تعاریف مختلف اخلاق
اخلاق در لغت جمع خلق است و به شکل باطنی نفسانی انسان نظر دارد. خلق به معنی صفت پایدار و راسخ یا حالتی است که به آن ملکه می گویند، از این رو اگر صفتی در کسی به طور مستمر تکرار شود جزء اخلاق فرد محسوب می شود موضوع اخلاق، نفس آدمی است تا او را از صفات رذیله، دور و به صفات پسندیده نزدیک سازد.اخلاق مبتنی بر حق یا اخلاق حق محور می باشد، که بر اساس آن اخلاق را الگوی رفتار ارتباطی پایدار درون شخصی و برون شخصی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط، تعریف می کنیم.واژه اخلاق به معنای مجموعه ای از اصول رفتار يك تئوری سيستمی از ارزش های اخلاقی است. ارزش هايی كه در ارتباط با قضاوت خوبی يا بدی رفتار انسان و شخصيت اوست. اخلاق، به طبيعت كلی اخلاق و انتخاب های اخلاقی به خصوصی كه شخص به كار می برد، اشاره می كند. منظور از ارزش اخلاقی، ارزش های عملی، فعلی یا رفتاری است که با اختیار از انسان صادر شود یا مبدا آنها فعل اختیاری باشد. فعل اختیاری هر عملی است که با اختیار از انسان صادر شود. اخلاق، یکی از ابعاد مهم تحول اجتماعی انسان است. رفتار آرام و منطقی، صداقت و یاری دیگران و از سوی دیگر تندی و پرخاش گری، آزار دیگران و دروغ گویی، تحت عنوان رفتار اخلاقی مثبت یا منفی قرار می گیرند.اخلاقیات حقیقتی از زندگی است که باید با عمل به آن رسید. اخلاقيات به عنوان سيستمي از ارزش ها و بايدها و نبايدها تعريف مي شود كه بر اساس آن نيك و بدهاي سازمان و عمل بد از خوب متمايز مي شود.اخلاق عبارت است از شيوه برخورد با خوب و بد با توجه به تعهدات ارزشى، اعتقادى و اخلاقى فرد. اخلاقيات ، در برگيرنده قوانين و مقرراتى است كه انسان در زندگى روز مره خود به آن اخلاقيات شخصى و جامعه پايبند است.
منبع
رستمی ، ام البنین (1393-1394) ، رابطه جو اخلاقی با نیت ترک خدمت از طریق رضایت شغلی و تعهد سازمانی پرستاران بیمارستانها ی دانشگاه علو م پزشکی رشت ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی رشت
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید