برنامه ریزی درسی در آموزش ابتدائی
برنامه درسی
برنامه درسی را باید رشتهای جوان به شمار آورد که اکنون در حال گذر از مراحل تکوین و تکامل خویش است و در طی سالهای کوتاه عمر خویش آثار علمی فراوانی در این رشته به علاقهمندان تعلیم و تربیت عرضه شده است. این آثار در زمینه تعاریف، نظریهها، رویکردها، طراحی و برنامهریزی، ارزشیابی گسترده شده و دامنة وسیعی پیدا کرده است، در این کتاب فقط به موضوعاتی از برنامه درسی پرداخته میشود که بر اساس آن بتوان رسانة آموزشی را بهتر شناخته و روشهای تحلیل محتوای آنرا فهمید.
تعریف برنامه درسی
شاید بتوان سئوالات چهارگانه تایلر، را نقطه شروع و یا عطفی در رشته برنامه درسی نامید. تایلر با مطرح کردن این سئوالات چهارچوبی ابتدایی و گسترده برای فعالیتهای برنامهریزان درسی مشخص کرد.
- مدرسه باید به دنبال چه هدفهایی باشد؟
- کدام تجربیات یادگیری میتوانند زمینة رسیدن به اهداف را فراهم کنند؟
- چگونه میتوان تجربیات یادگیری را بطور موثری سازماندهی کرد؟
- چگونه میتوانیم رسیدن به اهداف تربیتی را مشخص کنیم؟
نظریه تایلر،با پاسخگویی به این سئوالات شکل گرفت و متعاقب آن صاحبنظران بسیاری به ارائه دیدگاههای خود در رابطه با برنامه درسی پرداختند تعدد دیدگاهها، و ضرورت ارائه جمعبندی از آنها، طبقهبندیهای گوناگونی از تعاریف برنامه درسی را در برداشت در این کتاب با توجه به یکی از طبقهبندیها به بحث مختصری پیرامون تعاریف گوناگون برنامه درسی از دیدگاه برخی صاحبنظران پرداخته میشود.
برنامه درسی بعنوان فهرست رئوس مطالب
بسیاری از مردم هنوز برنامه درسی را معادل با سیلابس میدانند، سیلابسها در اصل به عناوین، سرفصلها و یا رئوس اصلی مطالب برای یک سخنرانی و یا مقاله اطلاق میگردد و در آموزش به عناوین محتوایی گفته میشود که باید توسط معلم تدریس شده و دانشآموزان بر اساس آنها مورد آزمون قرار گیرند.این تعریف برنامه درسی که به آن برنامه درسی به عنوان محتواو یا رویکرد موضوعی به برنامه درسی ، و یا موضوعات و مواد درسی نیز گفته میشود؛ معمولاً شامل فهرستی از محتوا، موضوعات، و یا مواد درسی است که باید به وسیله معلم تدریس شده و بوسیله فراگیران یادگرفته شود. در این راستا تعلیم و تربیت به مفهوم مدیریت فرآیندی است که مفاهیم و موضوعات با اثربخشترین روشها به دانشآموزان منتقل میگردد.
برنامه درسی بعنوان محصول
این تعریف از برنامه درسی که بطور گسترده متأثر از روش مدیریت علمی در آغاز قرن بیستم بود بوسیله بابیت و تایلر، مطرح شده و توسعه یافت. آموزش و پرورش در این نگاه به عنوان تمرینهای تکنیکی برای دستیابی به اهدافی مشخص در نظر گرفته شده است. بدین منظور اهداف برنامه که از تجزیه مهارتهای مورد نیاز یک شغل بدست آمده است مشخص میشود، سپس برنامهای برای دستیابی به آنها تنظیم شده و اجرا میگردد و نهایتاً نتایج اندازهگیری میشود.
این رویکرد از برناتمه درسی در بسیاری از طرحهای آموزشی دیده میشود. در این تعریف هدفهای عینی بر موضوع درسی مقدم فرض شده و برنامهریزان به طراحی از برنامة درسی که حول فعالیتهای معین بزرگسالان بنا شده باشد دعوت شدهاند. محوریت این رویکرد از برنامه درسی شکلدهی به هدفهای رفتاری و تبیین نتایج است. محتواوروشها برای دستیابی به نتایج انتخاب و سازماندهی میشوند.
مفهوم برنامه درسی به عنوان محصول اثری ژرف، در تعلیم و تربیت داشته و فراهم آورندة پایه و اساس تعلیم و تربیت مبتنی بر شایستگی و یا قابلیت مدار بوده است. آموزش و پرورش قابلیت مدار با این موارد سر و کار دارد: قابلیت، مشخص ساختن شاخصهای ارزشیابی برای تعیین میزان دستیابی به قابلیتها و طراحی نظام مناسب آموزشی.
برنامه درسی بعنوان فرآیند
در حالیکه برنامه درسی بعنوان محصول، مدلی است که به شدت به تنظیم اهداف رفتاری وابسته است و بعنوان یک مجموعه اسنادی است که برای اجرا تنظیم میگردد، برخی دیگر برنامه درسی را به عنوان یک جریان میدانند. در این مفهوم برنامه درسی بعنوان یک عنصر فیزیکی قابل لمس،اسناددر نظر گرفته نمیشود،بلکه برنامه درسی حاصل تعامل بین معلمان، دانشآموزان ودانش است،برنامه درسی آن چیزی است که در کلاس درس اتفاق میافتدودانشآموز آن را تجربه میکند.
گولد، پس از مشاهدة صدها کلاس درس، چهار نوع برنامه درسی را تشخیص داد: برنامه درسی رسمی،تنظیم شده به وسیله سازمان آموزش و پرورش برنامه درسی دریافتی،آنچه که معلمان میگویند، سعی در انجام آن دارندبرنامه درسی مشاهده شده آنچه که مشاهده کنندگان هنگامی که برنامه در کلاس ارائه میشود میبینند، برنامه درسی تجربی ؛آنچه فراگیران درک کرده و به آن عکس العمل نشان میدهند.
تجربیات دانشآموزان حین اجرای برنامه درسی رسمی به عوامل متعددی بستگی دارد، که شامل تجربیات گذشته، تواناییها، علایق، نیازها و … دانشآموزان و معلمان همچنین شرایط محیطی کلاس، داخل مدرسه و بیرون مدرسه همچون رسانههای ارتباط جمعی، هنجارها و ارزشهای اجتماعی میباشندوکسانی که برنامه درسی را بعنوان فرآیند میدانند نتایج واقعی حاصل از اجرای برنامه درسی رسمی، که در فرآیند آموزش حاصل میشود را مورد توجه قرار میدهند.
در این مفهوم، برنامه درسی بستهای از مواد آموزشی و یا سیلابسهایی برای تدریس کردن نیست بلکه به دنبال ارائه شکل خاصی از عمل تدریس است و ان راهی برای تفسیر هر ایدة آموزشی بر اساس یک فرضیه قابل آزمایش میباشد در این صورت کلاس درس به عنوان آزمایشگاه . معلم عضوی از یک جامعه علمی است .با مطالعه تعاریف برنامه درسی مشخص میشود که هر کدام از تعاریف برنامه درسی به جنبه خاصی توجه داشته و با رویکرد متفاوتی آنرا مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.
همانگونه که پورتلی،از قول دانیلزو کومبز، نقل میکند بیشتر تعریفها گرایش به تحریف مفهوم برنامه درسی دارند، زیرا غالب آنها فقط یکی از انواع ویژگیهای برنامه درسی را مد نظر قرار میدهند البته همة نظریه پردازان برنامه درسی، برنامه درسی را تنها از یک زاویه نمینگرند چندین نظریه پرداز، بین برنامه درسی رسمی؛اداری یا فرمایشی و برنامه درسی پنهان ؛نا آشکار، مطالعه نشده، غیر قابل مشاهده، نانوشته، ناپیدا یا صامت تمایز قایل نشدهاند .
یکی از تعاریفی که ازچند بعد برنامه درسی رامورد توجه قرارداده تعریف کیلی،است.اوبرنامه درسی راتمام یادگیری که توسط مدرسه برنامه ریزی وهدایت شده است، در گروه یا انفرادی، داخل مدرسه و یاخارج آن تعر یف کرده است.
منبع
اللهیاری،مریم(1392)، بررسی میزان انطباق محتوای کتابهای فارسی دوره دوم ابتدایی ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وعلوم اجتماعی،دانشگاه آزاداسلامی تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید