تحليل رفتار متقابل و درمان

گاهي افرادي را در اجتماعي مي بينيم که «بالغ» شان به شدت شکسته شده و از کار افتاده است. براي مثال پدران و مادراني که نمي توانند وظايفشان را انجام دهند، کارمنداني که از عهده انجام وظايف شغلي شان عاجز هستند، اشخاصي که سلطه جويانه رفتار مي کنند و… همه به نوعي داراي «بالغ» خرد شده هستند. براي چنين حالاتي معالجه به روش تکنيک هاي تحليل رفتار متقابل، جداً مؤثر و عملي است. در مشاوره هاي تحليل رفتار متقابل، ترس ها و اصولا تهديدهاي دروني و بيروني «کودک» از راههاي موشکافانه و متعددي شناخته مي شود. طرق مختلفي که «والد» خود را آشکار مي کند و ضربه بر پيکر کودک مي زند بررسي مي گردد و به دنبال آن مشکلات و بيماري روحي مراجع تشخيص داده مي شود.

در مشاوره هاي (TA) درمانگر هرگز برچسب هاي غير قابل فهم به مراجع خود نمي زند. او را مستأصل و مرعوب نمي کند، بلکه وي را تشويق به تلاش و يادگيري واقع بيني و مسئوليت پذيري دردها و مسائل روحي اش مي نمايد. به عبارتي مشاور مراجعش را از احساس «غير خوب» آزاد مي کند و نويد يک زندگي پربرکت را به او نشان مي دهد. به طور خلاصه مجددا خاطرنشان مي کنم که «درمان» از نظر «تحليل رفتار متقابل» يعني بازسازی «بالغ» و ايجاد هماهنگي بين قسمت هاي سه گانه شخصيت مراجع به دنبال آن آرامش، ايمان انضباط و تمرکز در شخص زيادتر شده، فکر «بالغ» احساس کودک, حرف و عملش با هم هماهنگ تر شده و به تعادل و توازن روحي و رواني بهتري مي رسد.

نادیده انگاشتن، برداشت غلط، همزیستی

برداشت غلط

کودک نوپا در مورد پیش نویس زندگی خود تصمیماتی می گیرد زیرا که پیش نویس زندگی بهترین روشی را ارائه می کند که کودک می تواند بوسیله آن زنده مانده و با آنچه که در نظرش دنیای وحشتناکی می آید کنار آید. بنا براین گاهی اوقات ما ممکن است درک و برداشت خود را از واقعیات به گونه ای تغییر دهیم تا با پیش نویس زندگی ما تطبیق یابد.

نادیده انگاشتن

یکی از راههایی که به ما اطمینان می بخشد که دنیا با پیش نویس زندگی ما هماهنگ است اینست که اطلاعاتی را که درباره موقعیت خاص در اختیار داریم به طور انتخابی نادیده بگیریم ما از جنبه هایی از واقعیت را که ممکن است با پیش نویس زندگی ما در تضاد  باشد بدون قصد آگاهانه پس می زنیم . این عمل را نادیده انگاشتن می نامیم .

همزیستی

به عنوان بخشی از حفظ و نگهداری پیش نویس زندگی خود، گاهی اوقات در مقام افراد بزرگسال ،در روابطی قرار میگیریم که باز نوازی همان روابطی است که با والدین خود در زمان کودکی داشته ایم .ما این کار را بدون آگاهی انجام می دهیم .در چنین حالتی یکی از طرفین رابطه نقش «والد» و «بالغ» درون را ایفا می کند و دیگری نقش «کودک» را به عهده می گیرد. رفتار بین آنها به نوعی است که گویی هر دو از سه حالات نفسانی بهره مند هستند به جای این از شش حالت نفسانی خود بهره گیرند. چنین رابطه ای همزیستی محسوب می گردد.

تخریب، تمبر و بازیهای روانی

به عنوان کودکانی نوپا، متوجه می شویم که در خانواده ما احساسات خاصی تشویق می شوند در حالی که احساسات دیگر منع می گردند. برای بدست آوردن نوازش، ممکن است تصمیم بگیریم که فقط احساسات مجاز را حس کنیم. این تصمیم به طور ناآگاه گرفته می شود. زمانی که مادر دوران بزرگسالی، پیش نویس زندگی خودمان را به اجرا در می آوریم، در واقع به طور مستمر ،احساسات واقعی خود را با احساساتی که در دوران کودکی برای ما مجاز بوده اند می پوشانیم. این احساسات جایگزین شده احساسات تخریبی نامیده می شوند.اگرمااحساس سرکوب شده ای راتجربه کنیم وبجای بیان، آنرا ذخیره نماییم اصطلاحاتمبرجمع کرده ایم .

 استقلال و خود پیروی

ما به عنوان افراد بزرگسال برای تشخیص تواناییهای کامل خود، احتیاج داریم که تصمیمات جدیدی در مورد روشهایی است که در دوران کودکی برای رویا رویی با زندگی داشته ایم اتخاذ کنیم .زمانی که دریابیم این روشها دیگر برای ما کارآیی ندارند، ناچاریم که آنها را با روش های جدیدی که کاربرد دارند جایگزین کنیم. به زبان تحلیل رفتار متقابل ما باید از پیش نویس زندگی خود پا فراتر نهاده و به آنچه که استقلال نا میده میشود دست یابیم. این استقلال و خود پیروی از آگاهی ،خود انگیختگی، و توانایی برای ایجاد صمیمیت تشکیل شده است و با استفاده از منابع کامل شخصی به عنوان یک فرد بزرگسال ،توانائیهای او را برای حل مساله به کار می گیرد .

مستقل بودن به اين معني است که مراجع قادر باید در تفکر، احساس و رفتار منابع «بالغ» و قوي را در پاسخ به واقعیت هاي اکنون، اينجا به کار ببرد. اجزاء «استقلال» شامل، برانگيختگي و تعلق به ديگري است. «آگاه بودن» به اين معناست که ما قادر به تغيير تجربه مان باشيم و قادر باشيم در لحظه اکنون، اينجا صداي پرندگان را بشنويم و بوي گل ها را استشمام کنيم، «برانگيختگي» به اين معناست که ما را قادر مي سازد که به سوي آزادي حرکت کنيم و ما قادر به انتخاب در بين حالت هاي خود «کودک»، «بالغ»، «والدين» باشيم. تعلق به ديگري در تحليل رفتار متقابل يعني فرد خواسته ها، احساسات و نيازهايش وقتي که ظهور پيدا کرد، آنها را به صورت روشن بيان دارد. بدون اينکه آنها را دستکاري کند يا نقش بازي کند .

منبع

اردشیری لردجانی،فهیمه(1393)، اثر بخشي تحليل رفتار متقابل بر تعارضات زناشویی، سبک های عشق ورزی، هوش هیجانی و هوش معنوی زوجین،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0