نقش اقتصادی بازار‌های سرمایه

در حوزه اقتصاد همواره موضوع تخصیص بهینه منابع و پس انداز‌ها به فرصت‌های سرمایه گذاری موضوعات با اهمیت بوده است، غالبا بنگاهها و کارآفرینان برای جذب سرمایه‌ها و پس انداز‌های مردم باهم به رقابت می‌پردازند. با وجود اینکه پس انداز کنندگان و کارآفرینان علاقمند به انجام فعالیت‌های تجاری با همکاری یکدیگر می‌باشند اما همراه کردن پس انداز‌ها با فرصت‌های سرمایه گذاری حداقل به دو دلیل بسیار سخت و پیچیده می‌باشد. اول کارآفرینان نسبت به پس انداز کنندگان اطلاعات بیشتری در خصوص ارزش‌های سرمایه گذاری داشته و انگیزه کافی جهت بیش از واقع بیان کردن آن ارزش دارند. بنابراین پس انداز کنندگان برای مشارکت در یک فرصت سرمایه گذاری با “مشکل عدم تقارن اطلاعاتی”مواجه خواهند شد. دوم متعاقب مشارکت پس انداز کنندگان در یک فعالیت تجاری کارآفرینان انگیزه کافی برای سوء استفاده از منابع را داشته که در نتیجه آن مشکل کارگزاری بروز خواهد کرد.

مشکل عدم تقارن اطلاعاتی

مشکل عدم تقارن اطلاعاتی متاثر از تفاوت اطلاعات و انگیزه‌های متناقض بین کارکنان و پس انداز کنندگان می‌باشد این موضوع بطور بالقوه می‌تواند منجر به اختلال در عملکرد بازار سرمایه شود. چنانچه مشکل عدم تقارن اطلاعاتی به طور کامل حل نشود. بازار سرمایه نسبت به اطلاعات در دسترس کارآفرینان به طور منطقی بعضی از ایده‌های خوب را کمتر از واقع و برخی از ایده‌های بد را بیش تر از واقع ارزش گذاری می‌کنند.

چندین راه حل مشهور برای حل مشکل اطلاعات وجود دارد. قراردادهای بهینه بین کارآفرینان و مالکان سرمایه، انگیزه هایی برای افشای کامل اطلاعات خصوصی ایجاد کرده و در نتیجه مشکل ارزشگذاری غلط را حل می‌نمایند . یک راه دیگر برای حل مشکل عدم تقارن اطلاعاتی، ایجاد مقررات جهت الزام مدیریت برای افشا کلیه اطلاعات خصوصی می‌باشد. در نهایت واسطه‌های اطلاعاتی نظیر تحلیلگران مالی و موسسات اعتبار سنجی نیز اطلاعات ذی قیمتی پیرامون شرکت افشا می‌نمایند. طیف وسیعی از عوامل اقتصادی و نهادی تعیین می‌کند که آیا عقد قرار داد، برقراری مقررات و واسطه‌های اطلاعاتی می‌تواند عدم تقارن اطلاعاتی را حذف کند و یا اینکه بخشی از آن همچنان حل نشده باقی خواهد ماند. این عوامل شامل توانایی نگارش و اجرا و نظارت بر قراردادها، هزینه‌های مالکانه، مقررات ناقص و مشکلات بالقوه انگیزشی برای واسطه‌ها می‌شود.

مشکل نمایندگی

مشکل نمایندگی به جهت عدم تمایل پس انداز کنندگان به ایفای نقش فعال در کنترل و اداره بنگاه اقتصادی و واگذاری آن به کار آفرینان به وجود می‌آید. متعاقبا کار آفرینان که به دنبال حداکثر کردن منافع خود هستند، انگیزه کافی برای اخذ تصمیماتی در جهت سوء استفاده از منابع واگذار شده را دارند. به عنوان مثال چنانچه پس انداز کنندگان سرمایه خود را با خرید سهام در اختیار شرکت قرار دهند، کار آفرینان می‌توانند از این منابع در جهت خرید دفتر کار لوکس، پرداخت پاداش یا انجام سرمایه گذاری هایی استفاده کنند که سرمایه گذاران برون سازمانی را متضرر می‌کنند. حال اگر پس انداز کنندگان اوراق قرضه شرکت را خریداری نماید، کارآفرینان می‌توانند از طریق انتشار بدهی‌های ممتاز، پرداخت سود سهام و یا انجام پروژه‌های پر ریسک در جهت خلاف منابع اعتبار دهندگان گام بردارند .

راه حل‌های متنوعی برای حل مشکلات نمایندگی اندیشیده شده است. با عقد قرارداد کار آفرینان و سرمایه گذاران نظیر طرح‌های جبران خدمات و قراردادهای بدهی، سعی شده همسویی منافع بین این بازیگران به وجود آید. این قراردادها کارآفرینان را ملزم به افشای اطلاعات مربوط می‌نماید، به نحوی که سرمایه گذاران بتوانند رعایت توافقات قراردادی را کنترل نموده و نحوه مدیریت کارآفرینان بر منابع شرکت را در جهت حداکثر کردن مطلوبیت سرمایه گذاری، مورد ارزیابی قرار دهند. دومین مکانیزم کاهش مشکلات نمایندگی، هیأت مدیره شرکت بوده که نقش نظارت عالی و برقراری نظم و ترتیب در جهت منافع مالکان را بر عهده دارند.واسطه‌های اطلاعاتی و مالی نظیر موسسات اعتبار سنجی و تحلیلگران مالی از طریق تولید اطلاعات رفتار مدیران را منضبط می‌نمایند. همچنین مکانیزم‌های بازار نظیر تصاحب خصمانه و رقابت برای به دست گرفتن هدایت شرکت نیز مشکلات نمایندگی را تعدیل خواهند نمود.

پیشینه عدم تقارن اطلاعاتی

استفاده­کنندگان گزارشهای مالی از اقشار مختلف اجتماع، با هدفها و سطوح مختلف آگاهی و دارای علایق بسیار و نیازهای اطلاعاتی متفاوت و گوناگون هستند. از طرفی حسابداران برای تهیه اطلاعات مالی با یکسری محدودیتهای محیطی مواجه هستند و همچنین ملزم به رعایت اصول مشتق شده از اهداف و فرضیات حسابداری می­باشند. لذا، بیان، توصیف، تعیین و ارضای نیازهای اطلاعاتی کلیه گروههای استفاده­کننده امکانپذیر نیست. از طرفی معیار هزینه – فایده، میزان اطلاعاتی که باید تهیه و ارائه گردد را تحت­الشعاع قرار می­دهد.

همواره از طرف مراجع حرفه­ای مختلف، مقرراتی راجع به تهیه و افشا اطلاعات مالی تدوین شده است، با مطرح شدن فرضیه بازار کارآ، برخی از طرفداران این فرضیه ادعا نمودند که در صورت کارآ بودن بازار، کلیه اطلاعات در قیمت اوراق بهادار منعکس و هزینه معاملات و تهیه اطلاعات صفر است. بدین ترتیب لزومی به تهیه و ارائه گزارشهای مالی و به تبع آن وجود مقررات افشا نمی­باشد. با این وجود، حتی با فرض کارآ بودن بازار، دلایلی از طرف بعضی از صاحبنظران در خصوص لزوم وجود مقررات افشا مطرح شده است. بسیاری از این دلایل بر این نکته اتفاق نظر دارد که سرمایه­گذاران و بازار سهام نمی­توانند بین شرکت‌های کارآ و غیرکارآ تمایز قائل شوند . از جمله دلایل مزبور، به کنترل انحصاری اطلاعات توسط مدیریت، برخورد یکنواخت با ارقام، تنوع روشهای حسابداری، عدم بیطرفی در تهیه اطلاعات مالی و بی­معنی بودن برخی از اعداد و ارقام گزارش شده اشاره کرده است. همچنین برخی از طرفداران فرضیه بازار کارا به دنبال پیدا کردن توجیهات دیگری برای لزوم وجود مقررات افشا در گزارشگری مالی و حسابداری هستند. این افراد با استفاده از یکسری دلایل منطقی که در ادبیات اقتصاد درباره نارسایی بازار مطرح می­باشد، به استدلال در خصوص لزوم وجود مقررات افشا پرداخته­اند.

تصمیم گیری خوب برای سرمایه گذاران نیاز به اطلاعاتی خوب دارد. اطلاعات خوب نیز نیاز به داده‌های خوب دارد. داده‌ها معیار سنجش یا توصیفی از رویداد‌ها یا موضوعات هستند. اطلاعات داده هایی هستند که می‌توانند اثری شگرف بر گیرنده بگذارند.اطلاعات می‌تواند داده‌های خام یا داده‌های دستکاری شده از طریق عملیات جبر، جمع، ضرب، تقسیم، کسر و یا هر عمل دیگری باشد. که منجر به شناخت بهتر یک وضعیت می‌شود. داده‌های پردازش شده اطلاعات می‌شوند و اطلاعات تفسیر شده به اگاهی تبدیل می‌شوند. تصمیمات بر مبنای این اگاهی شرکت را رهنمود و نهایتا نتایج شرکت را مشخص می‌کنند . نقش اطلاعات اگاهی دادن نسبت به مواردی است که موجب می‌شود تا ارزیابی قبلی تصمیم گیرندگان در خصوص احتمالات مربوطه وقوع رویدادهای آتی مورد تجدید نظر قرار و درنتیجه عدم اطمینان موجود کاهش می‌یابد. علاوه بر این اطلاعات به تصمیم گیرندگان پیامی بدهند که ارزش آن از هزینه‌های کسب اطلاعات بیشتر باشد و بتواند بر تصمیمات بالقوه ای که شخص اتخاذ می‌کند اثر بگذارند.

اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم، از عوامل موثر در تصمیم گیری است. با توجه به تنوع استفاده کنندگان گزارش‌های مالی و متفاوت بودن نیاز‌های اطلاعاتی آنها در صورتی که اطلاعات به صورت نامتقارن بین افراد توزیع شود و انتقال اطلاعات بصورت نابرابر بین مردم صورت گیرد، می‌تواند به نتایج متفاوت نسبت به موضوعی واحد منجر شود حتی اگر قیمت بازار اوراق بهادار کاملاً منعکس کننده اطلاعات باشد باز هم این احتمال وجود دارد که افراد درون سازمانی بیش از افراد برون سازمانی در مورد وضعیت کیفی شرکت اطلاعاتی بیشتری در اختیار داشته باشند و بتوانند بواسطه این مزیت اطلاعاتی برای کسب منافع بیشتر اقدام کنند. از زیر شاخه‌های بحث عدم تقارن اطلاعاتی (گزینش نادرست) است. گزینش نادرست به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فروشندگان، اطلاعاتی در اختیار دارند که خریداران از آن بی اطلاع هستند و بالعکس که این امر دقیقاً قبل از وقوع معامله بوجود می‌آید.

گزینش نادرست، با میزان عدم تقارن اطلاعاتی رابطه مستقیم دارد. گزینش نادرست بیانگر منافع حاصل از مبادله ی بازار ساز با مبادله کنندگان ناآگاه است که برای جبران زیان‌های ناشی از مبادله ی او، با مبادله کنندگان آگاه دریافت می‌شود. بازار ساز با مشکل مبادله با معامله گران اگاه تر از خود مواجه است. بنابراین سرمایه گذاران اگاه تر از بازارساز، زمانی که قیمت‌های تعیین شده بوسیله بازار ساز پایین است اقدام به خرید سهام و زمانی که قیمت تعیین شده از ارزش ذاتی، بالاتر است، اقدام به فروش سهام می‌کنند. بنابراین بازارسازها هنگام مبادله با سرمایه گذاران آگاه تر از خود، با مساله گزینش نادرست مواجه است. این مسئله بازارسازها را به بالا بردن قیمت پس از مبادله ی خرید و پایین آوردن مبادله ی فروش تحریک می‌نمایند. این اصلاح قیمت بازارساز را مطمئن می‌کند که حداقل قیمت مورد درخواست را برای فروش سهام به خریداران، دریافت خواهند نمود و قیمت بیشتری نسبت به آنچه که از بابت، فروش سهام دریافت نموده است، بابت خرید خرید به فروشندگان سهام پرداخت نخواهد کرد. بنابراین یک جزو شکاف قیمت که ((گزینش نادرست)) نامیده می‌شود، حاصل تجدید نظر بازار ساز در مورد قیمت‌ها و بیشتر کردن شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش برای جبران زیان احتمالی معامله با معامله گران آگاه است . از این رو در تحقیق های مربوط به عدم تقارن اطلاعاتی از شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش به عنوان معیار عدم تقارن اطلاعاتی استفاده می‌شود.

مخاطره اخلاقی نوعی از اطلاعات نامتقارن است که در یک سیستم اقتصادی یک یا چند نفر از طرف‌های قرارداد یا معامله بالقوه می‌تواند شاهد انجام شدن خواسته‌های خود در معامله باشند ولی طرف دیگر نمی تواند شاهد چنین رخدادی باشد، در واقع بدان سبب مساله مخاطره اخلاقی بوجود می‌اید که مالکیت بیشتر واحد‌های تجاری بزرگ از سیستم اعمال کنترل (مدیریت بر این شرکت ها) متمایزاست.یعنی برای سهامداران و بستانکاران غیر ممکن است که بر همه کار مدیر ارشد و کیفیت کار نظارت مستقیم داشته باشند از این رو امکان دارد مدیر وسوسه شود و کم کاری کند و گناه کاهش یافتن عملکرد را به گردن عوامل بگذارد که ورای کنترل وی باشند به عنوان مثال با توجه به اهمیتی که سود خالص گزارش شده برای مدیر دارد وی درصدد بر می‌آید به سیاست هایی توجه کند که در سیستم حسابداری مورد استفاده قرار می‌گیرند. چنین توجه یا نگرانی از جانب مدیر، منجر به دیدگاه یا اصلی می‌شود که آن را پیامد‌های اقتصادی می‌نامند. یعنی رویه‌های حسابداری برای مدیران اهمیت زیادی دارد. انعقاد قرارداد ارزیابی عملکرد مدیر بر اساس شاخص سود خالص می‌تواند به عنوان ساز و کارهایی در نظر گرفته شود که بوسیله آن به حل این مساله پرداخت و به شیوه ای مدبرانه آگاهی بازار نیروی کار و بازار بورس و همچنین انگیزه لازم برای مدیریت را فراهم اورد.

طبق نظر اسکات و همکاران زمانی که یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر دارای مزیت اطلاعاتی باشند می‌گویند سیستم اقتصادی از دیدگاه اطلاعات نامتقارن است. در تئوری حسابداری مسئله عدم تقارن اطلاعاتی دارای اهمیت زیادی است زیرا بازار‌های اوراق بهادار دستخوش تهدید‌های ناشی از مسئله عدم تقارن اطلاعات قرار می‌گیرند و این به دلیل وجود اطلاعات درون سازمانی است. حتی اگر قیمت به طور کامل تمام اطلاعات موجود در بازار را به همگان منعکس کند باز هم این احتمال وجود دارد افراد درون سازمان نسبت به افراد برون سازمان دارای اطلاعات بیشتری باشند. در این زمان این افراد از مزیت داشتن این اطلاعات استفاده می‌کنند و به منافع بیشتری دست می‌یابند. زمانی که سرمایه گذاران خارجی از این موضوع آگاه شوند، بدیهی است، مبالغی را که آماده بودند در صورت وجود اطلاعات کامل، برای اوراق بهادار پرداخت کنند، نمی پردازند و بدین گونه در برابر زیان‌های احتمالی ناشی از اطلاعات نامحرمانه، واکنش نشان می‌دهند.

آکرلوف و همکاران در زمینه اقتصاد اطلاعات زمینه ایی را پایه گذاری کردند که به نظریه عدم تقارن اطلاعاتی موسوم شد این محققین نشان دادند که عدم تقارن اطلاعاتی می‌تواند موجب افزایش گزینش نامناسب در بازار‌ها شود که این امر قبل از وقوع معامله برای افراد بوجود می‌آید. آنان خاطر نشان کردند که واسطه‌های کم اطلاع، سود بازار خود را بیشتر می‌کنند. تینیک اذعان داشت که ادبیات مربوط به تئوری زیر ساخت بازار، دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از سه بخش تشکیل می‌شود، هزینه پردازش سفارش، هزینه نگهداری موجودی و هزینه انتخاب نامطلوب.

هزینه پردازش سفارش، مبلغی است که بازار سازها برای آماده بودن جهت سفارش‌های خرید و فروش هزینه می‌کنند. بخش هزینه نگهداری موجودی که توسط هو و همکاران مدل سازی شده است، بیان می‌کند که هزینه معاملات موجب می‌شود بازار سازها پرتفوی متنوع نگهداری نمایند تا از این طریق بتوانند هزینه‌های خود را پوشش دهند. در نهایت انتخاب نامطلوب که توسط کاپلند و همکاران و گلشتن و همکاران مطرح گردید نمایانگر یک امر جبرانی برای یک معامله گران جهت پذیرش ریسک معامله با افرادی است که احتمال دارد اطلاعات مهم و محرمانه‌ای در اختیار داشته باشند. به عبارت دیگر اگر بخش عمده‌ای از بازار را افراد غیر مطلع تشکیل دهند، بازار سازها دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را افزایش می‌دهند تا از این طریق ریسک گزینش نامناسب را جبران نمایند. تحقیق های تجربی که اخیراً صورت گرفته است تأثیر اعلان سود بر رفتار دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را بصورت کلی مورد توجه قرار داده اند. بر طبق مطالعاتی که مورس و همکاران برروی 25 شرکت انجام دادند به تغییر دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در زمان اعلان سود پی بردند.

اندازه گیری دامنه قیمت پیش نهادی خرید و فروش : براي سنجش‌عدم تقارن‌اطلاعاتي شرکت‌ها از مدلي استفاده می‌شود كه ونكاتش و چيانگ براي تعيين دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش سهام طراحي كرده اند. از اين مدل در تحقيق های متعددي استفاده شده است. در ايران نيز قائمي و وطن پرست و احمدپور و رساييان براي اندازه گيري عدم تقارن اطلاعاتي از اين مدل بهره گرفته اند.

قيمتي كه بازارساز، اوراق بهادار را می‌خرد، قيمت پيشنهادي خريد و قيمتي كه با آن اوراق بهادار را می‌فروشد، قيمت پيشنهادي فروش ناميده می‌شود. اختلاف بين دو قيمت، دامنه قيمت پيشنهادي خريد و فروش خواهد بود. اگر بيشتر از يك بازارساز وجود داشته باشد، تفاوت بالاترين قيمت پيشنهادي خريد و پايين ترين قيمت فروش را شكاف قيمت پيشنهادي خريد و فروش بازار می‌نامند و نقطه تعادلي جايي بين قيمت پيشنهادي خريد و فروش بازار قرار می‌گيرد. در يك بازار مالي سازمان يافته، نقش بازارسازان ايجاد جريان دو طرفه قيمت براي پيشنهاد خريد و پيشنهاد فروش در تمام شرايط می‌باشد.

اگر در بازاري به حد كافي براي اوراق بهادار، حجم خريد و فروش به قيمت تعادلي وجود داشته باشد می‌توانيم بگوييم كه اين بازار داراي وسعت كافي می‌باشد و به عبارت ديگر، روان است. بازارهايي كه تعداد خريداران و فروشندگان در آن كم است به بازارهاي كم رمق معروف می‌باشند. نقدينگي اوراق بهادار به درجه روان بودن بازار بستگي دارد. شكاف قيمت پيشنهادي خريد و فروش بازارسازها در يك بازار روان، كمتر از شكاف قيمت پيشنهادي در بازار كم رمق می‌باشد زيرا در بازارهاي روان، حجم معاملات بالاتر و ريسك آن نيز كمتر است.

 بازاري داراي عمق است كه قيمت پيشنهادي خريد و فروش بازارساز نزديك به قيمت تعادلي باشد كه تغييرات قيمت در چنين بازاري غالبا پيوسته می‌باشد. اما در بازار كم عمق تغييرات قيمت به صورت جهشي و ناپيوسته می‌باشد. تغيير قيمت‌ها در بازارهاي عميق پايين تر از تغيير قيمت‌ها در بازارهاي كم عمق می‌باشد. بنابراين ريسك بازارسازها در بازارهاي عميق كمتر از بازارهاي كم عمق است. اگر بازار عميق باشد اوراق بهادار نيز داراي قابليت برگشت زياد خواهد بود.

منبع

 گودرزی، فاطمه(1393)، رابطه کیفیت افشا و عدم تقارن اطلاعاتی، پايان نامه كارشناسي ارشد، حسابداري، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0