انواع کارآفريني
کارآفريني فردي
کارآفريني آزاد: فرايندي است که کارآفرين طي مي کند تا فعاليت کارآفرينانه اي را به طور آزاد به ثمر رساند.
کارآفريني درون سازماني: فرايندي است که کارآفرين طي مي کند تا فعاليت کارآفرينانه اي را در سازماني که معمولاً سنتي و بوروکراتيک است، به ثمر رساند، که به دو بخش انتفاعي و غير انتفاعي تقسيم مي شود.
کارآفريني گروهي
کارآفريني سازماني: فرايندي است که سازمان طي مي کند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرين انجام وظيفه کنند و تمام فعاليت هاي کارآفرينانه فردي و گروهي به طور مستمر، سريع و راحت در سازمان مرکزي يا شرکت تحت پوشش خود مختار به ثمر رسد.
وجوه مشترک کارآفرينان
- ريسک پذيري ؛ريسک متوسط و حساب شده
- نياز به توفيق
- مرکز کنترل
- نوآوري، خلاقيت، ايده سازي
- اعتماد به نفس
- پشتکار زياد
- آرمان گرايي
- پيش قدم بودن
- فرصت گرا بودن،در جستجوي فرصت ها هستند تا تهديدات
- نتيجه گرا بودن
- اهل کار و عمل بودن
- آينده گرايي
- هدف گرا
- خود محور
- انعطاف پذير
- قاطعيت
- واقع بين، نتيجه گرا، وفادار به عهد و پيمان و صادق
- داراي تفکر واگراو هم تفکر همگرا
- خيلي راحت نتيجه اعمال راميپذيرندوداراي ثبات شخصيتند.
همچنين به دنبال يافتن پايخ براي سوالات زير هستند:
- در کجا فرصت وجود دارد؟
- بر روي فرصت به دست آمده چگونه سرمايه گذاري شود؟
- چه منابعي مورد نياز است؟
- از چه راهي مي توان منابع را به کنترل درآورد؟
- چه ساختاري بهتر است؟
نظريه هاي مختلف در ارتباط با کارآفريني
الف: کارآفريني در ديدگاه اقتصادي
بررسي نظريههاي اقتصادي کارآفريني نشان ميدهد که سه دوره متمايز را ميتوان تشخيص داد:
- دوره اول: ارائه بحث کارآفريني در اقتصاد و اوج گيري آن، دوره دوم: کمرنگ شدن اين موضوع در مباحث اقتصادي ،
- دوره سوم: طرح مجدد آن از سوي بعضي از صاحبنظران.
دورة اول: که در فاصله زماني بين 1770 و 1930 قرار دارد، شامل نظريات در مکتب کلاسيک و نئوکلاسيک مي باشد و در اين دوره مهم کارآفرين در کانون انديشه و تفکر اقتصادي جاي دارد. نظريه هاي آدام اسميت، اج ورث، مارشال، هاولي، کلارک، فيشر، نايت، از نظريات و تفکرات حاکم بر اين دوره نشأت مي گيرد. به عبارت ديگر مکاتب کلاسيک، نئوکلاسيک، نهاديون، مارکسيست ها همه در اين دوره جاي مي گيرند.
دورة دوم: دوره اي است که در آن بر خلاف مرحله اول، بحث کارآفريني در انديشه اقتصادي کمرنگ مي شود. دلايل اين امر از ديد صاحب نظارن متفاوت است. عده اي منشأ کمرنگ شدن بحث کارآفريني را به جايگزين شدن واژه سرمايه دار به جاي کارآفرين توسط آدام اسميت، نسبت مي دهند و عده اي ديگر دليل آن را در نظريات کنيز، مبني بر ايفاي نقش کارآفرين توسط دولت جستجو مي کنند و عده اي ديگر نيز ورود رياضيات به علم اقتصاد را دليل اين امر مي دانند.
دورة سوم: دوره توجه مجدد به کارآفريني در انديشه هاي اقتصادي است که طلايه داران مکتب نوين اتريش است که مايسز و کرزنر، از برجستگان اين مکتب به شمار مي روند، فرض اصلي و اساسي در اين دوره، بر رفتار شناسي استوار است. علاوه بر مکتب فوق، مکاتب شيکاگو، نهاديون و مکتب سنتي اتريش – آلمان نيز تا حدي در اين طبقه جاي مي گيرند.
نام مکتب | نام نظريه پرداز اصلي | کشور مربوطه | سال | نوع فعاليت | عامل اصلي مورد تاکيد |
سوداگرايان | توماس مان | فرانسه | قرن 15 تا اواسط قرن 18 | تجارت | طلا و نقره |
طبيعيون | فرانسواکنه | فرانسه | 1758 | کشاورزي | زمين مالک زمين |
ريچارد کانتيون | ايرلند ايرلند | 1755 | |||
کلاسيک ها | آدام اسميت، | فرانسه | 1775 | صنعت | نيروي کار،سرمايه مواد اوليهو کارآفرين |
ژان باسيت سي | فرانسه | 1803 | |||
جي. اس. ميل | انگليس | 1848 | |||
نهاديون | والراس | فرانسه | 1870 | توليد | سود |
منگر | اتريش | 1871 | |||
نئوکلاسيک ها | آلفرد مارشان | انگليس | 1870 | توليد بر مبناي ساز وکار هاي بازار کامل | افزايش تقاضاي جديد |
فرانسيس اچ ورث | انگليس | 1930 | |||
مارکسيست ها | کارل مارکس | آلمان | 1847 | صنعتي شدن | فن آوري |
مکتب سنتيآلمان- اتريش | تامان | آلمان | 1955 | تخريب خلاق | نوآوري |
مثوپيتر | اتريش | 1934 | |||
مکتب شيکاگو | فرانک نايت | امريکا | 1956 | توليد | عدم قطعيت،مخاطره، نيروي انساني |
تئوردور شولتز | امريکا | 1980 | |||
نهاديون | کراس | فرانسه | 1937 | انجام معاملات | نهاد |
ويليامسون | امريکا | 1975 | |||
مکتب نوين اتريش | ماسز | اتريش | 1980 | توليد | اطلاعات، نيروي انساني |
کيزنز | اتريش | 1973 |
مسير تکامل کارآفريني در نظريه اقتصادی
ب: کارآفريني از ديدگاه غير اقتصادي
دو رويکرد غير اقتصادي به کارآفريني مورد بررسي قرار مي گيرد، رويکرد ويژگي ها و رويکرد رفتاري. در رويکرد ويژگي ها، بيشتر تحقيقات در جستجوي تعيين عوامل روان شناختي و شخصيتي کارآفرينان موفق بوده است. با شناخت اين ويژگي ها مي توان افراد داراي اين ويژگي ها را کارآفرين شدن تشويق و افراد فاقد اين ويژگي ها را به اجتناب از کارآفريني هدايت نمود که در اين صورت به افزايش تعداد شرکت هاي نوپاي موفق، مي انجامد. رويکرد ديگري که مورد استفاده محققين قرار گرفته، رويکرد رفتاري مي باشد.
در اين رويکرد عملکرد کارآفرين مورد توجه قرار مي گيرد، در واقع رويکرد رفتاري در برگيرنده رويکرد شخصيتي نيز مي باشند و فرد کارآفرين بسته به نقش هايي که در فرايند تاسيس يک شرکت نوپا دارد، مورد تحليل قرار مي گيرد، ازجمله مهمترين اين ويژگي ها روانشناختي، مي توان نياز به موفقيت، مخاطره پذيري، تحمل ابهام، داشتن کنترل دروني خلاقيت و استقلال طلبي اشاره نمود که از ميان انواع ويژگي هاي مطالعه شده، بيشتر مورد توجه بوده اند. در رويکرد رفتاري، ويژگي هاي جمعيت شناختي فرد همراه با ديگر عوامل محيطي در تشکيل يک شرکت نوپا نقش دارند. عليرغم اين تلاش ها به نظر مي رسد که هم اکنون نيز هيچ گونه الگوي قابل استناد براي تشخيص کارآفرينان موفق از غير موفق وجود ندارد.
منبع
شاکرنسب،مریم(1388)، بررسي توانمندسازي و كارآفريني بر بهرهوری كاركنان پتروشيمي،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسي صنعتي سازماني،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید