توقع از اخلاق حرفه ‌ای به‌ منزله یک دانش

یکی از مهم‌ترین وظایف و ویژگی‌های علم اخلاق را تعیین بایدها و نبایدهای اخلاقی دانستیم و گفتیم علم اخلاق با ارائه جدولی از فضایل و رذایل ما را به‌اکتساب فضایل و اجتناب از رذایل رهنمون می‌سازد. به‌طورکلی تکالیف و بایدهای اخلاقی به‌دو مفهوم سنتی و جدید قابل طرح هستند و اخلاق سنتی را می‌توان جدولی دانست که شامل تکالیف و شیوه‌های رفتار فردی و ارزش‌شناسی رفتاری است و نکات اخلاقی ارائه‌شده در این بخش گسترة محدود و ساده‌ای دارد و چندان فراتر از اخلاق فردی نمی‌رود، بلکه در نظام‌هایی چون نظام ارسطویی، قسیم تدبیر منزل و سیاست مُدُن قرار می‌گیرد.

اما در مفهوم جدید، علم اخلاق تکالیفی را مطرح می‌نماید که به‌نحوه ارتباط فرد با خودش، دیگران، خدا و طبیعت نظر دارد، به‌بیان دیگر ناظر به‌رفتار ارتباطی است. در رفتار ارتباطی، گستردگی و تنوع روابط به‌اشکال مختلف، شبکه پیچیده‌ای به‌وجود می‌آورد که این پیچیدگی نیازمند نظم و برنامه‌ریزی خاصی است.مفهوم نخست از علم اخلاق به‌تنهایی قادر به‌سازماندهی این روابط که گاهی پیچیدگی‌ها و دشواری‌های آن منجربه معضلات بزرگ اخلاقی در جامعه می‌گردد، نیست.

اخلاق به‌عنوان یک نظام از ارزش‌ها (خیر و شر) و ارادة معطوف به آنها، در دنیایی که همه‌چیز رنگ تجارت، بازده، سود، حق‌الزحمه، کارآیی و بهره‌وری و مانند آنها را به‌خود می‌گیرد، دیگر نمی‌تواند به‌صورت یک نظام نظری به‌افراد درگیر، عرضه شود. در جهانی که به‌تعبیر هابز، انسان‌ها گرگ یکدیگر می‌شوند (یا هستند) اخلاق درجهت کاهش مشکلات و تنش‌های میان افراد عمل می‌کند و از آنها می‌خواهد که مسؤولیت اجتماعی داشته و شهروندان شایسته‌ای باشند.

برای یک شغل یا مؤسسه‌ای که در قلمرو تأملات اخلاقی سقوط می‌کند باید سؤالاتی درباره رفتار مطرح کند، خواه درباره اینکه یک فرد یا گروه چگونه باید رفتار کند یا درباره رفتار یک پیشة خاص. در اینجا علم اخلاق با معنا، مفهوم، وظایف و عملکردهای جدیدی ظاهر می‌گردد. قبل از پرداختن به‌علم اخلاق در مفهوم جدید به‌ویژگی‌های ارتباطات در مفهوم جدید می‌پردازیم:

ارتباط حداقل چهارسویه است، بدین‌معنا که رابطه فرد می‌تواند با خودش، دیگران، خدا و طبیعت شکل بگیرد. در اینجا فرد می‌تواند یک رابطة درون‌شخصی با خودش داشته باشد که این رابطه در واقع با نحوة عملکرد اخلاق به‌مفهوم سنتی مشترک است و در آن فرد به‌تهذیب و تزکیه نفس می‌پردازد، ولی در این مفهوم فرد به‌تنهایی و بدون درنظر گرفتن دیگران به‌خود نمی‌پردازد؛ بلکه رابطه او با دیگران در زندگی اجتماعی و رابطه او با خدا در زندگی دینی و مذهبی و رابطه او با محیط زیست در زندگی طبیعی و مادی بر نحوه رفتار او با خودش یا اخلاق فردی او تأثیرگذار است.در این معنا رفتار فردی او رفتاری است که همسو و مکمل رفتار ارتباطی‌اش می‌باشد و سایر روابط نیز به این‌ترتیب با لحاظ اخلاق فردی او شکل می‌گیرد.

 همان‌طور که روابط چهارگانه‌ای با نظم و هماهنگی داریم، هر کدام از این ارتباطات، دوسویه نیز هستند و دارای تأثیر متقابل می‌باشند. بدین‌معنا که به‌عنوان مثال رابطه فرد با دیگران تنها وظایف اخلاقی او را نسبت‌به جامعه بیان نمی‌کند بلکه در قبال ارتباط او با دیگران، دیگران نیز در مقابل فرد موظف به‌رعایت اصول اخلاقی هستند.

ویژگی بعدی رفتار ارتباطی، سازمانی بودن این نحوه ارتباطات است. در واقع شبکه پیچیدة روابط موجود در علم اخلاق به‌معنای جدید، در عین پیچیدگی و پیوستگی دارای نظم سازمان‌یافته‌ای است که موجب عدم تعارض و تضاد می‌گردد. در این سیستم ارتباط فرد با هر یک از مقولات چهارگانه و روابط دوسویه آنها به‌شکل شبکه‌ای منظم صورت می‌گیرد.

علم اخلاق با ارائه اصول و کدهای اخلاقی مناسب در روابط اجتماعی، حرفه ‌ای ، سیاسی و غیره، نظم و هماهنگی لازم را در رفتار ارتباطی حاصل می‌کند.چگونگی اِعمال این کدها و آیین‌نامه‌های اخلاقی و میزان پای‌بندی و التزام به این قوانین نیازمند آموزش‌های رسمی و غیر رسمی است که از وظایف علم اخلاق محسوب می‌گردد.

 نحوه ارتباطات رفتاری موجب ازدیاد و تضایف فضایل یا رذایل می‌گردد و این روابط جنبة تشدیدگرایانه دارند؛ بدین‌معنا که به‌دلیل تأثیر متقابل هر یک از این روابط و پیوستگی و سازمانی بودن آنها، وجود یک فضیلت یا رذیلت در هر یک از روابط، زمینه مناسب برای ایجاد آنها را فراهم می‌آورد، به‌عنوان مثال وجود یک فضیلت اخلاقی در رفتار فردی مانند صداقت در جنبه‌های مختلف اجتماعی از رذایلی مانند تملق، چاپلوسی و عداوت در رفتار و کردار ممانعت به‌عمل می‌آورد و فضایلی مانند راستی و درستکاری در رفتار و گفتار با دیگران را موجب می‌شود و به این‌ترتیب با رشد فضایل و کاهش رذایل مواجه می‌شویم.پس از بیان ویژگی‌های ارتباط رفتاری در علم اخلاق به‌معنای جدید ابتدا به‌یکی از ارتباطات رفتاری به‌نام «علم اخلاق حرفه ‌ای  » می‌پردازیم.

در اخلاق حرفه ‌ای  به‌صورت اجتماعی در گسترة حرفه‌های مختلف و روابط افراد در حِرَف با یکدیگر، سازمان و جامعه بحث می‌کند. اخلاق حرفه ‌ای  به‌منزله یک دانش اصول کلی رفتار ارتباطی در سازمان را به‌صورت نظام‌مند و منظم مطرح می‌کند و به‌دلیل شبکه‌ای بودن ارتباطات رفتاری در سطح جامعه، این علم بر رفتار فردی، خانوادگی، اجتماعی و غیره تأثیرگذار است و در صورت اجرای کدهای اخلاقی در حرفه‌های مختلف شاهد پیامدهای مثبت و کارساز فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و غیره خواهیم بود که موجب رشد و تکامل یک جامعه در جنبه‌های فوق می‌گردد.

هر فرد در یک حرفه یک شأن حرفه ‌ای  دارد که جایگاه فرد را در حرفه‌اش نشان می‌دهد و افراد با هویت‌های حرفه ‌ای  خاص خودشان دارای روابط حرفه ‌ای  با یکدیگر نیز هستند که سازماندهی این رفتارهای ارتباطی حرفه ‌ای ، بر عهده اخلاق حرفه ‌ای  است. بدین‌معنا که در یک حرفه نحوة عملکرد افراد در سطوح مختلف آن سازمان، هویت حرفه ‌ای  آنها را تشکیل می‌دهد، لذا به‌عنوان مثال هویت حرفه ‌ای  مدیر یک سازمان با هویت حرفه ‌ای  زیردستان متفاوت می‌باشد.

هر یک از این افراد با هویت‌های خاص خود دارای ارتباط رفتاری و تبادل اندیشه و برخورد اجتماعی هستند لذا چگونگی رفتار مدیر سازمان با بقیه افراد سازمان یا   رفتار اعضای سازمان با یکدیگر یا تعهد آنها در قبال سازمان یا نحوه عملکرد آنها درقبال افراد سازمانی دارای پیچیدگی‌ها و برنامه‌ریزی‌های دقیقی است که به‌عهدة علم اخلاق حرفه ‌ای  می‌باشد.

بنابراین مسائل در اخلاق حرفه ‌ای  اصولاً هنگامی رشد می‌یابند که ارزش‌ها در مشاغل و حِرَف خاص حاکم شوند و با ارزش‌های دیگر در حین انجام و پرداختن به‌حرفه ناسازگار گردند؛ صاحبان حِرَف، به‌احتمال زیاد این ارزش‌ها را به‌عنوان امر غالب و حاکمی که دیگران ممکن است درک نکنند دریافت می‌نمایند.تعهد به ایده‌آل‌هایی که آنها بیان می‌کنند در یک سطح وسیع، منشأ اعتبار و صلاحیت صاحبان حِرَف است و چنین تعهدی به‌وسیله شناسایی و تعیین هویت همکاران و سازمان‌هایی که در آن کار می‌کنند تقویت خواهد شد و آن در بسیاری از کدهای اخلاقی به‌کار برده می‌شود و عملکردهایشان را جهت‌دار می‌کند.

بنابراین احساس ضرورت وجود اخلاق حرفه ‌ای  در یک جامعه موجب پیشرفت آن جامعه در سطوح مختلف خواهد شد و با توجه به‌ویژگی تشدیدگرایانه علم اخلاق، اخلاق برون‌سازمانی در تشدید عملکردهای مثبت درون‌سازمانی دارای نقش بسزایی است.اخلاق حرفه ‌ای  به‌طورکلی به‌عنوان یک حوزة مطالعه شناخته می‌شود. که دارای یک نوع جدید از ارتباطات رفتاری است و با روابط اجتماعی به‌صورت سنتی کاملاً متفاوت است.

اخلاق رفتاری جوامع در گذشته به ‌مفهوم بسیط اخلاق نزدیک‌تر بود، بدین‌معنا که اخلاق فردی و اجتماعی و همچنین صنفی، سیاسی، فرهنگی و غیره همه در گرو پرداختن هر فرد به‌خودش بود و در واقع هر فرد با تزکیه و تهذیب نفس، با اصلاح معیارهای اخلاقی و رفتاری خود، موظف به‌اجرای آنچه که بدان مقید بود، می‌شد.

ازجمله این رفتارهای ارتباطی می‌توان اخلاق فتیان، عیاران، شوالیه‌ها. و قلندران را نام برد. به‌عنوان مثال درمورد اخلاق فتیان قابل ذکر است که فتوت در اصل‌ِ مفهومی به‌خلق و خوی مربوط است و در صدر اسلام و عصر اسلام و عصر اموی و قسمتی از عصر عباسی مسلکی فردی بود که برخی از افراد در آن گام می‌زدند و آثارش در رفتار آنان جلوه‌گر بود، در آن دوران سازمان و تشکیلات اجتماعی برای اهل فتوت ملاحظه نشده است.

کم‌کم فتوت در همه جنبه‌های زندگی، حتی در وضع حرفه‌ها و مشاغل رخنه کرده و در مشاغل گوناگون، سازمان، رسوم و قواعد آنها اثر عمیقی داشت. در سایه این خصلت و با رشد و توسعه آن در گسترة اجتماع «فرد مؤمنی که به‌حرفه ‌ای  اشتغال دارد، به‌صورت نمونه و مطلوب درمی‌آید. حرفة کسی‌که به‌فتوت می‌پیوندد، هر حرفه ‌ای  که باشد به‌نوعی خدمت شوالیه‌گری تبدیل می‌گردد.» (همان) البته در این دوره شوالیه‌گری جنگی، به‌عرفانی منتقل شد.

به‌طورکلی در این دوره هر فرد به‌عنوان یک «فتا» و جوانمرد سعی می‌نمود تا در زندگی فردی و اجتماعی خویش به‌نحوی خودسازی و تهذیب نفس را به‌کار گیرد و با وارد شدن در جرگه «فتیان» در برابر خود و جامعه ملزم به‌رعایت اصول و بایدها و نبایدهای شرعی و اخلاقی باشد.اخلاق در گذشته به‌صورت سنتی بوده که بیشتر جنبه فردگرایانه دارد زیرا استانداردهای اخلاقی میان افراد مختلف درست یا نادرست است، مگر اینکه ثابت شود آن استاندارد به‌راستی نوعی تعهد اخلاقی در قبال دیگران به‌وجود می‌آورد و منفعتی برای خود ندارد.

لذا امروزه این نحوه ارتباط رفتاری، چندان کارساز نبوده و با پیشرفت زمینه‌های مختلف اجتماعی و پیچیدگی روابط اجتماعی و قانونمندتر شدن جوامع مدنی، صرفاً پرداختن به‌خویش به‌عنوان یک فرد از یک مجموعه، پاسخگوی معضلات اجتماعی و سازمانی جوامع بشری نخواهد بود و به‌طورکلی فرد به‌تنهایی و با اتخاذ تدابیر اخلاقی و اصلاحی برای خود قادر به‌اصلاح جامعه و سازمان‌های حرفه ‌ای  نیست.پس از بررسی سیر تکامل علم اخلاق حرفه ‌ای  از گذشته تاکنون به‌بیان توقعات و انتظاراتی که از اخلاق حرفه ‌ای  به‌منزله یک دانش داریم می‌پردازیم:

یکی از وظایف علم اخلاق به‌طور عام و اخلاق حرفه ‌ای  به‌طور خاص ارائه ملاک نهایی در نظام اخلاقی است: هر نظامی چه دینی و چه غیر دینی دارای ملاک‌هایی است که به‌عنوان شاخص در آن نظام حائز اهمیت است. اما در نظام اخلاق اسلامی ملاک نهایی «خدا» است یعنی تقرب به او ارزش و دوری از او ضدارزش است؛ لذا هر آنچه در علم اخلاق حرفه ‌ای  رضایت خدا را به‌دنبال داشته باشد، ملاک نهایی ارزش‌ها و عدم رضایت او ملاک نهایی ضدارزش‌ها محسوب می‌شود.

همچنین ملاک‌های دیگری مانند کرامت و حرمت انسان که موجب «عدالت» و «آزادی» در سطح جامعه به‌صورت کاربردی می‌گردد به‌عنوان شاخص‌های نهایی و مقیاس سنجش رفتار فرد یا افراد در مقابل خود یا اجتماع حائز اهمیت هستند.از دیگر وظایف حرفه ‌ای  پس از تعیین شاخص‌های رفتاری، ارائه جدول‌هایی از فضایل و رذایل است که این ویژگی نیز در تمام نظام‌های اخلاقی جایگاه خاصی دارد.

در واقع با ارائه کدها و آیین‌نامه‌های حرفه ‌ای ، تکالیف افراد در سازمان با یکدیگر در قبال سازمان و فراسازمان را روشن می‌نماید و آنها را ملزم به‌اجرای بایدها و پرهیز از نبایدها می‌کند.

در هر سازمانی حداقل پنج‌ نوع تکلیف قابل ذکر است که به‌اختصار به‌بیان هر یک می‌پردازیم:

یک: وظایف اخلاقی اعضای گروه در یک سازمان: بدین‌معنا که افراد یک حرفه نسبت‌به دیگر افراد آن حرفه و همچنین در  قبال سازمان مربوطه چه وظایف و التزامات اخلاقی را باید رعایت کنند و از چه موانع اخلاقی باید اجتناب کنند.

دو: تکالیف سازمان نسبت‌به افراد گروه: سازمان یا حرفه در قبال افراد و اعضای گروهش چه وظایف و مسؤولیت‌هایی دارد و چه تسهیلات و امکاناتی برای بهبود زندگی اجتماعی و فردی و اصلاح اخلاقی آنها دارد.

سه: وظیفه اخلاقی سازمان نسبت‌ به ذی‌نفعان سازمان علاوه‌بر اینکه نسبت‌به اعضای گروه سازمانی خویش وظایفی دارد، آیا نسبت‌به‌دیگران مانند ارباب رجوع، سهامدار و افراد برون‌سازمانی وابسته به‌خود، وظایف و مسؤولیت‌هایی دارند؟

چهار: تکالیف اخلاقی سازمان نسبت‌به جامعه علاوه‌بر افراد خود سازمان و افراد فراسازمانی وابسته به آن، سازمان نسبت‌به جامعه انسانی و ملی و بین‌المللی خویش چه وظایفی دارد؟ آیا سازمان موظف است برای اصلاح جوامع بشری نیز قدم‌هایی بردارد؟

پنج: تعهد اخلاقی سازمان نسبت‌به طبیعت و محیط زیست سازمان علاوه‌بر افراد انسانی و بشری به‌صورت درون‌سازمانی و برون‌سازمانی، آیا در قبال محیط و طبیعت نیز خود را موظف به‌اجرای قوانین اخلاقی خواهد دانست و آیا درصدد حفظ منابع طبیعی و زیست محیطی خواهد بود؟ به‌طورکلی ما در صورت وجود تعارضات، نابسامانی و نابهنجاری در حِرَف، باید به‌اصلاح و بازسازی آیین‌نامه‌های اخلاقی بپردازیم، چراکه ترمیم نواقص موجود در تکالیف اخلاقی حرفه‌ها و مشاغل موجب بهبود زندگی و سلامت روانی افراد در زمینه‌های مختلف می‌گردد به‌عنوان مثال اخلاق پزشکی، مدیریت، صنایع، اقتصاد و غیره تأثیرات مستقیمی بر زندگی فردی و اجتماعی و همچنین بین‌المللی افراد خواهد گذاشت.

منبع

عباسی، نریمان(1397)، طراحی و تببین مولفه های اخلاق حرفه ای(مورد مطالعه: دبیران آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی)، پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0