توانایی حل مسئله در دانش آموزان

برنامه درسی فارسی و علوم تجربی دوره متوسطه اوّل، از مهم ترین برنامه های درسی است که از یک سو با دوره ابتدایی و متوسطه و از سوی دیگر با سایر برنامه های درسی این دوره ارتباط معناداری دارد؛ به گونه ای که ذهن و زبان دانش آموز را نسبت به دنیای یاددهی-یادگیری علوم پویاتر و گویاتر می کند. یادگیری دانش آموزان از مباحث مدرسه ای، موضوعی است که توجه بسیاری از محققان تربیتی را به خود جلب کرده است. در این راه محققان تعلیم وتربیت در تلاش هستند تا عوامل موثر و دخیل در یادگیری دانش آموزان را بشناسند.

برنامه درسی فارسی راهنمایی در سال 1372 با شکل و ساختاری کاملاً اجرایی آزمایشی، وارد چرخه آموزشی کشور شد. کتاب های فارسی موجود که بر مبنای طرح تفصیلی فارسی دوره متوسطه اوّل  تهیه و سازماندهی شده بود، به نوبه خود تحول عظیمی را در حوزه آموزش زبان و ادبیات فارسی ایجاد کرد و با رویکردی کاملاً نوین در اختیار معلمان و دانش آموزان قرار گرفت. با توجه به این که به نسبت تحولات علمی، فرهنگی و اجتماعی، برنامه های درسی نیز جهت هماهنگی و همپوشی با آن ها دستخوش تغییرند، ضرورت داشت برنامه درسی فارسی پس از طی یک دهه تدریس کتاب های فارسی در مدارس، مورد تجدیدنظر و بازنگری قرار گیرند. در ساختار دروس کتاب درسی، ادبیات در هیئت متن های درسی زیبا و رسا، اشعار، حکایات و داستان هایی از متون کلاسیک و نوین ایران و جهان، سامان پذیرفته است. مقوله های زبانی نیز در قالب آموزه های دستوری، نگارشی و املا تدوین یافته اند.

علوم تجربی نیز یکی از یازده حوزه یادگیری در برنامه درسی ملی است. براساس جهت گیری های این برنامه، علوم تجربی کوشش انسان برای درک واقعیت های خلقت و کشف فعل خداوند تعریف شده است .به همین جهت شناخت و استفاده مسئولانه از طبیعت به مثابه بخشی از خلقت الهی با هدف تکریم، آبادانی و آموختن از آن برای ایفای نقش سازنده در ارتقای سطح زندگی فردی، خانوادگی، ملّی و جهانی از ضرورت های علوم تجربی است. به همین دلیل باید همه جانبه نگری، رویکرد تلفیقی، تفکر، آگاهی، توانایی، ایجاد ارتباط بین آموزه های علمی و زندگی واقعی و به عبارتی کسب علم مفید، سودمند و هدفدار که بتواند انسان هایی مسئولیت پذیر، متفکر و خلاق پرورش دهد، در سازماندهی محتوا و آموزش مورد توجه قرار گیرد.

با توجه به این که کلاس های موضوعی در چند سال اخیر در برخی از مدارس اجرا شده و نظرات برخی از مدیران و معلمان از اثربخشی و کارایی بالای کلاس های موضوعی به عنوان یکی از محیط های یادگیری مؤثر، در برخی از دروس از جمله علوم تجربی، کار و فناوری(حرفه و فن) و . . . حکایت دارد؛ لذا محقق در این پژوهش بر آن شد تا در این پژوهش به  بررسی و مقایسه توانایی حل مسأله در دروس علوم تجربی و ادبیات فارسی دانش آموزان پایه ی هفتم(مقطع متوسطه دوره اول) در کلاس های سنتی و موضوعی شهرستان میاندوآب در سال تحصیلی 93-92 بپردازد، تا خلاء های موجود در این عرصه پر شده و زمینه برای انجام تحقیقات گسترده فراهم گردد.

تعریف مسئله و حل مسئله

حل مسئله یکی از موضوعات کلیدی در فعالیت های آموزش و یادگیری در سال های اخیر بوده است. حل مسئله مدت زیادی است که توسط محققان مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، با این حال، تعریف حل مسئله  هنوز فراگیر نشده است. جوناسن ، تعریف می کند حل مسئله را به عنوان فرآیند فکری انفرادی که فرد بصورت قانون یاد گرفته و می تواند در حل مشکلات در هر شرایط اعمال کند ، نوع جدیدی از یادگیری و در نتیجه استفاده از دانش و روش ها در برابر مشکلات و مسائل تلقی می شود. بطور کلی، هر فرد به دانش و مهارت برای حل مشکلات نیاز دارد. هالاکوا و پروکسا  ، اظهار داشتند که راه حل مشکلات و مسائل در هر موضوع یک رفتار بسیار پیچیده انسان است.

برای مسئله تعاریف مختلفی ارائه شده است. بنا به یکی از تعاریف، مسئله عبارت است از فاصله بین

وضعیت موجود با وضعیت مطلوب یا مورد نظر در یک سیستم. براین اساس حل مسئله عبارت است از فرایند یافتن راه یا راهکار رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مورد نظر. تعریف دیگر مسئله بیان می دارد که درباره یک موضوع یا وضعیت، بخشی از نکات یا جنبه ها مشخص و معلوم است و بخشی از نکات یا جنبه ها نامشخص و مجهول است. بر این اساس حل مسئله عبارت است از فرایند یافتن نکات یا جنبه های مجهول با استفاده از نکات یا جنبه های معلوم. حل مسأله فرایندی ذهنی، تفکری، دانشی و مهارتی است که در واقع پدید آورنده علوم، فناوری، مهندسی و به طور کلی همه ابداعات و اختراعات و دستاوردهای بشری است. در واقع یکی از مهم ترین اهداف و کارهای علوم و فناوری، شناسایی و حل مسایل مربوط به آن حوزه ی موضوعی می باشد. حل مسئله بر اساس مفهوم مسئله تعریف می شود. موضوع حل مسئله و انواع رویکرد ها و روش شناسی های حل مسئله در علوم مختلف و از جمله در علم میان رشته ای خلاقیت شناسی ، خلاقیت نوآوری شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیر د. حل مسأله که پیچیده‌ترین بخش هر عملیات فکری تصور می‌شود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف می‌گردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارت‌های بنیادین و معمولی است.حلّ مسأله وقتی مطرح می‌شود که یک موجود زنده یا یک سامانه هوش مصنوعی نداند که برای رفتن از یک موقعیت به موقعیت دیگر باید چه مسیری را بپیماید. این نیز خود بخشی از روند یک مسأله بزرگ‌تر است که یافتن مسأله و شکل‌دهی مسأله بخشی از آن می‌باشد.

فرایند حل مسئله شامل شناخت مشکل، استفاده از دانش قبلی برای ایجاد مفاهیم جدید در مورد این مشکل، و استفاده از استراتژی های مؤثر برای حل مشکل است. اگر چه بسیاری از محققان حل مسئله را به عنوان یک ابزار عمومی در رشد شناختی و یادگیری ما نشان می دهند.

سوانسون، این دیدگاه را به چالش می کشد با اشاره به این که حل مسئله باید دارای برخی از تفاسیر فردی و تا حدودی متفاوت بین مردم شناخته شده باشد. او نشان می دهد که حل مسأله واقعی مستلزم یافتن راه حل و موفقیت است، با این حال، او روشن می سازد که مسئله تنها مشکل مربوط به پردازش تجربه های فردی است.حل مسئله فرآیندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راه هایی که به یک هدف یا یک راه حل منتهی می شود. در موقعیتی که انسان با مسئله ای روبرو می شود، با بر موانع یا مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به هدف وجود دارد، غلبه کند. در روان شناسی: مسئله  معمولاً به محیط بیرونی فرد مربوط می شود؛  مانند ماز، معما و مسئله ریاضی که برای هر کدام یک راه حل و پاسخ مشخص یافت می شود. عامل اصلی در حل مسئله، عبارت است از کاربرد تجربه قبلی فرد برای رسیدن به راه حل و پاسخی که پیش از آن برای انسان ناشناخته بوده است. حداقل در موقعیت ویژه ای که شخص در آن قرار دارد، تجربه، دانش و مهارت گذشته، پیش نیاز حل مسئله محسوب می شود.

منبع

افراسیاب گوگ تپه،اسماعیل(1393)،مقایسه توانایی حل مسئله دردروس علوم تجربی وادبیات فارسی، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی اورمیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید  

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0