوری اطلاعات نیازمند سرمایه گذاری و اختصاص بودجه لازم از سود شركتها و سازمانهاست. نیاز به سرمایه گذاری عمده در زمینه فناوری اطلاعات ازجمله مسائل باز دارنده در جهت اشاعه فناوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی در سازمانهاست.

۵) كمبود همكاری بین واحدهای تحقیق و توسعه.

6) آموزش و زیرساخت نامناسب

توصیه ها برای اجرای فناوری اطلاعات در سازمانها

با توجه به بررسی های انجام شده بر روی آثار و نحوه بكارگیری فناوریهای اطلاعاتی در سازمانها لازم است به منظور پیاده سازی این نظام، سیاستها و خط ومشی هایی به شرح ریر اتخاذ گردد:

در جایگزینی شیوه های سنتی با شیوه های جدید مبتنی بر فنآوری اطلاعات اولویت با سیستمهایی است كه تاثیر و نقش بیشتری در بهبود ارائه خدمات به مردم داشته باشد.

– در جایگزینی شیوه های سنتی با شیوه های جدید مبتنی بر فنآوری اطلاعات، اصلاح و بهبود روشها و سیستمهای دستی بر مكانیزه كردن عملیات تقدم و اولویت دارد.

– اصلاح و بهبود شیوه ها و سیستم های به كارگرفته شده لازم، در قالب طرح در سازمان در ابتدا مشخص و دنبال گردد.

– حركتها باید به سمت سازمانهای كوچك، انعطاف پذیر ، كارا و مدیریت متمركز با استفاده از تكنولوژی اطلاعات و قابلیتهای آن باشد.

– به كارگیری و توسعه سیستمهای كاربردی مكانیزاسیون و اطلاعات مدیریت(MIS) همراه با برنامه ریزی و كنترل و حركت به سمت ادارات و سازمانهای بدون كاغذ از اولویتهای بكارگیری فناوری اطلاعات خواهد بود. -تربیت و افزایش قابلیت نیروی انسانی برای طراحی ، پیاده سازی و توسعه سیستمهای كاربردی مبتنی بر فناوری اطلاعات از سیاستهای اصلی است كه هر سازمانی باید آنرا در سرلوحه برنامه خویش قرار دهد.

منبع

شالی عراقی، مهسا(1392)، بررسی میزان همراستایی فناوری اطلاعات و کسب و کار الکترونیک (با استفاده از تکنیک AHP) مطالعه موردی(مجتمع پتروشیمی اصفهان)، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.

از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0