خانواده عملكردی و بد عملكردی

عملكرد عبارتست از اینکه تا چه اندازه الگوهای خانواده در کسب هدف‏های آن موثر و سودمند واقع شده‏اند. بدعملكردي به الگوهای خانوادگی غیر سودمند و تعاملات همراه با استرس و رفتارهای مرضی اشاره دارد. قضاوت در مورد الگوهای کارآمد(یا ناکارآمد)بستگی به درک بهنجاری، سلامت و همینطور ملاحظات اجتماعی-فرهنگی دارد. خانواده به عنوان یک سیستم زنده به مبادله اطلاعات و انرژی با محیط خارج می‏پردازد. نوسان‏ها، خواه بیرونی یا درونی، طبعا واکنش‏هایی به دنبال دارند که سیستم را به حالت پایدار قبلی خود باز می‏گردانند. اما وقتی این نوسان‏ها شدت یابند، ممکن است موجب بروز بحران در خانواده شوند که این تغییر و تحول منجر به پیدایش سطوح متفاوتی از کارکرد می‏گردد و بدین‏ترتیب امکان مقابله را فراهم می‏آورد.

در تعریف عملكرد خانواده، چندین مشکل وجود دارد؛ پیچیدگی ناشی از نحوه تأثیر و تعامل این عوامل درونی و بیرونی در شکل‏گیری ماهیت و مفهوم خانواده در هر فرهنگ، تعریف«عملكرد مناسب» يا «عملكرد نامناسب»را مشکل می‏سازد. مسئله دیگر تعریف مفاهیم بهنجاری یا نابهنجاری است. همواره در تعریف سلامت یا بهنجاری، این خطر وجود دارد که با انتخاب یک سیستم ارزشی به عنوان معیار سلامت، آن معیار برای جمعیتی با سیستم ارزشی دیگر بکار برده شود و از طرف دیگر آنچه کار را باز هم مشکل‏تر می‏سازد. ماهیت چند بعدی بشر است، چرا که انتخاب معیاری که بتواند تمام جوانب روانی یا فیزیکی فرد را دربر بگیرد، بسیار دشوار است و در نهایت وجود الگوهای‏مختلف نظری که هر یک به ارزیابی کیفیت‏های مختلفی از عملکرد خانواده می‏پردازد، سبب شده که کارآمدی و ناکارآمدی از دیدگاه هر یک مفهوم خاصی داشته باشد. اگرچه نهایتا ممکن است همه آنها به یک نتیجه برسند، اما سازه‏های متعددی که از دید هر یک مورد توجه قرار گرفته، کار تعریف و ارزیابی کارکرد خانواده‏ها را دچار پیچیدگی و در عین‏حال تنوع نموده است. لذا برای درک مفهوم کارکرد خانواده نیاز به ارائه تعاریفی از خانواده‏های کارآمد و ناکارآمد می‏باشد. در الگوی ساختاری ، خانواده دارای کارکرد سالم را اینگونه تعریف کرده‏اند:« خانواده‏ای که در آن بین اعضا مکملیت وجود دارد، از ویژگی‏های دیگر این خانواده، برون‏سازی متقابل اعضا با نیازهای یکدیگر، مرزهای روشن و منعطف، قدرت حل تعارض و ایجاد تغییر مناسب با چرخه حیات خانوده است».

لذا براساس تعریف مینوچین خانواده ناکارآمد، خانواده‏ای است که در مواجهه با موقعیت‏های استرس‏زا به جای منعطف ساختن الگوهای انتقالی و کاهش مرزها، انعطاف ناپذیری و مرزها را افزایش می‏دهد و مانع کشف راه‏حل‏های جدید برای برخورد با شرایط استرس‏زای جدید می‏شود و در مقابل، خانواده بهنجار در مقابله با استرس‏های گریزناپذیر زندگی، ضمن حفظ انسجام خانواده، قادر است به منظور تجدید ساختار خود، انعطاف‏پذیری لازم را نشان دهد. در تحقیقاتی که مینوچین با خانواده‏ها انجام داده است، پنج نوع ساختار ناکارآمد تشخیص داده شد:1. خانواده‏های درهم تنیده 2. خانواده‏های از هم گسیخته 3 . خانواده‏هایی با مردان حاشیه‏ای 4. خانواده‏هایی با والدین غیر درگیر 5. خانواده‏هایی با والدین کم سن. در این خانواده‏ها، ساختار اجتماعی به عنوان یک استرس آشکارساز عمل می‏کرد و پاسخهای نامناسب به استرس و دیگر اجزای معادله ناکارآمدی، نقش اساسی در بروز بیماریهای روان-تنی داشت. انعطاف‏ناپذیری یکی از مشکلات مشترک این خانواده‏ها بود. در چنین خانواده‏ای، پاسخ به یک استرس بصورت قالبی و نامناسب صورت می‏گیرد و خانواده در به‏کارگیری الگوهای قبلی برای مواجهه با موفقیت‏ها و شرایط جدید پافشاری می‏کند. در رویکرد استراتژیک فرض می‏شود که خانواده‏های بهنجار منعطف‏تر از خانواده‏های بالینی هستند، یعنی راهبردهایی که برای حل مسائل درنظر می‏گیرند، تنوع بیشتری دارد (پيكرستان،1390).

هيلي، خانواده بدعملكردي را چنین توصیف می‏کند: «خانواده‏ای که قادر به تأمین نیازهای تکاملی اعضا و مقابله با فشارهایی مثل تغییرات ناشی از مراحل تکاملی خانواده، که مستلزم قبول یا از دست دادن عضو باشد، نیست. مرزهای بین اعضا نامشخص است و لذا حمایت و همکاری رخ نمی‏دهد. غالبا عامل تعادل خانواده، شخصی است که نشانه مرضی را بروز می‏دهد. در این الگو خانواده‏های کارآمد سلسله مراتب سازمانی صریح‏تری تحت مسؤولیت والدین دارند.

عده دیگری از صاحبنظران، اهمیت ویژه‏ای برای مهارت‏های حل مسأله و ارتباطی در خانواده، قائل شده‏اند. به ویژه زمانی که ارتباطات بین والدین و نوجوانان، تعارض‏آمیز باشد. الگوی مک‏مستر از کارکرد خانواده ، یک الگوی سیستمی با جهت‏گیری بالینی است که خصوصیات ساختاری و سازمانی گروه خانواده و الگوهای تبادلی همه موجود میان اعضای خانواده را معین می‏کند. بر طبق این الگو شش بعد مهم در کارکرد خانواده وجود دارد که هر بعد بر روی پیوستاری از کارآیی تا ناکارآیی اندازه‏گیری می‏شود. هدف درمان در این الگو آن است که خانواده از یک دامنه ناکارا به سوی کارآمدی حرکت نماید. این شش بعد عبارتند از: حل مسأله، ارتباط، نقش‏ها، آمیختگی عاطفي ، پاسخ‏دهی عاطفی (آمیختگی در پاسخدهی)، کنترل رفتار.

منبع

افتخاری، عبدالله(1396)، بررسی تاثیر شبکه های مجازی بر فرهنگ خانواده های شهرستان ایوان غرب، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیک.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0