مفاهیم و مبانی نمایندگی

هزینه نمایندگی

تئوري نمايندگي در متون مختلف از جمله اقتصاد، بيمه، مديريت و حسابداري ظاهر شده است. اين نظريه مربوط به موردي است كه يك نفر مسؤوليت تصميم گيري در خصوص توزيع منابع مالي و اقتصادي و يا انجام خدمتي را طي قرارداد مشخصي به شخص ديگري واگذار مي نمايد. شخص اول را در اصطلاح، صاحبكار (مالک) و شخص دوم را اصطلاحاً نماينده (کارگذار) می نامند. رابطه بين سهامدار و مدير، مديرعامل و مديران دايره هاي مختلف سازمان، شخص (حقيقي يا حقوقي) با وكيل قانوني و بيمه گر و بيمه گذار نمونه هايي از تئوري نمايندگي هستند.

الگوی اساسی نمایندگی                                                                                                

نظریه نمایندگی، مبتنی بر فرض های مختلفی از جمله فرض های رفتاری مشخص بین سهامدار و مدیر است و می توان آنها را به صورت زیر خلاصه کرد

فرض های مربوط به مالک (سهامدار):

مالک(سهامدار) به دنبال رسیدن به بیشترین نفع شخصی خود و مطلوبیت مورد انتظار (سود …) می باشد. پس از نظر رفتاری بی تفاوت نسبت به ریسک می باشد.سهامدار با خرید سهم، در ریسک شرکت با سایر سهامداران شریک می شود، بنابراین در ریسک تنوع ایجاد می کند. پس از نظر رفتاری بی تفاوت نسبت به ریسک می باشد.

سهامدار قدرت محاسباتی و پیش بینی آینده و دریافت اطلاعات از نماینده و سیستم حسابداری یا  نمایندگی را دارد و بر اساس اطلاعات قابل ملاحظه یا قابل بررسی با نماینده، قرارداد منعقد کند و پرداخت به نماینده، بر اساس این اطلاعات می باشد.

فرض های مربوط به نماینده (مدیر):

مدیر نیز به دنبال نفع شخصی خود- رسیدن به بالاترین مطلوبیت مورد انتظار(حقوق و دستمزد و …) می باشد. منافع شخصی مدیر، نه تنها مالی است، بلکه شامل موارد غیر مالی از قبیل فرصت استراحت، دفتر کار زیبا، عضویت در سازمان های معتبر و … نیز می گردد.مدیر شخصی ریسک گریز است، یعنی ثروت بیشتر را به کمتر ترجیح می دهد، اما هنگامی که ثروت افزایش پیدا می کند، مطلوبیت مورد انتظار ( پولی و غیر پولی ) وی کاهش می یابد.

مدیر اصولا فردی عقلانی است. از یک طرف می داند سعی و کوشش وی منجر به افزایش ارزش شرکت می شود، پس باید اعمال کند. اما از طرف دیگر، بر اثر کار کردن خسته می شود و تمایل به کارگریزی دارد. این تمایل را در اصطلاح، تئوری نمایندگی از زیر کار شانه خالی کردن می نامند.

مدیر منطقی است، یعنی با وجود موارد بالا انتظار می رود در راستای منافع سهامدار تصمیم گیری و اقدام نیز نماید. مدیر مانند سهامدار، قدرت محاسباتی و پیش بینی آینده را دارد و می تواند اطلاعات موجود را که شامل اطلاعات حسابداری نیز می گردد، پردازش کند و به نفع نمایندگی به کار برد.

مشکلات نمایندگی

اولین مشکل مربوط به نمایندگی، وجود تضاد منافع بین سهامدار و مدیر است. یعنی سهامدار به دنبال رسیدن به بالاترین مرحله ارزش سرمایه گذاری است و مدیر نیز در وهله اول به دنبال افزایش ثروت خود می باشد، بنابر این، این احتمال وجود دارد که مدیر، در راستای منافع سهامدار عمل ننماید. اختلاس و فساد مالی مدیر و خارج ساختن منافع سهامدار از شرکت، نمونه هایی افراطی از این تضاد منافع می باشند.

دومین مشکل نمایندگی، مربوط به ناتوانی سهامدار، در ملاحظه اقدام و عملیات مدیر است. سهامدار نمی تواند، اقدامات مدیر را به طور روزانه دنبال کند تا مطمئن شود که آیا تصمیم گیری های مدیر، منطبق با منافع سهامدار است یا خیر، بنابر این سهامدار فاقد اطلاعات لازم در خصوص عملیات مدیر است. این حالت را در اصطلاح تئوری نمایندگی عدم تقارن اطلاعات می نامند. در این صورت اگر از طرف سهامدار روشی جهت کنترل عملیات مدیر بوجود نیاید، فقط مدیر می داند که آیا در راستای منافع سهامدار  گام برداشته است یا خیر، از طرف دیگر، مدیر، نسبت به اقداماتی که در سازمانباید صورت گیرد، بیشتر از سهامدار اطلاع اجرایی دارد. این اطلاع اضافی مدیر، در نظریه نمایندگی اطلاعات خصوصی نامیده می شود. وجود اطلاعات خصوصی، به عدم تقارن اطلاعات بین سهامدار و مالک می افزاید.

سومین مشکل نمایندگی، به اصطلاح، اثرات انتخاب نامطلوب می باشد. این مورد زمانی اتفاق می افتد که اشخاص تمایل دلرند با دارا بودن اطلاعات خصوصی درباره چیزی که نفع آنها را فراهم می سازد، با طرف مقابل، قرارداد منعقد نمایند. به عنوان مثال، هنگامی که شخصی بیمار است، ممکن است قرارداد بیمه عمر با شرکت بیمه منعقد نماید و در نهایت نفع شخصی خود را دنبال کند و به شرکت بیمه ضرر و زیان وارد سازد. این مشکل در چارچوب رابطه بین مدیر و سهامدار نیز ممکن است به وجود آید و مدیر به نحوی رفتار نماید تا اطلاعات نادرست و یا غیر کامل به سهامدار منتقل نماید.

چهارمین مشکل نمایندگی، در اصطلاح خطر اخلاقی نام گرفته است. این مشکل وقتی بوجود می آید که نماینده، طبق نفع شخصی خود، انگیزه پیدا می کند تا از شرایط قرارداد منعقد شده خارج شود، زیرا مالک اطلاعات لازم در خصوص اجرای قرارداد و انجام عملیات لازم توسط نماینده را ندارد، به عنوان مثال، شخصی که اتومبیل خود را بیمه می کند و دچار تصادف می شود، ممکن است، تصادف، فقط صدمه به سپر اتومبیل زده باشد، اما شخص ادعا می کند که تصادف به بدنه اتومبیل(که قبلا صدمه دیده بوده است) نیز رسیده است. این خطر، در چارچوب رابطه بین سهامدار-مدیر نیز وقتی بوجود می آید که سهامدار نتواند اقدام و عمل مدیر را ملاحظه کند.

پنجمین مشکل مربوط به نمایندگی، این است که قرارداد بین سهامدار و مدیر، در شرایط عدم اطمینان نسبت به حالات طبیعیت آینده منعقد می گردد، یعنی قرارداد به طور معمول در زمان یک جهت اجرای عملیاتی تنظیم می گردد، اما نتیجه نهایی که ممکن است محصول یا سود باشد، دست کم نیاز به گذشت یک دوره مالی دارد. طی زمان یک و دو اتفاق های زیادی ممکن است رخ دهد که روی محصول نهایی یا سود اثر می گذارند. در متن تئوری نمایندگی، این اتفاق ها به دو گروه عوامل غیر قابل کنترل و عوامل قابل کنترل طبقه بندی می شوند، بنابراین، دسترسی به محصول یا سود نهایی، همیشه بر اساس احتمالات می باشد و در حقیقت، مبنای قرارداد ارزش مورد انتظار سود است، نه سود مطلق.

نظر به اینکه مدیر ریسک گریز است، به طور طبیعی، تمایل دارد که دست کم قسمتی از ریسک مربوط به عوامل غیر قابل کنترل را به مالک انتقال دهد، یعنی همراهی در ریسک نیز باید بوجود آید.حال باتوجه به ویژگی های مربوط به مالک و نماینده و مشکلات یاد شده که مربوط به نمایندگی است، مساله تعیین قرارداد بهینه ای است که انگیزه لازم، جهت سهامدار و مدیر را فراهم سازد تا با یکدیگر معامله نمایند. این نوع قرارداد را قرارداد انگیزشی- بهینه می نامند. در این حالت، اطلاعات لازم جهت انعقاد این قرارداد باید فراهم گردد.

این قرارداد به طور معمول دارای دو ویژگی عمده می باشد:

  • اطلاعات لازم در شرایط عدم اطمینان را فراهم می سازد.
  • مبنای مناسبی جهت شراکت در ریسک، بین سهامدار و مدیر را ایجاد می کند.

با توجه به موارد بالا سهامدار و مدیر باید در خصوص دو مورد زیر اقدام نمایند:

قرارداد مناسبی که میزان حقوق و مزایا، شراکت در ریسک و … مدیر و سهم سهامدار از سود را مشخص می سازد، تنظیم نمایند. سیستم اطلاعات و حسابداری مناسبی که داده های لازم را جهت مبنای قرارداد فراهم می سازد، به طور مشترک انتخاب نمایند. اطلاعات این سیستم، به طور معمول باید برای هر دو طرف قابل ملاحظهو ارزیابی باشد.

منبع

بریموندی، ساسان(1393)، رابطه بین هزینه نمایندگی و استراتژی های رشد با ارزش افزوده نقدی شرکت های پذیرفته شده، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0