اجتماعی شدن در گستره نظریه های تحول روانی

 نظریه روان تحلیل گری فروید

فروید، در نظریه تحلیل روان نظام رشد 5 مرحله ای خود را بر اساس ساختارهای روانی، جنسی ارائه می دهد. هر مرحله با تاکید بر کنش های بیولوژیکی (اولین سال تولد دهانی ، تا 3 سالگی مقعدی ،3 تا 5 سالگی ادیپی ، 5 تا 12 سالگی رکود یا نهفتگی ،2 1 سالگی تا بلوغ تناسلی ، کشمکش هایی درخور تحلیل تجربه های انسان را  می رساند.در این نظریه استنباط می شود که کودکان باید هر مرحله بحرانی را با موفقیت پشت سر بگذارنند به صفات یا رفتار مثبت برسند.گاه عکس این مورد پیش می آید یعنی کودکان قادر به دفع کشمکش های مرحله مربوطه نیستند.برای مثال مادر یا سرپرست اصلی دیگر محور رفتارهای اجتماعی اولیه کودک محسوب میشود و گستره ارتباط با کودک با دیگران در خانه یا بیرون از آن تدریجی است .

مسئله اصلی در تئوری فروید ضرورت حل کشمکش است تا کودک از نظر تئوریک با شناسایی هم جنس خود، پدر و مادر، نحوه ایجاد ارتباط با دیگران را بياموزد و با دو حس رشک و خشم مواجه شود(فرآیندی که می توان گفت مهارت های اجتماعی تقلید یا الگو سازی را در بر می گیرد). طی مرحله نهفتگی یعنی دوره ای که شمار همسالان و دلبستگی به مدرسه به نحو چشمگیر افزایش می یابد یکی از مهارت های رشد موفقیت آمیز تاکید بسیار بر روابط همسالان در برابر روابط متقابل کودک با بزرگسال است .

نظریه تحول روانی، اجتماعی  اریکسون

اریکسون، در ادامه طرح تحلیلی روانی فروید نظام رشد مشابهی برای پرورش اجتماعی ارائه می دهد که از دوران طفولیت تا بلوغ ادامه دارد و کودک در هر مرحله بر مجموعه ای از کشمکش ها ، بیش از همه از طریق رشد رفتار اجتماعی تسلط پیدا میکند .به نظر اریکسون کودکی که به نحو مطلوب  اجتماعی شده است تمامی 8 مرحله را که با اعتماد به دیگران آغاز می شود و در دوران بلوغ به اوج خود می رسد با موفقیت پشت سر میگذارد و به شکلی منطقی خود را در جامعه مطرح میکند . در چارچوب نظریه اریکسون، با رشد رفتار اجتماعی اولیه، کودک ضمن ارتباط با والدین و اولین سرپرستان میتواند مهارت داد و ستد و فهماندن نیاز خود به دیگران را کسب کند. کودک خردسال باید بتواند با ایجاد نظم در کنش های مختلف جسمی و نیز حین جنب و جوش در محیط پیرامون به خواسته های بزرگسالان توجه کند. واکنش های اجتماعی ایجاد شده با اولین سرپرستان از طریق گسترش ارتباط با خواهران، برادران، همسالان و سایر بزرگسالان آشکار می شود و رفتارهایی که با نوعی حس استقلال  و ابتکار همراه است ارزش فزاینده ای می یابد. در سه فرایند پرورش اجتماعی، رفتارهای اجتماعی اولیه را والدین و سرپرستان از طریق پاسخ ها و نمونه هایی که ارائه می دهند به کودک می آموزند.

نظریه تحولی کلبرگ

کلبرگ،در نظریه شش مرحله ای رشد نظریه فوق را به این شکل مطرح میکند که سیر تحول اخلاقی نخست از اندیشه های خود خواهانه (مرحله 1 و 2) آغاز می شود تا به علاقه و ثبات (مرحله 3 و 4) و به بالاترین سطوح (مرحله 5 و 6) می رسد یعنی جایی که فرد تابع ضوابط درونی میشود و رفتار خود را با شعور و اعتماد و نه صرفا به تبع مقررات مشخص میکند .

در طرح کلبرگ کودکانی که اعمال خلاف انجام میدهند در سطوح پایینی، یعنی خود خواهی عمل می کنند که به نفع شخصی و اجتناب از تنبیه تاکید می شود. با استفاده از این چارچوب آموزش مستقیم و تدریجی مراحل رشد برای اصلاح رفتار اجتماعی توصیه می شود. در صورتی که سلسله مراتب رشد اخلاق پیشنهاد پیاژه و کلبرگ مورد قبول افتد،کاربردهای آن در گزینش مهارت های اجتماعی بدین گونه خواهد بود که مثلا رفتارهایی چون شراکت و همکاری در بازی می تواند به راحتی از دو سالگی آموزش داده شود و کودک اطاعت از مسئولان و صاحبان اختیار را از طریق اجرای دستورات آن ها و درک پیامد های آن را خیلی زودتر از آموزش تصمیم گیری مستقل بیاموزد. مهارت های اجتماعی مربوط به درک دیگران را نیز می توان به ساده ترین وجه در مرحله بعد آموزش داد. گاه کودک ضوابط درونی را بعد از آشنایی با نظم و مقررات به طور کامل می آموزد.

نظریه شناختی اجتماعی بندورا

یکی از نظریه های مهم روانشناسی یادگیری که هم جنبه رفتاری دارد و هم جنبه شناختی، نظریه اجتماعی بندورا، است. بندورا ،گفته است : از دیدگاه یادگیری اجتماعی، مردم نه به وسیله نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرک های محیطی آنان را به عمل سوق می دهد، بلکه کارکردهای روانشناختی بر حسب یک تعامل دو جانبه بین شخص و عوامل تعیین کننده محیطی تبیین می شوند.به طور دقیق تر بندورا می گوید که شخص، محیط و رفتار بر هم تاثیر متقابل دارند و هیچ کدام از این جزء را نمی توان جدای از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده رفتار انسان به حساب آورد.بندورا این تعامل سه جانبه را جبر متقابل یا تعیین گری متقابل  نامیده است.طبق نظریه تعیین گری متقابل بندورا ، محیط به خودی خود بر رفتار اثر نمی گذارد و تاثیر محیط بر افراد مختلف یکسان نیست.بلکه نحوه عمل یک فرد بر محیط تعیین می کند که چه جنبه هایی از محیط بر فرد تاثیر خواهد داشت. رفتار حتی می تواند محیط را بسازد.درنظریه یادگیری اجتماعی یادگیرنده از طریق مشاهده رفتار دیگران به یادگیری می پردازد .

بندورا ، یادگیری از راه مشاهده را در چهار مرحله به عنوان های زیر توضیح داده است :

  1. مرحله توجه
  2. مرحله به یاد سپاری
  3. مرحله باز آفرینی
  4. مرحله انگیزشی یا تقویتی

گرچه زمینه رشد اجتماعی کودک پیوستگی دراز مدتی با شایستگی های اجتماعی او دارد، ولی محققان و درمانگران معتقدند در مورد تحلیل رفتار یا رفتار درمانی مهارت های اجتماعی کودکان به پیشرفت های زیادی نائل شده اند. هاریس و فراری، در این زمینه معتقدند که افرادی که تلاش در تغییر رفتار کودکان دارند باید بدانند درک و برداشت کودکان از حوادث با درک  بزرگسالان تفاوت دارد. این دو بر ضرورت رهنمود های هنجاری برای آموزش رفتار اجتماعی تاکید کرده اند.اطلاعات هنجاری نه تنها نوع مهارت های اجتماعی مناسب با رشد برای آموزش را تعیین می کنند بلکه از طریق مقایسه با کودکانی که شایستگی اجتماعی دارند در ارزیابی آموزش مهارت های اجتماعی نیز نقش دارند. ملاحظات رشد از یک سو با انتخاب مهارت های اجتماعی و از سوی دیگر با روش آموزش مورد استفاده ارتباط دارد، اولین گام در تدارک آموزش مهارت های اجتماعی، بررسی کودک از دیدگاه معیار های رشد و تعیین سیر تکامل برای عملکرد مورد نظر است.

منبع

افضلان،مریم(1393)، اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی دررابطه با کیفیت زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0