اهمیت هوش تجاری

در يك نگاه گسترده، اهمیت هوش تجاری براي مؤسسات به منظور دو مقصود اصلي نمورد استفاده قرار می گیرد. ابتدا، براي انجام تجزيه و تحليل كه مي تواند به آنها در تصميم گيري بهتر كمك كند. تجزيه و تحليل به آنها كمك مي كند كه روندهاي فروش را بشناسند و مراقبت ها را براي مشتريان و شكايات مهم فراهم آورند. دوم، كمك زيادي به پيش بيني آينده رفتار مشتري و تقاضاي بازار مي كند. برخي از دلايل ديگر عبارتند از:

  • در رسيدن به اهداف اساسي سازمان مانند كاهش هزينه ها، بهبود بهره وري، توسعه محصول، توسعه خدمات مشتريان، افزايش درآمدها و…، شركت ها را ياري مي دهد.
  • اطلاعات راهبردى را براى تصميم گيرندگان فراهم مى آورد.هوش تجارى به مؤسسات اين امكان را مى‎دهد كه از تحليل اطلاعات در مقادير بزرگ، يافتن الگوهاى رفتارى مشتريان و رقبا بهره بردارى كنند.دسترسى آنى به چنين اطلاعاتى مى تواند به تصميم گيرى كمك كند و تغييرات پويايى را فراهم سازد تا به بهبود خط اصلى شركت يارى رساند.
  • شناسايي رفتار معاملات.با استفاده از ابزار هوش تجاری، تحليلي از مدل هاي معامله مي تواند بينشي مهم از رفتار مشتري به شركت بدهد.رفتار مشتري، الگوي پرداخت و معاملات مي توانند براي ارزيابي مشتريان مورد استفاده قرار گيرند.بانك ها به طور وسيعي هوش تجاری را به منظور تحريك پيشبرد ارگانيك استراتژيك خود از طريق به كارگيري دارايي اطلاعات براي بهينه كردن هزينه ها، تقويت سودآوري مشتري و توسعه محصول جديد به كار مي برند.براي افز ايش سودآوري مشتري، يك بانك مي تواند انبوهي از محصولات مالي تمليكي مانند اوراق قرضه بانكي، وام ها و راه حل هاي سرمايه گذاري را علاوه بر تركيبي از محصولات سه بخشي مانند سهام و اوراق قرضه دولتي به صورت متقاطع به فروش برساند.
  • انتقال كانال مديريت ارزش : تحليل ها توجه بانك ها را به بكارگيري دانش براي مديريت ارزش مشتري جذب مي كند.بانك ها نياز دارند كه جنبه هايي چون، بخش هايي از مشترياني كه پس اندازشان در طول مدت معيني رشد مي كند و بخش هايي كه توازن آنها كاهش مي يابد يا راكد مي شود را بدانند.بر مبناي اين ادراكات، بانك ها مي توانند گامهايي براي انتقال روبه پائين، تسريع انتقال روبه بالا و حركت دادن سبد يك كاربر راكد به يك مسير انتقالي بردارند.
  • قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش می دهد و از دیگر سازمان ها متمایز می کند و این امکان را به سازمان می دهد تا بتواند تغییرات مثبت و منفی را کنترل کند و به خوبی آنها را زیر نظر داشته باشد.

همچنين كاربردهاي هوش تجاری مي تواند يا به طور استراتژيك به واحد وظيفه اي تسريع يابد يا به طور تاكتيكي در درون يك واحد وظيفه اي گسترش پيدا كند. هوش تجاری استراتژيك مزيت هاي بالقوه بزرگ ي دارد. مي تواند به مديران ارشد، يك ديد كلي از شركت بدهد و مي تواند روند ها و فرصت ها براي رشد و ترقي را شناسايي كند. همچنين مي تواند براي نظارت بر شركت در مورد شاخص هاي عملكرد كلي اش به كار رود. هوش تجاری تاکتیکی می تواند براي مناطق حساس و دچار مشكل تجاري بكار رود. يعني جاهايي كه دانش و بينش بيشتري لازم دارد كه فقط هوش تجاری مي تواند بطور سريع و با نتايج كيفي همراه بياورد.همچنين موقعيت خوبي براي شروع است اگر تجربه اوليه درآن وجود نداشته باشد. به منظور بازگشت سرمايه بايد اهداف روشني از آنچه در نظر است به آن دست يافته شود، وجود داشته باشد تا يك كسب و كار شفاف و روشن ايجاد شده و بعداً بهبود داده شود.

اهداف هوش تجاری

هدف هوش تجاری  تفسیر آسان حجم زیادی از داده ها  با استفاده از مجموعه ای از ابزارها می باشد، شناسایی فرصت های جدید و تهدیدهای پیش رو،  طراحی و اجرای موثر یک استراتژی با بینشی عمیق، ایجاد مزیت های رقابتی جدید، هماهنگی ساختار با چالش های محیطی و توسعه پایدار برای سازمان ها را می توان از اهداف هوش تجاری نام برد. اهداف اصلی هوش تجاری به شرح زیر است:

تشخیص نیازهای اطلاعاتی ضروری و حساس سازمان.

– تشخیص سیگنال های محیط کسب و کار.

– استفاده بهینه از اطلاعات و دانش پرسنل سازمان.

– دسته بندی و تحلیل حجم عظیمی از داده ها و اطلاعات.

– استفاده درست و به جا از داده ها و اطلاعات سازمان.

-کمک به کنترل منابع و جریان اطلاعات کسب و کار درون و بیرون سازمانی

– توانایی استدلال و فهم معانی پنهان در اطلاعات کسب و کار (رونقی و فیضی، 1392).

منبع

ناظمی، نازنین(1397)، نقش هوش تجاری و مدیریت ارتباط با مشتری در توسعه خدمات الکترونیک در راستای کسب رضایت مشتری، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات، دانشگاه آزاد اسلامی احد علوم و تحقیقات.   

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0