انواع اطلاعات از ديدگاه جريان اطلاعات کدامند؟
حسنزاده اطلاعات را از ديدگاه جريان اطلاعات به سه دسته عمده تقسيم کرده و بر اساس آن مدلی را ارائه کرده است :
- اطلاعات داشته؛
- اطلاعات نگاشته؛
- اطلاعات برداشته.
اطلاعات داشته
اين نوع از اطلاعات ناظر بر داراييهاي اطلاعاتي يك شخص، يك جامعه يا يك نظام است كه ميتواند به دو صورت ذهني و عيني وجود داشته باشد. داشتههاي ذهني مردم، تعاملات ميان افراد، چگونگي انجام امور روزمره، طرز حل مسائل و مواردي از اين قبيل، اطلاعات داشته ذهني يك جامعه را تشكيل ميدهد كه همه جوامع كم و بيش اين نوع اطلاعات داشته دارند و از اين جهت نميتوان جوامع را به “دارا و فقير” يا “شمال و جنوب” و مانند آنها تقسيم كرد.اطلاعات داشته عيني جوامع، كتابها، نشريات، پايگاههاي اطلاعاتي، روزنامه، مجلات موجود در يك جامعه را از لحاظ كمي در برميگيرد. از نظر اطلاعات داشته عيني ميتوان تا حدودي ميان جوامع، تقسيمبنديهايي انجام داد. ولي با توجه به اينكه كم و بيش، بيشتر كشورها و ملل، شكلهای مختلف عيني اطلاعات را خريداري ميكنند، فاصلهها چندان گسترده نيست. هر چند كه باز در اين مرحله فاصلهها ميتواند زياد باشد، زيرا عوامل مختلفي از جمله زيرساختهاي فني مانند چاپ و تكثير، زيرساختهاي سياسي مانند تمايل و اراده دولتها در پشتيباني و يا امتناع و جلوگيري از انتشار و حتي خريد انتشارات و زيرساختهاي فرهنگي مانند رواج فرهنگ نوشتاري و موارد مشابه در اين امر دخيل است. ولي همان گونه كه در قسمتهاي بعدي اشاره ميشود، نسبت به ديگر شكلهاي اطلاعات، تفاوتهاي موجود محسوس نيست و اگر باشد هم، به تنهايي تعيين كننده نيست.
اطلاعات نگاشته
مقصود از اطلاعات نگاشته، اطلاعاتي ست كه در قالب نظام، محمل و يا مجموعه منسجم به منظور ارائه، انتقال و توزيع گردآوري ميشود. در جريان اطلاعات، اطلاعات نگاشته به دو شكل چاپي و غيرچاپي انتقال مييابد. اطلاعات نگاشته چاپي شامل كتابها، نشريات، چكيدهنامهها، كتابشناسيها، مجموعه مقالات و نظير آنها ميشود. در شكل غيرچاپي اطلاعات نگاشته، قالبهاي الكترونيكي، چندرسانهاي، مواد ديداري و شنيداري، فيلم و سينما و برنامههاي راديو و تلويزيوني جاي ميگيرد كه شاخص اصلي تمايز ميان موسسات، سازمانها، كشورها و نظامهاي اجتماعي است. در اين مرحله كشورهاي قدرتمند با تاثيرگذاري بر محملها و شكلدهي اطلاعات، ارزشها، خواستهها، آرمانها و داشتههاي خود را به ديگران عرضه ميدارند كه در بيشتر اوقات به نوعي تحميل نيز تبديل ميشود. در اين نوع اطلاعات، توانايي و ظرفيت توليد هر ملتي تعيين كننده مقام و موقعيت آن ملت در جريان جهاني اطلاعات است و هر ملتي نظام، محمل يا مجموعه برتر را در اختيار داشته باشد، و داراي انتظارات قدرتمند، راديو– تلويزيون قوي، نظام اطلاعرساني منظم و نظامهاي ماهوارهاي منسجمتري باشد، به همان اندازه در جغرافياي سياسي اطلاعات، تاثيرگذارتر خواهد بود. درست در اين نقطه است كه جهان به دو قطب، شمال و جنوب تقسيم ميشود و فقر اطلاعاتي به وجود ميآيد و جريان يك سويه و يا دو سويه شكل ميگيرد. هر كشوري كه در مرحله نگاشت اطلاعات موفقتر باشد، به تبع آن در جريان جهاني اطلاعات نيز از قدرت و تاثير بيشتري برخوردار خواهد بود. در اين جاست كه نقش مراكز اطلاعرساني برجستهتر ميشود، زيرا در اين مرحله انتقال اطلاعات مهم است و اينكه تا چه اندازه، يك كشور بتواند داشتههاي خود را نگاشته و منتقل كرده باشد، اهميت زيادي دارد. در اين نوع از اطلاعات نيز زيرساختهاي فني مانند شبكهها، زيرساختهاي اجتماعي مانند ارتباط علمي ميان مردم، زيرساختهاي فرهنگي مانند نداشتن بخل فرهنگي، تعيين كننده مسير و مقدار اطلاعات يك جامعه است.
اطلاعات برداشته
همانگونه كه ديديم، اطلاعات داشته و اطلاعات نگاشته به مرحله شناسايي، شكلدهي و انتقال اطلاعات مربوط ميشود. چنانچه از اطلاعات داشته و نگاشته، محتواي مناسب عملكرد نظام اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فني و … جامعه خود را به دست آورده باشيم به اطلاعات “اطلاعات برداشته” دست پيدا كردهايم كه معادل دانش كاربردي و عملياتي است. پيشرفت فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات، جغرافياي سياسي اطلاعات را به اندازه كافي كوچك كرده است و با ايجاد زيرساختهاي مورد نياز ميتوان داشتهها و نگاشتهها را به دست آورد ولي تعبير و تفسير و كاربردي كردن اطلاعات به دست آمده در راستاي كاركرد نظام، كاري دشوار به نظر ميرسد. اگر كشوري بتواند با استفاده از برنامهريزي هدفمند اطلاعات برداشته سازمانهاي خود را ارتقاء بخشد، ميتواند فاصله خود را با كشورهاي پيشرفته كاهش دهد. در سطح ملي نيز اين صادق است، اگر نظام اطلاعرساني يك كشور، بتواند داشتههاي جامعه را به شكل نگاشته درآورد و از طريق ايجاد دسترسي به اطلاعات داشته و نگاشته بينالمللي، اطلاعات برداشته مناسب را براي سازمانها و اشخاص فراهم آورد و اين چرخه را به مثابه جزئي از وظايف سازمانهاي داخلي، نهادينه كند، خواهد توانست از جرگه كشورهاي جنوب جدا شده و به كشورهاي شمال رو بياورد. به عبارت ديگر، اطلاعات برداشته، تاثير ذهني و عيني اطلاعات مورد نظر است و تا زماني كه اطلاعات موجب تغيير و يا تكميل رفتار، نگرش و رويكردها و عملكرد شخص يا جامعه نشود و تاثير اطلاعات در قالب نتايج تصميمگيريهاي حاصله ازآن نمود پيدا نكند. اطلاعات برداشته مطلوب در جامعه حاصل نشده است. كشورهايي كه ميخواهند از لحاظ سياسي، ديگر كشورها را در راستاي منافع خود تحت تاثير قرار دهند، در حوزههاي فرهنگي، سياسي و نگرشي جامعه مقابل، از طريق ايجاد اطلاعات برداشته و القاي نظريات خود، اعمال نفوذ ميكنند. اين حوزه، حوزهاي است كه از سخنپراكني، پخشهاي ماهوارهاي و استفاده وسيع از اينترنت و ديگر فناوريهاي پيشرفته، استفاده ميكند تا برداشتههاي جوامع را طبق دلخواه خود شكل دهند.
الگوهای جریان اطلاعات
با مطالعه انواع اطلاعات ميتوان چنين نتيجه گرفت، اطلاعات داشته، نگاشته و برداشته، در سطح ملي و بينالمللي كاربرد دارند و در نتيجه تعامل دو سطح ملي و بينالمللي ست كه سرنوشت اطلاعاتي جوامع رقم ميخورد.اطلاعات شخصي به اطلاعات ملي و اطلاعات ملي نيز به اطلاعات بينالمللي مرتبط است. هر جامعهاي كه رابطهاش با اطلاعات شخصي بيشتر باشد و به نحو احسن بتواند برداشتههاي شخصي را در كل سازمان و در نهايت در كل نظام ملي اطلاعات سازماندهي كند و دسترسپذير سازد در اطلاعات جهاني سهم مناسبي خواهد داشت و دست كم از يك ارتباط دو سويه با جريان اطلاعات بينالمللي برخوردار خواهد بود. ولي در غير اين صورت، مجبور خواهد بود، در جريان جهاني اطلاعات، صرفاً دريافت كننده باشد. البته در اينجا سطوح دسترسي به اطلاعات داشته، نگاشته و برداشته نيز متفاوت است و جوامعي به اطلاعات برداشته بينالمللي دست پيدا ميكنند كه قدرت تجزيه، تحليل و كاربري اطلاعات نگاشته شخصي و ملي خود و بينالمللي را داشته باشند و بدين وسيله بتواند دانش كاربردي مناسب حامعه خود را شكل دهند. اين فرآیند نيز دوباره به زيرساختهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و فني بستگي دارد. با كمي دقت متوجه ميشويم كه اطلاعات داشته، به صورت متمركز در هسته دايره جريان و اطلاعات نگاشته، در دايرهاي وسيعتر قرار گرفته است و در نهايت اطلاعات برداشته در دايرهاي وسيعتر از آن قرار گرفته است. در نگاه اول شايد فكر كنيم كه از لحاظ گستردگي، بايد اطلاعات داشته در دايره بزرگتر قرار ميگرفت و به ترتيب پيش ميرفت و برداشتهها در هسته جاي ميداشت، اما منظور من در اين جريان، الگويي از جريان است كه در داشته زيربنايي (اطلاعات داشته) شروع شده و در نتيجه نگارش و انتقال، به اطلاعات نگاشته تبديل شده و در نهايت به صورت اطلاعات موثر، كاربردي و عملياتي شده است و در خدمت توسعه قرار ميگيرد كه اين الگوي جريان اطلاعات را “جريان به اوج” ميناميم. كشورهايي كه در قالب اين شكل از جريان اطلاعات به توسعه دست پيدا كردهاند، به احتمال زياد توسعهاي قابل پيشبيني و مداوم خواهند داشت .
در مقابل جريان به اوج، الگوي ديگري از جريان اطلاعات وجود دارد كه در اينجا از آن با نام “جريان از اوج” اسم ميبريم.در اين الگوي جريان، اطلاعات برداشته زيربناي اطلاعات نگاشته و اطلاعات نگاشته، زيربناي اطلاعات داشته را تشكيل ميدهد. از طرف ديگر، جريان اطلاعات بينالمللي، شكل دهنده جريان ملي اطلاعات، و جريان ملي اطلاعات نيز شكل دهنده جريان شخصي اطلاعات است. جوامعي كه جريان اطلاعات در آنها از الگوي جريان از اوج تبعيت ميكند، احتمالاً جوامعي تاثيرپذير هستند، البته، نبايد از ياد برد كه تبعيت خواسته و هدفمند از اين الگو، ميتواند با ايجاد دستيابي جامعه به اطلاعات برداشته و شكلدهي زيربناي اطلاعاتي بر مبناي اين نوع از اطلاعات، بنيان مستحكمي براي جريان شخصي و ملي اطلاعات ايجاد كند. در آن روي سكه، اگر اطلاعات برداشته، به شكل ناخواسته شكل بگيرد، احتمالاً به علت عدم تجانس ميان نيازها، اطلاعات و عملكردها، نوعي ناهماهنگي ميان داشتههاي شخصي، ملي و بينالمللي ايجاد ميشود كه در اين صورت، جريان اطلاعات با اختلال روبرو خواهد شد و در نهايت، جريان يك سويه از شمال به جنوب خواهيم داشت. در بيشتر كشورهاي جنوب يا جهان سوم، اين الگو در جريان است. در نتيجه نظام اطلاعاتي اين جوامع، حالت انفعالي داشته و چه بسا اطلاعات داشته خود را نيز از طريق جريان جهاني دريافت ميكنند كه به دلخواه قدرتهاي بزرگ و تاثيرگذار به داشته تبديل خواهد شد و در نتيجه، اين الگوي بيهدف، زنجيره شوم وابستگي اطلاعاتي را تا مدتهاي زيادي همچنان محكم نگه خواهد داشت.
منبع
صادقزاده وایقان، علی(1390)، جریان اطلاعات در پژوهشکدهها، رساله دکتری، علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید