سبک ها واستراتژی های حل تعارض

پس از تشخیص تعارض و علل آن، نکته کلیدی در مدیریت تعارض ،انتخاب استراتژی و سبک مناسب است. پنج سبک اصلی برای مدیریت تعارض بکار می رود .ارائه تمثیل از حیوانات کمک می کند تا تفاوت سبکها را بهتر به یاد داشته باشید.

مشارکتی یا تشریک مساعی؛  سبک جغد : انتخاب این سبک به افراد کمک می کند تا به گونه ای کنار هم کار کنند که همه برنده باشند . یعنی هم روابط با دیگران هم منافع خود مهم می باشد و حل تعارض به سود طرفین است ،علی رغم مزایای این روش ، تلف شدن زمان و تضعیف توان و انرژی افراد از معایب آن است.جغد بخاطر دانایی و هوشیاری که دارند این روش را انتخاب می کنند .

رقابتجویی و زور ؛ سبک کوسه : انتخاب این سبک بدین معناست که فرد به طور یکطرفه علایق و خواسته های خود مقدم بر خواسته های دیگران می داند . این روش ممکن است تعارض را به طور موقت حل کند اما در استفاده از آن باید محتاط بود چرا که ممکن است تعارض را افزایش دهد و بازنده را به اقدامات تلافی جویانه وادار سازد.

 اجتناب یا بی تفاوتی ؛ سبک لاک پشت : وقتی افراد احساس می کنند هم هدفهای خودشان هم  ارتباط با دیگران برای آنها اهمیتی ندارد ممکن است به راحتی از تعارض کنار بکشند . از این شیوه معمولا زمانی استفاده می شود که موضوع پیش پا افتاده و جزئی باشد و درگیر شدن در تعارض به صدمات زیادی منجر شود. البته همانطور که لاک پشت تا ابد نمی تواند در لاک خود پنهان بشود اجتناب در تعارض نیز همیشگی باشد.

گذشت یا تطبیق ؛ سبک خرس کوچولو : افرادی که این سبک را انتخاب می کنند از علایق و خواسته های خود می گذرند و به دیگران اجازه می دهند به خواسته هایشان دست یابند . در واقع تمرکز این سبک بر حفظ روابط شخصی با دیگران است.البته ممکن است با این روش ما اعتبار و نفوذ آنی خود را از دست بدهد.

مصالحه یا توافق ؛ سبک روباه : زمانی از این روش استفاده می شود که بدنبال بدست آوردن تمام خواسته ها و علایق خود نیستند ، یعنی ارضای برخی نیازها برایشان کافی است. در این روش ، انعطاف پذیری ،مبادله و مذاکره جایگاه ویژه ای دارند.

انتخاب استراتژی و سبک مدیریت تعارض ، بستگی به اعتماد به نفس فرد، میزان شناخت او از خواسته ها و اهداف طرف مقابل ، میزان اطلاعات موجود و قابل افشا درباره طرفین و حس همکاری و مشارکت آنها دارد.طبق نظريه انتخاب،تلاش درمانگراين است که مشکل را ريشه يابي کند، هدف زوج ها را ازآمدن به مشاوره دريابد وتوانايي آنها رابراي برطرف کردن مشکل ا زبان خودشان بشنود. اين سوال وجواب کوتاه و مختصر مسير حل مشکل را بسيار ساده ميکند و تا حدود زيادي راه  را براي درمانگر راحت  مي کند.

سبک مقابله با تعارض زناشویی

اختلافات بین فردی،و در راس ان اختلاف های ناشی از روابط زناشویی برای زوجین پدیده ای بغرنج و نارحت کننده است. و در حین حال اختلاف نظر و تعارض امری طبیعی و اجتناب ناپذیر در روابط بین فردی است .افراد  ممکن است در مواجهه با تعارض های ناشی از روابط بین فردی راهبردهای مختلفی به خود بگیرند آنچه در این امر شایسته مطالعه و تعمق است بررسی  نوع سبک های مقابله با تعارض است . اگر تعارض ها بصورت مثبتی از طرف زوجین حل و فصل شود وراهبردهای مناسبی به مرور زمان  جهت حل مشکلات  ناشی از روابط  زناشویی اتخاذ شود باعث پایداری و بهبود روابط در بلند مدت خواهد شد و مهارتهای ناشی از روابط زناشویی را بالا خواهد برد، حتی یادگیری این رویکرد انطباقی، میتواند فرد را در مقابل دیگر رویدادهای فشارزای زندگی هم مقاومتر کند . ولی اگر تعارض ها بصورت نامطلوبی اداره شود موجب تخریب زندگی زناشویی شده و اثرات زیان آوری بر سلامت فیزیکی و هیجانی زوجین به جا میگذارد و میتوان موجب ایجاد دامنهای از مشکلات رفتاری و هیجانی کودکانی شود که در معرض تعارضات والدین هستند .

انچه مسلم است اتخاذ نوع سبک مقابله ای متاثر از عوامل شخصیتی و فاکتورهای بسیاری خواهد که بررسی هر یک از این عوامل می تواند مسئله ای برازنده برای مطالعات از این دست محسوب شود . توانایی درک هیجانی  و شناخت احساسات در روابط بین فردی مقوله ای بسیار مهم در پرداخت مسائل مربوط به روابط بین فردی بخصوص روابط زناشویی است و این توانایی شناخت، مهارتی اساسی است که برای ترمیم و روابط بین فردی ضرورتی بسیار مهم و انکارناپذیر است ، ایجاد مهارتهای شناخت هیجانی در روابط بخصوص در درون سازمان پیچیده ای بنام خانواده وتاثیر ان بر نوع مقابله با تعارضات زناشویی  موضوعی است که در تحقیق مربوطه بدان پرداخت می شود در واقع سوال اساسی تحقیق مربوط به این مسئله است که ایا با اکتساب مهارتهای شناخت هیجانِ و احساسات متقابل در زوجین می توان سبک های مقابله ای مثبت تری را در جهت حل تعارضات زناشویی در این زوجین بوجود اورد؟

گاتمن و همکاران ، باور دارند که  با تحلیل نوع ارتباط یک زوجین  احتمال به شکست ازدواج و طلاق را می توان پیش بینی کرد،گاتمن زوج ها را براساس نحوه ارتباط و تعاملشان به هنگام تعارض به دو نوع متعادل و نامتعادل تقسیم کرده است. زوجهای متعادل خود نیز به سه گروه موثق اجتنابی  و هیجانی تقسیم شده است. زوجهای نامتعادل در یک گروه زوجین متخاصم تعریف میشوند. زوجین متخاصم،  فراوانی و شدت تعارض بیشتری دارد آنها در هنگام تعارض، به شخصیت یکدیگر توهین می کنند ، به طور اجتناب ناپذیری درگیر تعارضات می شوند و راهبردای توهین امیز و اهانت امیز  بیشتری در تعاملات آنها دیده میشود . در حالی که زوجین متعادل در تعاملات خود انتقادهای اهانت امیزی نمیکنند باعث تشدید خصومت بیشتر نمی شوند و نهایتا باعث رضایت بیشتری در هریک از زوجین می شود.نظر به اینکه اختلاف و تعارض های ناشی از زوجین بخصوص در اوان زندگی مشترک نسبتا بیشتر است و این تعارض ها تا حدودی برای زوجین طبیعی است و با بکارگیری واموزش  راهبردهای مناسب می توان چنین تعارضاتی رابه حداقل رساند . در این حین یکی از فاکتورهای اساسی در بهبود روابط زوجین اشنایی و درک متقابل احساسات و هیجانات مرتبط با تعارض در هریک از زوجین می باشد .

چرا که توانایی بالا در درک احساسات و هیجانات به رویکرد مناسب جهت حل مشکلات زوجین کمک شایانی می کند. مهمترین مزیت این است که شیوهی مقابله با تعارض اکتسابی است و میتوان  ان را به نحو شایسته ای اموزش داد .از این رو با ایجاد زمینه های اموزشی و درمانی مناسب می توان سبک های اشتباه  و ناکارآمد مقابله با تعارض زناشویی را در زوجین به طرز مطلوبی به شیوههای کارآمدتریتبدیل کرد . رویکرد درمانی مبتنی بر هیجان یک رویکرد درمانی آموزشی است که در ان با آموزش سبک های ارتباطی مبتنی بر درک هیجانات عواطف، ادراکات، انتظارات، آرزوها و نیازها باعث تخفیف و یا از بین رفتن تعارضات منفی می شود .گاتمن ، عقیده دارد که زوجین مبتنی بر سبک اجتنابی ، اصولا با اختلاف ها و تفاوت های خود بطرز غیر مستقیم تری برخورد می کنند  وانها شیوه های برای به حداقل رساندن تعارض های خود بکار می گیرند و عواطف و هیجان منفی و شکننده خود را بطرز نامناسبی سرکوب می کنند. این باور با یافته های  امروزی همخوانی مناسبی ندارد.

والنیرو کارنر ،معتقدند که اجتناب از تعارض برای زوجین پیامد مثبتی ندارد چرا که  در ان هیچگونه تعامل و مذاکره ای بین زوجین صورت نمی گیردو هیچ نوع تجربه ای باعث یادگیری نمی شود. بعبارت دیگر این دسته از زوجین، هیجانات و عواطف منفی خود را سرکوب و ترس شدیدی از تعارات و مشاجرات غیرقابل کنترل دارند. این پژوهش  به خوبی نشان می دهد که بکارگیری الگوی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان در کاهش تعارضات و بکارگیری راهبردهای مناسب به طور موفقیت امیزی موثر است . ویژگی اصلی و  بارز رویکرد مبتنی بر هیجان، توجه به اهمیت  احساس و هیجان در ارتباطهای بین فردی است . این یافته ها با نتایج پژوهشهای بروباچر، تیلور، موریسون وجودی ،مبنی بر اثربخشی اجرای الگوی ستیر در آگاهی، رهاسازی و ابراز هیجانات سرکوب شده همسو است.در واقع باور به اینکه اجتناب و یا پرداخت شایسته و مناسب با تعارضات نکته تفاوت در پژوهش های مربوط به مطالعات گذشته و امروزی است در یافته های گذشته بر این نکته تاکید می شود که به حداقل رساندن تعارضات باعث بهبود روابط بین فردی می شود در حالی که در مطالعات امروزی بیشتر بر بکارگیری راهبردهای مناسب هنگام بروز تعارض تاکید می شود و سرکوب هیجان و عواطف منفی را گزینه ای مناسب برای کاهش تعارضات نمی داند .

 انواع سبک مقابله با تعارض زناشویی

سبک موثق:

زوجین با سبک های مقابله موثق توجه بیشتری نسبت به احساسات وهیجانات همسر خود دارند انها به دقت به حرف همسرشان گوش می کنند و امادگی خوبی بر حل تعارض پیش امده از خود نشان می دهند.

سبک اجتنابی:

زوجین مبتنی بر سبک اجتنابی ، اصولا با اختلاف ها و تفاوت های خود بطرز بهتر و غیر مستقیم تری برخورد می کنند  وانها شیوه های برای به حداقل رساندن تعارض های خود بکار می گیرند و عواطف و هیجان منفی و شکننده خود را بطرز مناسبی سرکوب می کنند.

سبک متخاصم:

زوجین متخاصم،  فراوانی و شدت تعارض بیشتری دارند آنها در هنگام تعارض، به شخصیت یکدیگر توهین می کنند ، به طور اجتناب ناپذیری درگیر تعارضات می شوند و راهبردهای توهین امیز و اهانت امیز  بیشتری در تعاملات آنها دیده میشود .

منبع

یوسفی،شلبر(1394)، اثربخشی آموزش حل تعارض بر رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی زوجین پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0