ابعاد همدلی کدامند ؟
تا دهههای اخیر ماهیت پاسخهای درونی در فرآیند همدلی و این که پاسخها شناختی هستند یا عاطفی محور اصلی منازعات نظری و تفاوتها در نظریهپردازی بوده است. اما کم کم مشاجرات رو به خاموشی گذارد و در این مورد این توافق به وجود آمد که همدلی مستلزم وجود هر دو عنصر شناختی و عاطفی است و اینکه، نسبت نقش هر کدام از این دو عنصر بسته به موقعیت، سن و شخصیت فرد تفاوت میکند . به لحاظ تاریخی، نظریهپردازانی همانند مکدوگال، فروید و سالیوان همدلی را به عنوان یک واکنش عاطفی اولیه که به وسیله درک حالات دیگران صورت ميگيرد، تعریف میکنند. جکوبسن همدلی را به عنوان آگاهی هیجانی که به صورت همانندسازی زودگذر با دیگری کسب میشود تعریف میکند. به طور همانندی فشباخ ، هافمن و مهرابیان و اپستین همدلی را به عنوان یک واکنش عاطفی جانشین و همانندسازی و درک تجارب هیجانی دیگران تعریف میكنند. اینان همگی بر بعد عاطفی تکیه دارند و بعد شناختی را نادیده ميگيرند. در مقابل نظریهپردازان شناختی همانند میدبیان میکنند که همدلی از طریق رفتار نقشگیری کسب میشود. به نظر این افراد، در طی رشد، افراد به نوعی توانایی برای اقتباس دیدگاههای دیگران دست می یابند، بدین گونه که خود را به جای شخص مشاهده شده قرار می دهند. همسو با این دیدگاه، پیاژه به این نتیجه رسید که در طي فرايند رشد، مهارتهای بین شخصی رفتارهای اخلاقی و نوع دوستانه که در شکل گیری ساختار شناختی (همانند نقشگیری) اهمیت دارد تشویق میشود. به صورتی که خود محوری کمتر میشود و توانایی برای پیشبینی، همانندسازی و درک احساسات و هیجانات دیگران افزایش مییابد.
منبع
سعید نیا ، سهیلا (1393) ، بررسی رابطه هوش عاطفی و هوش اخلاقی با کیفیت زندگی نقش واسطه ای همدلی ،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید