تاريخچه ديابت

قدیمیترین سند مربوط به بیماری دیابت نوشته‌های پاپیروسی مربوط به 1500سال قبل از میلاد مسیح است که در آنها یک طبیب مصری به نام هسیرا علایم پرادراری و ادرار شیرین را براي این بیماری ذکر کرده است. هسیرا، بیماران خود را که به علایم پرادراری ناشی از دیابت مبتلا بودند، با رژیم غذایی خاصی شامل میوه‌ها، غلات و کمی عسل درمان می‌کرد. از علت ابتلا به بیماری هیچ اطلاعی نداشت. بعد ازاو پزشکان دیگر مصری تلاش می‌کردند بیماران دیابتی را با رژیم غذایی مشابه وعصاره گل خیار  جوي خیس کرده درمان کنند.

حدود 600 سال پيش از ميلاد مسيح، سوسروتا پدر علم پزشکی در هند، علایم يك بيماري را توصیف کرد که بعدها  بعنوان دیابت شناخته شد. در همین دوره چاراكا، یکی از پزشکان هند باستان، این بیماری را مادهومئا نامید که به معنی عسل در ادرار بود. او برای تشخیص این بیماری از مورچه و دیگر حشرات کمک می‌گرفت زيرا ادرار مبتلایان به دیابت باعث جذب مورچه‌ها می‌شد. سوسروتا و چاراکا ، اولین پزشکانی بودند که فهمیدنددو نوع دیابت وجود دارد. نوعی که بیماران لاغر را در سنین جوانی مبتلا می‌کند و نوعی که افراد چاق در سنین بالاتر به آن دچار می‌شوند. پزشکان امروزی اين دو بيماري را به نام ديابت نوع اول و ديابت نوع دوم مي‌شناسند. ساليان متمادي نيز پزشكان زيادي در مصر، يونان و روم از ديابت سخن گقتند و به شناسايي اين بيماري پرداختند تا اينكه در ايران براي اولين بار بوعلي سينا در قرن دوازدهم ميلادي به توصيف اين بيماري پرداخت. از آن زمان دانشمندان به تحقيقات خود در زمينه شناسايي علل و عوامل بيماري ديابت و درمان آن پرداختند كه نتايج نشان داد برخي افراد مبتلا به ديابت قادر به ساخت انسولين با كيفيت مناسب نيستند.

انسولين چگونه در بدن عمل مي‌كند؟

اغلب كمبود، يا نبود كامل انسولين، علت ابتلاي جوانان و بزرگسالان به ديابت است. سلول‌هاي توليدكننده انسولين در پانكراس اين افراد، يا آسيب ديده‌اند و يا به كلي از بين رفته‌اند. اكنون پاسخ به اين سؤال حائز اهميت است كه انسولين در بدن انسان چگونه كار مي‌كند؟

بدن انسان را مثل يك ماشين فرض كنيد؛ روشن است كه بدن ما مانند هر ماشين ديگري براي انجام كار نيازمند مصرف انرژي است. سه منبع تأمين انرژي در غذا شامل قندها و نشاسته‌ها (كربوهيدرات)، روغن‌ها و چربي‌ها و پروتئين‌ها (گوشت، ماهي و …) مي‌باشند. اين مواد در نهايت براي توليد انرژي شكسته مي‌شوند و يا پس از تجزيه (برخي به شكل قند گلوكز) تبديل به مواد ذخيره‌اي در كبد مي‌شوند تا بعداً براي توليد انرژي در بدن استفاده شوند. رايج‌ترين سوختي كه در اختيار تمام سلول‌هاي بدن قرار مي‌گيرد، كربوهيدراتي به نام گلوكز است. گلوكز قند ساده‌اي است كه به راحتي به مصرف سلول‌هاي بدن مي‌رسد.

هنگامي كه قند خون بالا مي‌رود، لوزالمعده تحريك شده و پيامي را از راه خون به تمام سلول‌هاي مغز و بدن مي‌رساند. محتواي پيام چنين است : مقدار قند در دسترس زياد است، آن را به مصرف برسان,  اين پيام همان مولكول انسولين است.

انسولين، سبب مي‌شود مسيري در ديواره سلول باز شود و قند دريافتي وارد آن مي‌گردد تا به مصرف برسد يا ذخيره شود. زمانيكه ميزان قند خون پايين است، لوزالمعده ترشح انسولين را متوقف مي‌كند. بدون انسولين سلول‌هاي بدن نمي‌توانند قند را وارد كنند، بنابراين از چربي بعنوان منبع تأمين انرژي استفاده خواهند كرد.

در جريان همين فرايند پيچيده است كه بدن غذاهاي خورده شده را مصرف مي‌كند و تشخيص مي‌دهد كه چه نوع سوختي در دسترس دارد. در شخص مبتلا به ديابت، لوزالمعده يا نمي‌تواند به مقدار كافي انسولين ترشح كند و يا سلول‌ها قادر به دريافت پيام انسولين نيستند ، مانند بيشتر سالمنداني كه مبتلا به ديابت مي‌شوند.

چرا قند خون بايد تنظيم شود؟

در افرادي كه مبتلا به ديابت نيستند، قند خون همواره در سطح ثابتي حفظ مي‌شود. تنظيم دقيق قند خون بسيار مهم است، چرا كه بالا رفتن زياد قند خون خطرناك است. در اين حالت كليه‌ها بايد قند خون را تصفيه و از طريق ادرار بدن خارج كنند. در چنين شرايطي فرد بايد مقدار زيادي مايعات بنوشد تا آب كافي را براي دفع قند اضافي تأمين كند. جبران تمام آب از دست رفته مشكل است و ممكن است بدن به سرعت دچار كم آبي شود و اين كم آبي، زندگي فرد را تهديد كند.

سلول‌ها در نبود انسولين از قند به عنوان منبع انرژي استفاده نمي‌كنند، در عوض ناچارند از ديگر منبع اصلي موجود، يعني چربي، انرژي مورد نياز بدن را تأمين كنند. مصرف چربي براي بدن مشكل‌تر است، زيرا قادر به سوزاندن آن به طور كامل نيستند. در حقيقت در جريان شكستن چربي‌ها مواد غير قابل مصرفي به نام كتون در بدن توليد مي‌شود. با افزايش اين مواد در خون، شرايطي رخ مي‌دهد كه فرد احساس خشكي دهان و درد شكم مي‌كند. اگر اين حالت تشحيص داده نشود و با انسولين و مايعات درمان نگردد، احتمال دارد شخص دچار تهوع شود و با سنگين شدن تنفس و از دست دادن هوشياري حتي منجر به مرگ شود.

خطر ديگر، پايين بودن خيلي زياد قند خون است. مغز فقط مي‌تواند از قند براي انرژي استفاده كند. بنابراين اگر قند كافي در دسترس نباشد، پيام‌هاي اضطراري به ساير نقاط بدن خواهد فرستاد. در اين حالت، شخص احساس گرسنگي، سردرد، سرگيجه كرده و هوشياري‌اش را از دست مي‌دهد و حتي ممكن است دچار تشنج شود. اگر قند خون ساعت‌هاي متمادي به مقدار زياد پايين بماند، مغز آسيب جدي خواهد ديد.

تنظيم دقيق قند خون، اهميت حياتي دارد و نبايد اجازه داد تا قند خون خيلي بالا يا پايين برود. اگر چه ديابت، ديابت قندي ناميده مي‌شود، اما دانستن اين نكته حائز اهميت است كه هرگاه طريقه مصرف كربوهيدرات (قند) در بدن تغيير كند، ناگزير نحوه استفاده از چربي و پروتئين نيز تغيير مي‌كند. ناتواني بدن براي استفاده صحيح از كربوهيدرات مي‌تواند سبب افزايش چربي خون شود كه به عنوان منبع انرژي جانشين، به سلول‌ها گسيل مي‌شوند.مراقبت صحيح از ديابت درواقع كوششي براي بهبود الگوي طبيعي استفاده ازغذا وتوليد انرژي است.

منبع

شیبانی،ندا(1393)، پيش‌بيني بهزيستي روانشناختي بر اساس تاب‌آوري و اميد به زندگي دربیماران دیابتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0