خلاّقیت از دیدگاه مکاتب مختلف

مکتب رفتارگرایی:

از دیدگاه نظریه پردازان این مکتب آفرینندگی چیزی جز تکوین تداعی بین محرک­ها و پاسخ­های دور از هم نیست. مثلاً در ادبیات، اشک با شبنم یا کمند با گیسو و شب با ستمکار پیوند می­خورند. بر مبنای این نظریه    آزمون تداعی بعید ، برای اندازه­گیری استعداد آفرینندگی تهیه شده­است. نظریه پردازان دیگری سعی کرده­اند که رفتار خلاق را بر طبق الگوی ملی شدن وسیله­ای توجیه کنند. آنها اعتقاد دارند که فرد خلاق هنگام عمل به رفتارهای خلاق، با پاداش رو به رو شده­است و به تدریج اندیشه و نیروی او در مسیر رفتارهای خلاق متمرکز شده­است.

مکتب روانکاوی :­

توجیه روانکاوان از اندیشیدن آفریننده، متکی بر جنبه­های ناهشیار اندیشیدن است.فروید؛ اندیشیدن آفریننده را نوعی رویای روز یا خیالبافی می­داند که در آن ذهن، فرآیندهای ثانویه را کنار می­گذارد و به فرآیندهای ابتدایی رو می­کند. فرآیند ابتدایی همان تفکر دوران کودکی است که در آن عروسک کودک، صاحب شخصیت و تمایلات یک آدم واقعی می­گردد و تکه چوبی به راحتی یک اسب تلقی می­شود. با این تفاوت که در مورد بزرگسالان خلاق حوزه، عمل فرآیند ابتدایی ذهن به مسئله مورد نظر هنرمند یا عالم کشانده می­شود و به ویژه در مرحله اثبات درستی و نادرستی، آفریده ذهن به محک واقعیت زده می­شود. تا آنجا که بر طبق نظریه­های جدید روانکاوی نیز رویا نوعی اندیشیدن ابتدایی تلقی نشود  که در آن مسائل مهم زندگی دنبال می­شود و از این طریق شعر گفتن یا حل مسئله ریاضی در خواب قابل توجیه است.

مکتب شناختی:

روانشاسان شناختی این نکته را مطرح کرده­اند که مکتب رفتارگرایی، نقش شناختی فرد را در فرآیند آفرینندگی مورد توجه قرار نداده­است، در حالیکه از نظر مکتب شناختی، فرد در داد و ستد با محیط فرد اطلاعاتی کسب می کند و نحوه دریافت سازماندهی انبار کردن و بکار گرفتن اطلاعات، مسیر و کیفیت و محصول اندیشیدن او را تعیین می­کند. بویژه نحوه جذب اطلاعات جدید و سازگاری ذهن با اطلاعات جدید اهمیت خاص دارد. آزمایش­های گوناگون نشان داده­اند که افراد سازگاری ذهن با اطلاعات جدید اهمیت خاص دارد. آزمایش­های گوناگون نشان داده­اند که افراد خلاّق طبقات ادارکی گسترده­تر از محیط می گیرند و یا می توانند تولید کنند.

به نظر این مکتب گستردگی طبقه ادارکی یکی از مشخصات بارز افراد خلاّق است. یکی از دانشمندان طرفدار این نظریه این ویژگی را به شیوه­های اندیشیدن ارتباط می­دهد که از بین آنها می­توان وابستگی و عدم وابستگی به زمینه، فراخی و محدودیت حیطه ادارک و یکنواختی و برجستگی را نام برد. ویژگی اساسی این شیوه­های اندیشیدین این است که فرد به شیوه­ای گسترده به محیط می­نگرد و در باره­ی آن می­اندیشید و یا روی بخش­های خاصی از آن متمرکز می­شود. همچنین حذف و سانسور شناختی در افراد خلاق کمتر صورت می­گیرد. از سوی دیگر توجه گسترده به محیط سب می­شود که فرد در آن واحد با عناصر متعددی سرو کار داشته­باشد، به اشتباه کردن و تغییر نظر در رفتار عادت کند و در نتیجه انعطاف پذیری ذهنی بیشتری داشته­باشد و بتواند دل به دریا بزند و راه حل­های مختلف را آزمایش کند.

ویژگی­­های افراد خلاق

ویژگی های خلاقیت در افراد، به سه دسته شناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم می­شوند ،که در ادامه به شرح هر یک از آنها می پردازیم:

ویژگی­های شناختی افراد خلاق

ویژگی­های شناختی خلاقیت عبارتند از: هوشی، سیاسی، انعطاف پذیری، ابتکار، بسط، ترکیب و تحلیل.

ویژگی­های انگیزشی افراد خلاق

ویژگی­های انگیزش افراد خلاق عبارتند از انگیزه و عاطفه .آبراهام مازلو؛ بی تا، در نظریه انگیزشی خود اظهار داشت که افراد در جهت خود شکوفایی تلاش و حرکت می­کنند، ولی وقتی در مورد میزان افراد خود شکوفا تحقیق کرد، کمتر از یک درصد از افراد را خود شکوفا یافت. این تمایز بین تمایل به خودشکوفایی و پایین بودن تعداد افراد خودشکوفا او را بدین نتیجه رساند که افراد خود شکوفا دارای ویژگی­هایی هستند که دیگران ندارند. مازلو،  پس از تحقیق و بررسی، ویژگی­های کلی افراد خلاق و خود شکوفا را به شرح زیر بیان کرد.

  • ادارک بسیار کارآمد از واقعیت، آنها دنیا را  چنانکه هست می بینند، بدون پیش داوری یا قضاوت قبلی.
  • پذیرش خود، دیگران و طبیعت بطور کلی.
  • خود انگیختگی، سادگی و طبیعی بودن.
  • تمرکز روی مشکلات به جا بی­تمرکز روی خود.
  •  نیاز به استقلال و داشتن حریم شخصی
  • احساس درک تازه و مداوم از جهان اطراف خود
  • تجربه­های عرفانی
  • علاقه اجتماعی
  • روابط بین فردی، روابط دوستی افراد خود شکوفا شدیدتر و عمیق تر از روابط مردم عادی است.
  • خلاق بودن، افراد خود شکوفا در همه فعالیت­های خود انعطاف­پذیر، خود انگیتخه و مشتاق اشتباه کردن هستند.
  • ساختار منش دموکراتیک، قادرند در ارتباط با هر فردی با روشنی و تواضع ارتباط برقرار سازند.
  • مقاومت در برابر فرهنگ پذیری، در واقع آنان بوسیله ماهیت درونی خودشان اداره می­شوند و نه بوسیله فرهنگ.

این ویژگی­ها در مواردی با هم وجه مشترک دارند، بطور کلی به نظر می­رسد که ویژگی انسان­های خودشکوفا به استقلال و اعتماد به نفس است. آنها پذیرایی خود و دیگران هستند و مهم­تر از همه پذیرایی چیزی هستند که زندگی به آنها عرضه می­کند.نیازمندی این اشخاص، نیازهای سطح بالا در سلسه مراتب نیازهای مازلو است، نیاز به چیزی که برای زندگی خوب لازم است، همچون حقیقت، عدالت و امثال اینها. شخصیت­های خودی کلونا به مازلو آموختند که انسان نه تنها برای بقاء و یا رفع کمبودها و نارسایی­ها تلاش می­کند، بلکه به دنبال وجودی با معناست که از نیاز درونی برای همسازی و یکپارچکی نشأت می­گیرد. تقریباً همیشه افراد میانسال یا بالاتر دارای این ویژگی هستند، به نظر مازلو آنها کمتر از یک درصد جامعه را تشکیل می­دهند .

ویژگی­های شخصیتی افراد خلاق

به دلیل اهمیتی که افراد مبتکر، مبدع و آفریننده در پیشرفت جوامع دارند، شناخت ویژگی­های شخصیتی آنها مهم می­باشد.تورنس؛ از مطالعاتی که در زمینۀ خلاقیت داشته است نتیجه می­گیرد که معلمان طرفدار کودکانی هستند که بهرۀ هوشی بالایی دارند ولی در خلاّقیت ضعیف هستند. بر طبق این مطالعه، کودک خلاق ؛ نمونه چنین تعریف می­شود.او در مدرسه به هر طرف سرک می­کشد، از یاد گرفتن ؛ و نه ضرورتاً در مدرسه  لذت می­برد، اهل تخیل و کشف و شهود است، انعطاف پذیر، کاوشگر و به مسائل حساس است .

رابطه بین خلاّقیت و ویژگی­های شخصیتی را می­توان از زمان افلاطون مورد بررسی قرار­داد. ولی در کتاب جمهوریت، گزینش کودکان پر استعداد را تجویز نمود.معروف­ترین تحقیق تطبیقی که درباره­ی ارتباط ویژگی­های فردی و خلاّقیت انجام گرفت متعلق به  ترمن؛  است. وی، از طریق آزمون­های خود گزارشی و رتبه­بندی­های والدین و مربیان نشان داد که نوجوانان خلاق سازگاری روانی ؛ اجتماعی بالاتر از حد متوسط به خود نسبت می­دهند. براساس تحقیقات والاچ ، دالاس و گایر ، مشخص شد که خلاّقیت به ویژگی­های شخصیت و به میزان کمتر، به برخی ویژگی­هایی که تا حدی سازگار و دراز مدت به نظر می­رسند مربوط می­شود .

کودکان خلاق دارای ویژگی­هایی همچون قابلیت انعطاف؛  حساسیت؛ تحّمل؛ احساس مسئولیت؛ احساس همدلی؛ استقلال؛ خودپندارۀ مثبت؛ نیاز به تماس­های اجتماعی و علاقه به پیشرفت هستند . اشتاین ، مطالعات انجام­شده درباره­ی ویژگی­های افراد آفریننده را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که افراد آفریننده دارای ویژگی­های زیر هستند:

  • انگیزه پیشرفت بالا
  • کنجکاوی فراوان
  • علاقه­مندی زیاد به نظر و ترتیب در کارها
  • قدرت ابراز وجود، خود کفایی
  • شخصیت غیر متعارف غیر رسمی و کامروا
  • پشتکار و انضباط در کارها
  • استقلال
  • طرز تفکر اقتصادی
  • انگیزه­های زیاد و دانش وسیع
  • اشتیاق و احساس سرشار
  • زیباپسندی و علاقه­مندی به آثار هنری
  • تفکر شهودی
  • علاقه کم به روابط اجتماعی و حساسیت زیاد
  • قدرت تأثیر­گذاری بر دیگران.

منبع

جاه طلب ضیابری،مهشید(1393)، اثر بخشی آموزش راهبرد­های فراشناخت و خلاقیت بر خود پندارۀ تحصیلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0