اهميت مهارت‌هاي زندگي

در مطالعه‌اي كه توسط كلينگمن ، انجام گرفت اهميت مهارت‌هاي زندگي در زمينه‌هايي مانند برقراري ارتباط صميمانه، مسائل تحصيلي و شغلي، رفتارهاي خودتخريبي، زندگي اجتماعي و بهداشت، اثربخش بود. يكي از مؤلفه‌هاي اساسي آموزش مهارت‌هاي زندگي، بحث‌هاي گروهي است. بحث‌هاي گروهي موجب مي‌شود كه دانش‌آموزان استعدادها و توانايي‌هاي فردي خود را كشف كنند. در ضمن از طريق مشكل‌گشايي گروهي، راه‌حل‌هايي را براي مشكلات زندگي روزمره تجربه مي‌كنند. در اين روش دانش‌آموزان احساس مي‌كنند كه مورد پذيرش هم‌سالانشان هستند. از ديگر محاسن بحث‌هاي گروهي، افزايش توانايي خودرهبري، خودكنترلي، توانايي تصميم‌گيري، خوداثربخشي، منبع كنترل دروني و شايستگي‌هاي رفتاري اجتماعي دانش آموزان مي‌باشد .

پژوهش‌هاي متعدد نشان داده‌اند كه آموزش مهارت‌هاي زندگي در زمينه‌هاي ذيل، مؤثر بوده است:

  • افزايش سلامت رواني و جسماني:
  • تقويت اعتماد به نفس و احترام به خود
  • مقابله با فشارهاي محيطي و رواني
  • كمك به تقويت ارتباط بين‌فردي
  • افزايش سطح رفتارهاي سالم و مفيد اجتماعي
    • پيشگيري از مشكلات رواني، رفتاري و اجتماعي:
  • كاهش مصرف سيگار و موادمخدر
  • كاهش اضطراب و افسردگي
  • كاهش آزار جسماني دانش‌آموزان در محيط مدرسه و خانه
  • كاهش تمايلات و افكار خودكشي‌گرايانه
  • كاهش افت تحصيلي .

پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که خودآگاهی، عزت نفس و اعتماد به نفس شاخص‌های اساسی توانمندی‌ها و ضعف‌های هر انسانی هستند ، این سه ویژگی فرد را قادر می‌سازند که فرصت‌های زندگی‌اش را مغتنم شمرده، برای مقابله با خطرات احتمالی آماده باشد، به خانواده و جامعه‌اش بیندیشد و نگران مشکلاتی که در اطرافش وجود دارد باشد و به چاره اندیشی بپردازد. مهارت‌های زندگی به عنوان واسطه‌های ارتقای سه ویژگی فوق الذکر در آدم‌ها می‌توانند فرد و جامعه را در راه رسیدن به اهداف فوق کمک نمایند.

ابعاد مهارت‌هاي زندگي

بروكز، پس از مرور تئوري‌هاي رشدي مربوط به عوامل عاطفي، شناختي و اخلاقي به 305 نوع مهارت دست يافت كه مي‌توان آن را در سه طبقه ارزشمند طبقه‌بندي نمود:

  1. مهارت‌هاي مربوط به ارتباط بين‌فردي و روابط انساني
  2. مهارت‌هاي مربوط به حل مسأله و تصميم‌گيري
  3. مهارت‌هاي مربوط به رشد هويت و هدف در زندگي

طبق نظر بروكز اين طبقات كلي با هم ارتباط دارند و در ضمن داراي ماهيتي پويا هستند، به طوري‌كه تغيير در يكي از زمينه‌ها و ابعاد مي‌تواند تأثير مثبت يا منفي روي زمينه‌هاي ديگر داشته باشد .

سازمان جهانی بهداشت ، ده مهارت زندگی را به سه طبقه یا گروه اصلی تقسیم می‌کند:

 مهارت‌های مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیم‌گیری: این مهارت‌ها شامل همه‌ی آن چیزهایی است که با توانایی‌های جمع‌آوری اطلاعات، ارزیابی آن‌ها و توانایی بررسی نتایج هریک از این اطلاعات بر اعمال خود و دیگران مرتبط می‌باشد. در این گروه از مهارت‌ها فرد می‌آموزد که چگونه تأثیر ارزش‌های خودش و دیگران را بر راه حل‌های انتخابی خویش تحلیل کند.

مهارت‌های بین‌فردی و ارتباطی: منظور مهارت‌هایی است که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن مرتبط هستند. در این طبقه مهارت‌های مذاکره، امتناع و رد‌کردن درخواست‌های دیگران و مهارت رفتار جرأت‌مندانه نیز جای می‌گیرند. مهارت‌هایی که به فرد کمک می‌کنند تا تعارضات بین‌فردی را حل کند نیز در دسته‌ی مهارت‌های بین‌فردی است. همدلی، توانایی گوش‌دادن و درک نیازهای دیگران نیز بخشی از این مهارت‌ها هستند. کار گروهی، توانایی همکاری با دیگران و توانایی احترام گذاشتن به دیگران هم در این دسته جای می‌گیرند. به این ترتیب این گروه از مهارت‌ها به مقبولیت اجتماعی کمک کرده و پایه‌های رفتار و روابط اجتماعی سالم را بنا می‌گذارند.

مهارت‌های مقابله‌ای و مدیریت فردی: این مهارت‌ها هسته کنترل درونی را غنی می‌سازد و به این ترتیب فرد می‌آموزد که می‌تواند بر اطراف خویش اثر بگذارد و تغییری ایجاد کند. عزت نفس، خودآگاهی، مهارت‌های ارزشیابی خویشتن و توانایی تعیین اهداف نیز بخشی از مجموعه مهارت‌های مدیریت خویشتن هستند. خشم، سوگ و اضطراب همگی باید مدیریت شده و فرد یاد بگیرد که چگونه با سوگ، فقدان یا ضربه‌های روحی مقابله نماید. مدیریت استرس، مدیریت زمان، روش‌های تفکر مثبت و آرام‌سازی بخشی از این گروه مهارت‌های زندگی هستند.

منبع

عباسی،سعید(1395)، اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وآموزش کودکان استثنایی،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0