تصویر بدنی و تصویر تناسلی self در ادبیات تجربی
در پژوهشهای تجربی در مورد تمایلات جنسی، تصویر بدنی عامل مؤثر و مهمی در عملکرد جنسی زنان است. تصویر بدنی ساختار چندوجهی است که اشاره میکند به بعد عاطفی ,حس شرم یا بیقراری؛ شناختی ,میل به تغییر و نارضایتی و بٌعد رفتاری ,اجتناب و پنهان شدن و واکنش فرد نسبت به ادراک فیزیکیاش. شیوع نارضایتی تصویر بدنی در میان زنان جوان بسیار بالا است. نود درصد از دانشجویان کالج اعلام نارضایتی از ظاهر بدنی خود داشتند .در خصوص سلامت جنسی، خودآگاهی تصویر بدنی در طول رابطۀ جنسی و عزتنفس جنسی، دو ساختاری هستند که به تصویر بدنی منفی مرتبط میباشند . ویدرمن ، خودآگاهی تصویر بدنی را بهاینصورت تعریف میکنند: حسی از هوشیاری و آگاهی نسبت به اینکه فرد در نگاه شریک جنسیاش در طول رابطۀ جنسی، چگونه به نظر میرسد . چنین اشتغال ذهنی شناختی با ظاهر خود که بهاصطلاح ؛تماشاگر نامیده میشود، منجر به جدا شدن و قطع شدن از لحظه و کاهش تجربۀ تمایلات و لذت جنسی میشود.
عزتنفس جنسی اشاره میکند به توجه مثبت و اعتمادبهنفس در مورد ظرفیت تجربۀ تمایلات جنسی فرد به طریقی لذتبخش و ارضاکننده .عزتنفس جنسی بهعنوان ارزیابی فرد از خودش در ارتباط با دیگری یا تمرکز بر روی جنبههای تمایلات جنسی خود در نظر گرفته میشود. دیدگاه منفی زن در مورد ظاهرش، در طول رابطۀ جنسی ممکن است با کیفیت تجربۀ جنسی او تداخل کند و عزتنفس جنسی او را کاهش دهد. ویدرمن ، نشان داد که خودآگاهی تصویر بدنی در طول فعالیت جنسی بهطور منفی با عزتنفس جنسی مرتبط است .
عزتنفس جنسی با جنبههای رفتاری و روانشناختی متعددی از عملکرد جنسی که شامل سلامتی جنسی و رضایت است، مرتبط میباشد. ساختار مربوط به تصویر بدنی که اختصاصاً به تمایلات جنسی زن مربوط میشود، تصویر تناسلی self است که به ادراک زن از اندامهای تناسلی بیرونیاش اشاره دارد. برمن و همکاران، که اولین بار رابطۀ بین تصویر تناسلی self و عملکرد جنسی را بررسی کردند نشان دادند که بین این دو رابطه وجود دارد. علاوه بر این، تصویر بدنیِ تناسلی مثبت با تعداد دفعات خودارضایی و برقراری رابطۀ جنسی ارتباط مثبت دارد. بهطورکلی، احساسات و باورهای زنان دربارۀ اندامهای تناسلیشان با گرایشهای آنان نسبت به تمایلات جنسی و علاقهمندی و رفتارهای آنها که دربرگیرندۀ ارتباط نزدیک با اندامهای تناسلی است، ارتباط دارد. به این طریق، تصویر تناسلی در مقایسه با رضایت ظاهری، تعیینکنندۀ مناسبتری در عزتنفس جنسی زنان و درنتیجه عملکرد جنسی آنها است .
نظریههایی که در قسمتهای بالا بررسی شد، توضیح دقیقی از اینکه چرا زنان تمایلات جنسی خود را منع میکنند ارائه دادند. درحالیکه 40 درصد از زنان تمایل کم و یا فقدان آن را گزارش دادند، 60 درصد از آنها تمایلات مناسب و بالایی را نشان دادند. به نظر میرسد که این زنان نسبت به تمایلات خود و لذت بردن کنترل و مالکیت دارند. آنها برای زندگی جنسی و تجربههای جنسی خود ارزش بسیاری قائل هستند. پژوهشها بهاندازۀ کافی نشان دادند که تجربۀ درونی زنان از خود جنسیشان بدن، تمایلات جنسی، آگاهی و مالکیت نسبت به امیال جنسیشان به طرز معناداری با عملکرد جنسی آنها مرتبط میباشد. نکتۀ مهم دیگر این است که چگونگی درک زن و تجربۀ او از بدنش ناشی از رابطۀ اولیۀ او با مراقبش که اغلب مادر است، میباشد. این تجربههای دونفرۀ متقابل همراه با نگرشهای فرهنگی به تمایلات جنسی، احتمالاً در منع تمایلات جنسی زنان نقش مهمی دارد. بااینکه پژوهشها عناصر این فرآیند را بررسی کردهاند و نشان دادهاند که فاعلیت جنسی، عینیتبخشی به خود و تصویر بدنی ضعیف که شامل تصویر تناسلی میشود ممکن است در عملکرد جنسی بهینه تداخل کند؛ اما این مطالعات به فرآیندهای روانی اولیه و اساسی که در رشد خود پندارۀ جنسی زنان در بزرگسالی تأثیر میگذارد اشارهای نکردهاند .
میل جنسی و هیجانات خاص
عشق بهعنوان هجمهای از عواطف، شناختها و رفتارهای مرتبط با تمایل به وارد شدن و حفظ یک رابطه نزدیک با فردی خاص تعریف شده است. عشق پرشور و رمانتیک حالتی از فریفتگی قوی در دیگری است؛ عشق به مفهوم کلی آن مهر و علاقه است که فرد در خود نسبت به کسانی که زندگیاش با آنها عجین است حس میکند . عشق پرشور و احساس و رمانتیک برای برخی افراد الزاماً همان میل شدید جنسی نیست، گرچه هر دو بسیار به یکدیگر ارتباط دارند و معمولاً عشق پرشور و رمانتیک اغلب منجر به ارتباط قوی جنسی میشود . عشق به همنوعان ممکن است در ابراز جنسی کمتر و ضعیفتر باشد. تجربه عشق پرشور و رمانتیک و ارتباط آن با میل و ابراز جنسی بهشدت از عوامل فرهنگی تأثیر میپذیرد؛ که در بعضی جوامع ازجمله جوامع اروپایی و آمریکایی بیشتر یافت میشود.
افسردگی، خشم و دشمنی، بازدارندههای شناختهشده میل جنسی هستند . اثرات منفی کشمکشهای درونی فرد میتواند مانع میل جنسی شوند.تصور میشود که تأثیرات افسردگی بر چرخه پاسخ جنسی هم از طریق پردازش شناختی و هم از طریق فیزیولوژی غدد درونریز و نوروترنسمیترها انجام آشکار میشود . از طرفی دیگر، تأثیرات استرس و اضطراب بر تحریک و میل جنسی متغیر است، چنانچه برخی افراد به نظر میرسد تحریک و میل جنسی بالایی را در زمان استرس و اضطراب تجربه میکنند درحالیکه در دیگران نقش بازدارنده دارند مواردی که منجر به اضطراب میشود و بر میل جنسی ممکن است تأثیرگذارند ،اما محدود به همین موارد نمیشوند, شامل تردید نسبت به قصد شریک جنسی، انتظارات او، ترس از شایستگی جنسی، ترس از ایجاد رابطه، نگرانی نسبت به میزان تعهد شریک جنسی به رابطه فیمابین، کمبود اعتمادبهنفس جنسی و انتظارات شریک جنسی هستند .یک هیجان خاص میتواند در برخی شرایط شهوانی باشد و سایر شرایط خیر، نسبت هیجانات به شهوت، بر تحریک و میل جنسی تأثیر میگذارد . بروتو ، مطرح کرد که درک نامناسب هیجانات جنسی میتواند عاملی در کاهش میل جنسی در برخی از افراد باشد . احساسات جنسیای که همایند با پیامهای جنسی منفی، انتظارات و تجربیات آزاردهنده ازجمله آسیبهای جنسی، باشند، نشان دادهشده که موجب میل جنسی پایین در زنان میشوند .بااینوجود، سوءاستفاده جنسی در برخی موارد دیدهشده که میتواند میل جنسی را بهصورت پاتولوژیک افزایش دهد اما در اکثر موارد باعث کاهش میل جنسی میشود .
منبع
امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید